سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رازهای مظلومیت ولی خدا و وقاحت خواص


وقتی امام سجاد صلوات الله علیه چندین و چند بار غلام خود را صدا زد و جوابی نشنید، برخاست و به سراغ او رفت. وی را آرمیده در سایه ای یافت و از او پرسید چرا جوابم را نمی دهی؟ غلام با بی حیایی جواب داد: چون شما آقا هستید و کریم! و من از شما نمی ترسم!

حضرت کریمانه به پاس چنین سخنی غلام را آزاد کرد. غلام هر چه التماس کرد دیگر سودی نبخشید.
وقتی مردم کوفه از شهر خارج می شدند به قصد جنگ نرفتند گفتند می رویم و حسین را راضی می کنیم که با یزید بیعت کند و انشقاق در مسلمین ایجاد نکند. رفتند و آنچه نباید می شد، شد!

حسن بن علی در روزهای غریبی و امیری از ضربه چاقو از نزدیکان نیز در امان نماند و کار به جایی رسید که یارانش قول اسارت و تحویل وی را به معاویه دادند. اصحاب امام را مقصر خواندند و ذلت مومنین را برگرده امام دانستند، گوییا این امام بود که ترسید و گوییا این امام بود که نتوانست تشخیص دهد و گوییا این امام بود که اسلام را به درهم و دینار فروخت و این اصحاب خاص امام بودند که نتوانستند درک کنند چرا امام کریمانه و مظلومانه صلح کرد.

رفتار کریمانه و غیردفعی در اولیاء خدا چنان زیاد است که گاه بیماردلان را نیز به طمع می اندازد. حضرت امیرصلوات الله و سلامه علیه وقتی با پافشاری اصحاب در صفین مواجه شد، علی رغم تاکیداتش در ورق پاره بودن قرآن های بر نیزه حاضر به مصالحه شد. نماینده را نیز یاران به امام تحمیل کردند. اما بدین جا هم راضی نشدند و خواستار اصلاح اشتباه امام در قبول حکمیت شدند. امام قدرت طلب نیست برای دنیا نیز نمی جنگد راضی به ریختن خون احدالناسی هم نیست ولی وقتی اصحاب درک نکنند که جنگ بین علی و معاویه جنگ بین مسلمین نیست جنگ بین اسلام و کفر است، امام چاره ای ندارد جز آن که در سطح فکری اصحاب عمل کند و خواسته آنها را اجابت کند.

سخنان مشفقانه اشعث بن قیس سردار جنگجوی علی (ع) خواندنی است که چگونه امام را هدف تهمت تمرد از قرآن قرار می دهد و از او می خواهد حکمیت را بپذیرد: «ما برای تو همان مردان دیروز هستیم. در میان این قوم نیز هیچ کس بیش از من بر عراقیان دلسوز و بر شامیان کینه توز نیست. اما داوری کتاب خدا را بپذیر زیرا تو در استناد به قرآن از دیگران سزاوارتری. مردم هم زندگی را دوست دارند و از جنگ بیزارند.»

خداوند هر چه نعمت داده باشد به همان اندازه امتحان می گیرد. هزار و چهارصد سال امتحان شیعیان در ناتوانی از درک دلایل اقدامات ولی خدا قرن هاست که به زحمت افتاده اند و این در عصر ما یک بار دیگر نیز تکرار شد و او که تا دیروز به آن روش اعتقاد داشت، آبروی خود را با خدا معامله کرد و برای حفظ اسلام جام زهر را نوشید. اصحاب خسته شدند و به دنبال راه گریز به هر مستمسکی متوسل شدند گاه پای آمریکا و اسرائیل را به ایران انقلابی باز کردند و گاه خواستار یک پیروزی برای یک مذاکره شدند و در نهایت شد آن چه نباید می شد!

به راستی سست عنصرهایی که در میانه راه باز ماندند چه کسانی هستند. عقیده داریم ولی خدا کلامی را جز برای رضای خدا بر زبان نمی آورد. منحرف ها را شناخته ایم ولی آن کسانی که با استفاده از کرامت و نجابت امام جامعه در پوششی از «نفاق عملی» در بی توجهی به دستورات اکید مقام معظم رهبری گوشه عافیت نشسته اند چرا باید از تیغ تند انتقاد حزب الله در امان باشند.

این بار نباید مظلومیت ولی خدا تکرار شود، آن چه که تا امروز رهبر حکیم انقلاب مردانه و غریبانه به همراه امتش بر آن پای فشرده است، عرض اسلام و انقلاب و حق مردم بوده و آن چه امروز شیطان به درستی هدف گرفته است، تهمت و هتک همین پایمردی با ادبیاتی مشفقانه و دلسوزانه به نام ایجاد وحدت و تقدم عدالت بر آن است. خروج از بن بست های خودساخته و خودخوانده با فراموشاندن جنایت ها و خیانت هایی که به خون شهدا و امام شهدا و جمهوری عزیز اسلامی شده است.

الا و لایحمل هذاالعلم الا اهل البصر و الصبر


+نوشته شده در چهارشنبه 90/6/9ساعت 10:35 صبحتوسط شاهد | نظر