سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشایی و امیری فر

حامی سرسخت مشایی وی را رئیس‌جمهور آینده ایران می‌داند

تاریخ خبر: 2/2/90

عباس امیری‌فر رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست‌جمهوری و حامی سرسخت مشایی در گفت‌وگویی تفصیلی با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، با اشاره به استعفا و ادامه فعالیت حجت‌الاسلام مصلحی وزیر اطلاعات به دستور رهبر معظم انقلاب اسلامی، گفت: مقام معظم رهبری نامه‌ای برای فعالیت وزیر اطلاعات صادر فرمودند و رئیس جمهور هم تمکین کرد.

* باید بررسی شود نظر رهبری حکومتی بوده یا نه :وی افزود: اما این نکته همچنان جای بررسی دارد که آیا دستور مقام معظم رهبری حکم حکومتی بوده است یا نه، ممکن است ولی‌فقیه در یک مورد توصیه کنند اما تکلیف نفرمایند نمی‌توان نظرات رهبری را حکم حکومتی توصیف کرد. به نظر من این موضوع باید بررسی شود چرا که برخی رسانه‌های اصولگرا نوشتند که این حکم حکومتی است.

* مشایی، زلال، پاک و ناب است: رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری با بیان اینکه اختلاف نظر بین رئیس جمهور و وزیر اطلاعات به مشایی ربطی ندارد، گفت که مشایی تفکری زلال، پاک و ناب دارد و حامیان وی به این موضوع اذعان دارند.

 * مشایی نماز شبش‌ ترک نمی‌شود و روزانه یکی‌دوساعت بیشتر نمی‌خوابد: امیری‌فر با بیان اینکه مشایی هیچ کاری و هیچ حرفی بدون هماهنگی با رئیس جمهور نمی‌کند و نمی‌زند، خاطرنشان کرد: بنده که از نزدیک با آقای مشایی کار کرده‌ام معتقدم که ایشان شخصیتی خاص دارند. نماز شب آقای مشایی هیچ‌گاه ترک نمی‌شود و در شبانه‌روز یک یا دو ساعت بیشتر نمی‌خوابد. پیش‌نماز مسجد نهاد ریاست‌جمهوری با بیان اینکه رئیس جمهور اعتقاد خاصی به مشایی دارد و مشایی نیز متقابلاً رئیس‌جمهور را قبول دارد، تصریح کرد: یکی از خوبی‌های مشایی این است که از هیچ‌کس شکایت نمی‌کند در حالی که خیلی‌ها به وی فحاشی و اهانت می‌کنند. دبیرکل تشکل موسوم به "جامعه وعاظ ولایی" در پاسخ به این سؤال که چرا مشایی از آقای ارضی شکایت کرده است در حالی که شما می‌گویید ایشان از هیچ‌کس شکایت نمی‌کند، گفت: خوب آقای ارضی مطالبی را مطرح کردند که حد دارد و این مداح رسما به رئیس دفتر رئیس جمهور اهانت کرده‌اند. امیری‌فر در پاسخ به این سؤال که چرا جریان اصولگرایی مشایی را به عنوان یک فرد منحرف در جامعه مطرح می‌کند، گفت: در جلسه‌ای این سؤال را از آقای احمدی‌نژاد پرسیدیم ایشان گفتند هدف کسانی که به مشایی حمله می‌کنند و می‌خواهند او را تحقیر کنند خود من هستم. پس باید گفت مشخص است که چرا اصولگرایان به احمدی‌نژاد حمله می‌کنند.

 * جریان اصولگرا خاصیت سیاسی خود را از دست داده است: وی با بیان اینکه جریان اصولگرا و جریان راست سنتی خاصیت سیاسی خود را از دست داده است، گفت: علت تخریب‌ دولت توسط جریان اصولگرا کاملا مشخص است و قطعا هر چقدر انتخابات مجلس نهم نزدیک‌تر خواهیم شد، شکاف بیشتری را مشاهده خواهیم کرد.

* شریعتمداری، زاکانی، رسایی و توکلی از ابتدا حامی احمدی‌نژاد نبوده‌اند :رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری با طرح این ادعا که افرادی چون حسین شریعتمداری، حمید رسایی، زاکانی، توکلی، مطهری و دیگر کسانی که مشایی را مورد تخریب قرار می‌دهند، به هیچ عنوان از ابتدا طرفدار رئیس جمهور نبوده‌اند، گفت: اگر کسی بگوید طرفدار احمدی‌نژاد است اما مشایی را قبول نکند،‌قطعا دروغ می‌گوید چرا که مشایی و احمدی‌نژاد تفاوتی با یکدیگر ندارند هر چه مشایی می‌گوید مورد تأیید احمدی‌نژاد است و هر چه احمدی‌نژاد می‌گوید مشایی آن را قبول دارد. با اهانت‌هایی که کیهان به رئیس دفتر رئیس‌جمهور می‌کند چطور می‌توان گفت که شریعتمداری حامی دولت است؛ اظهارات رسایی را بررسی کنید تا مشخص شود که او حامی دولت نیست.

* یاران احمدی‌نژاد در انتخابات آتی مجلس با اصولگرایان رقابت خواهند کرد: امیری‌فر با اشاره به انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی که قرار است اسفند ماه سال جاری برگزار شود،‌ خاطر نشان کرد: دولت یعنی رئیس جمهور و یارانش که آقای مشایی هم جزو آن است، برنامه مدونی برای انتخابات آتی دارند و قطعا در رقابت با اصولگرایان، این جریان را شکست خواهند داد. پیش‌نماز مسجد نهاد ریاست‌جمهوری افزود: جریان اصولگرایی با کاندیداهای مورد حمایت دولت در انتخابات آتی رقابت خواهند کرد و با توجه به شناختی که بنده از فضای سیاسی کشور دارم، انتظار جز این نیست که حامیان دولت اکثریت مجلس نهم را تشکیل بدهند. عضو اصلی تجدید نظر تخلفات کارکنان ریاست جمهوری در پاسخ به این سؤال که رقابت بین آنچه شما میگویید حامیان دولت با جریان اصولگرایی درون گفتمانی خواهد بود یا بیرون گفتمانی، گفت: رقابت قطعا شکل خواهد گرفت و علت این تخریب‌ها و اهانت‌هایی که از سوی روزنامه‌های اصولگرا و سایت‌های این جریان علیه دولت می‌شود، خود یک رقابت انتخاباتی را آغاز کرده است.

* تخریب مشایی به محبوبیت دولت می‌افزاید: امیری‌فر با بیان اینکه جریانی که در انتخابات آتی با حمایت افرادی چون علی لاریجانی، رسایی، زاکانی و شریعتمداری در انتخابات آتی به صحنه خواهد آمد در ذیل حامیان دولت تعریف نخواهند شد چرا که این افراد تناسبی با دولت ندارند، اظهار داشت: متاسفانه جریان اصولگرا برای رقابت با جریان حامی دولت اقدام به تخریب آقای مشایی کرده است و این خود به محبوبیت جریان حامی دولت اضافه خواهد کرد.

* کیهان و مشرق من را جهانی کردند: وی همچنین افزود: به طور مثال باید بگویم چه کسی امیری‌فر را می‌شناخت اما امروز به دلیل اهانت‌ها و تخریب‌های روزنامه کیهان و سایت مشرق بنده مشهور شدم و شهرت جهانی پیدا کردم. این موضوع در مورد افراد دیگر نیز صدق می‌کند اصولگرایان هر کسی را بیشتر تخریب کند، ‌آن فرد محبوب‌تر خواهد شد.

* جریان انحرافی را نمی‌شناسم :این حامی سرسخت مشایی در پاسخ به این سؤال که اگر جریان انحرافی در مقابل انقلاب بایستد، شما چه تصمیمی خواهید گرفت، گفت: جریان انحرافی چه کسانی هستند. ما این جریان را نمی‌شناسیم. امیری‌فر افزود: ما تابع ولی فقیه هستیم و از دولت و یارانش حمایت می‌کنیم. شخص بنده اگر رهبر انقلاب حکم دهند که همسرم بر من حرام است، علیرغم تمامی علاقه‌ای که به همسرم دارم، از ولی فقیه اطاعت می‌کنم. وی در توضیح بیانات رهبر معظم انقلاب مبنی بر اصلی و فرعی کردن مسائل گفت: ما باید مسائل را اصلی فرعی کنیم و به مسئله اصلی بپردازیم. مسئله اصلی جریان فتنه و خواص بی‌بصیرت است.

* مشایی اصلاً مسئله نیست که فرعی باشد: دبیرکل تشکل موسوم به "جامعه وعاظ ولایی" در پاسخ به این سؤال که آیا شما قبول دارید که بحث مشایی به عنوان یک مسئله و آن هم مسئله فرعی از سوی مقام معظم رهبری مطرح شده است، گفت:‌این تحلیل و نظر شماست. اصلا بحث مشایی برای کشور مسئله نیست.

* مشایی کاندیدا شود، رئیس جمهور بعدی ایران خواهد بود: امیری‌فر در پاسخ به سؤالی درباره احتمال کاندیداتوری اسفندیار مشایی برای ریاست جمهوری دوره بعدی،‌گفت: خود ایشان گفته‌اند 6 ماه مانده به انتخابات اظهار نظر می‌کنم اما به نظر من کاندیدای مورد حمایت شخص احمدی‌نژاد اگر آقای مشایی باشد، قطعا ایشان رئیس جمهور بعدی ایران خواهد بود.

* شورای نگهبان چرا باید مشایی را رد صلاحیت کند : وی در پاسخ به این سؤال که اگر مشایی می‌خواهد رئیس‌جمهور شود باید مورد تائید شورای نگهبان باشد به نظر شما ایشان می‌تواند از شورای نگهبان صلاحیت بگیرد، گفت: مگر آقای مشایی چه کار کرده که شورای نگهبان صلاحیت ایشان را رد کند. برخی‌ها که صلاحیت نگرفته بودند، از طریق حکم حکومتی صلاحیت گرفته‌اند. اینکه آقای جنتی گفته نظرش بوده و شورای نگهبان رد صلاحیت مشایی را تائید نکرده است.

* کرسی‌های مجلس نهم مهم هستند:  این حامی مشایی در پاسخ به این سؤال که آیا ضرورت حفظ کرسی‌های مجلس نهم را برای ریاست جمهوری مشایی در دور دهم احساس می‌کند یا نه،‌ توضیح داد: قطعا این موضوع مهم است اگر مجلس نهم حامی دولت باشد قطعا رئیس‌جمهور دهم شخص مورد حمایت احمدی‌نژاد خواهد بود.

  * قرار نیست آیت‌الله مصباح هرچه گفت درست باشد : امیری‌فر با اشاره به هشدار آیت‌الله مصباح یزدی مبنی بر نفوذ جریان انحرافی در بین خودی‌ها و تشکیل جریان فراماسونری در کشور گفت: آیت‌الله مصباح که رهبر انقلاب ایشان را مطهری زمان نامیده‌است برای ما محترم هستند. اما باید گفت که ایشان به لحاظ اعتقادی مورد تایید قرار گرفته‌اند نه اینکه در همه امور مورد تایید باشند. وی ادامه داد: نباید اینگونه تصور شود که هرچه آیت‌الله مصباح در امور سیاسی می‌گوید پس درست است؛ ما مرجع تقلید داریم و در امور سیاسی از مراجع خودمان تقلید می‌کنیم؛ اگر یک روزی هشدار آیت‌الله مصباح را مقام معظم رهبری ارائه کردند می‌‌توان به آن استناد کرد؛ مشخص است که آقای مصباح نظرمنفی به آقای مشایی دارد و حرف من این است نمیشود کسی حامی رئیس جمهوری باشد که دنیا را متحوال کرده اما با مشایی مخالف باشد. * احمدی‌نژاد یعنی مشایی؛ مشایی یعنی احمدی‌نژاد: این فعال سیاسی با بیان اینکه جریان‌های سیاسی همواره باید فعالیت سیاسی منظمی داشته باشند، اظهار داشت: وقتی می‌گویم، احمدی‌نژاد یعنی مشایی و زمانی که می‌گویم مشایی یعنی احمدی‌‌نژاد. پس این دو فرد خالص و زلال از یکدیگر جدا شدنی نیستند. امیری‌فر که دبیر کل جامعه وعاظ ولایی نیز هست،‌ در پاسخ به سؤال دیگری مبنی بر اینکه تشکل متبوعش چه برنامه‌ای برای انتخابات آتی مجلس دارد، گفت: ما برای کمک به احمدی‌نژاد و یارانش قطعا برای مجلس برنامه‌ خواهیم داشت. اما اینکه چه برنامه و چگونه فعلا در مورد آن اظهار نظر نمی‌کنیم.

* تکلیف شود در انتخابات مجلس شرکت می‌کنم :وی افزود: اینکه گفته می‌شود بنده در لیست حامیان دولت قرار خواهم گرفت، مشروط به این است که بنده در انتخابات شرکت کنم؛‌هنوز تصمیم برای حضور در انتخابات نگرفته‌ام اما اگر تکلیف شود چنین کاری را خواهم کرد. پیش‌نماز مسجد نهاد ریاست جمهوری گفت: ممکن است از اعضای جامعه وعاظ ولایی برخی‌ها برای انتخابات آتی مجلس کاندیدا شوند و قطعا این افراد در لیست حامیان دولت قرار خواهند گرفت. ما با حامیان دولت رقابت نخواهیم کرد رقابت ما با جریانی خواهد بود که نام خود را اصولگرا گذاشته است. امیری‌فر همچنین گفت: کسانی که با فعالیت جامعه وعاظ ولایی مخالفت می‌کنند و آنرا غیرقانونی می‌دانند بهتر است بدانند که جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز فاقد مجوز قانونی برای فعالیت هستند؛ اگر این احزاب می‌تواند بدون مجوز فعالیت کنند چرا ما نباید بکنیم.

* هراس اصولگرایان از مشایی: امیری‌فر در پایان گفت که مشایی مورد تأیید احمدی‌نژاد است و علت اصلی مخالفت و اهانت اصولگرایان به وی، هراس از رئیس‌جمهور شدن آقای مشایی است؛ اصولگرایان به جای اهانت‌های پیاپی به مشایی بهتر است بیایند و حرف‌های او را بشنوند و اگر حرف‌های مشایی قابل نقد بود به نقد آن بپردازند.

* گفت‌وگو از مهدی مشکینی

نظر مدیر وبلاگ:

1- آقای امیری فر یادشان رفته آن کسی که  امام علی(ع) را در محراب عبادت به شهادت رساند ، نماز شب خوان که بماند،حافظ قرآن بود و اگر ملاک حق بودن صرف نماز شب خواندن باشد او از مشایی نماز شب خوان تر بود!

2- آقای امیری فر ضمن تاکید بر سخن امام خامنه ای درباره علامه مصباح میگوید:(ایشان به لحاظ اعتقادی مورد تایید قرار گرفته‌اند نه اینکه در همه امور مورد تایید باشند. وی ادامه داد: نباید اینگونه تصور شود که هرچه آیت‌الله مصباح در امور سیاسی می‌گوید پس درست است.) گویا ایشان فراموش کرده اند:سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست.مفهوم سخن ایشان قرابت زیادی با سخن معتقدین به جدایی دین از سیاست دارد.

3-نکته جالب در سخنان ایشان  قرار دادن لاریجانی و مطهری در کنار رسایی و  و شریعتمداری است.گویا ایشان از اوضاع سیاسی مملکت هیچ خبر ندارد.

 

 4-نمیشود کسی حامی رئیس جمهوری باشد که دنیا را متحوال کرده اما با مشایی مخالف باشد:

آقای امیری فر گویا فراموش کرده اند که ما در این انقلاب از همان ابتدا قائل به شخص نبوده و نیستیم.ملاک در مسیر انقلاب و آرمانهای ان بودن است.هر کسی تا زمانی که در این مسیر باشد مردم ولایتمدار هم از او حمایت خواهند کرد ولی زمانی که از مسیر حقیقی که همان خط ولایت است فاصله گرفت تکلیف مردم با ایشان روشن است.آقای منتظری زمانی قائم مقام رهبری بود، مورد علاقه خاص امام خمینی(ره) بود،مردم در شعارها میگفتند:آیت حق منتظری ، اما زمانی که معلوم شد ایشان نسبت به انقلاب زاویه پیدا کرده اند امام خمینی وی را از قائم مقامی رهبری عزل کردند.

5- قابل توجه کسانی که اخیرا جبهه پایداری متهم به همراهی با جریان انحرافی می کنند:آقای امیری فر جریان متبوع خود را در مقابل کل جبهه اصولگرایی میداند و هیچ تفکیکی بین لاریجانی و رسایی و شریعتمداری و مطهری قائل نیست!


+نوشته شده در جمعه 90/11/7ساعت 12:4 عصرتوسط شاهد | نظر
علامه مصباح -3

مصاحبه علامه مصباح با هفته نامه 9 دی

قسمت سوم

  * تکلیف مردم با این دسته از خواص چیست؟ آیا اگر امروز مواضع انقلابی داشتند، ما باید رفتار اینها را در دوره فتنه فراموش کنیم؟ باید دوباره به اینها اعتماد کنیم و اینها را خواص قابل مشورت خودمان بدانیم؟ سئوال اصلی این است که اساسا ما باید با اینها وحدت کنیم، چه تکلیفی داریم؟
برخورد با این مساله وجوه مختلفی دارد. در حد اینکه کسی اعتراف کرد که من پشیمان شدم ما باید از او بپذیریم و این  را حمل بر صحت کنیم و بگوییم ان شاءالله پشیمان شده؛ اما مسئله این است که حالا که پشیمان شد و توبه کرد توبه اش هم قبول شد، معنایش این است که ما او را مثل آن کسی که بصیرت داشت و فتنه را شناخت و فریاد زد و به کمک رهبری آمد، حساب کنیم و آن اعتمادی که به او داشتیم، به این فرد هم داشته باشیم، یا نه؟ این  را گاهی در عرایضم عرض کرده ام که اگر ما یک امام جماعت عادلی داشتیم و مدت ها پشت سرش نماز خواندیم، بعد فاسق شد، بعد از فسقش توبه کرد، قبول می کنیم توبه کرده و دیگر هم ما غیبتش را جایز نمی دانیم اما معنایش این نیست که به او اعتماد کنیم و کارهایمان را مجددا به دست او دهیم.
 
پس نمی توانیم همان جایگاه قبل را به او بدهیم تا مطمئن شویم که واقعا همه چیزش تغییر کرده. هر وقت تشخیص دادیم و واقعا ثابت شد که تصمیم دارد جبران کند، آن وقت البته این شخص می شود یک فرد صالحی که می توان به  او اعتماد کرد و الّا تا این ثابت نشده به صرف توبه کردن یا اظهار پشیمانی، معنی اش این نیست که ما بتوانیم در پست های حساس به او اعتماد کنیم و اختیارمان را به دست او دهیم و به او رأی دهیم.
 
شاید همانطور که فرمودید یکی از دلایل تغییر مواضع این افراد و موضع گیری های دو پهلوی این افراد در مقاطع مختلف همین مسائل سیاسی و به دست آوردن نتایج انتخابات باشد، حالا مردمی که 9 دی را آفریدند و در تمام شهرها حضور خیابانی داشتند و برای مقابله با فتنه خون دل خوردند، می بینند که همین خواص ساکت و همسو با فتنه پشت تابلوی وحدت قرار گرفته اند تا کسی مواضع آنها را یادآوری نکند. البته برخی از بزرگان با رویکرد خیرخواهانه و مصلحت جویانه، بحث وحدت را مطرح می کنند ولی بعضی ها آن نیت مصلحت جویانه را ندارند بلکه به این اعتبار پشت این تابلوی وحدت ایستاده اند تا به نوعی فراموش شوند و عملکردشان یادآوری نشود، اینها در ظاهر هم ادعا می کنند که طرح آن مباحث برخلاف وحدت است، خب الان این موضوع به عنوان یک شبهه عمومی برای متدینین و مردمی که 9 دی را خلق کردند، بوجود آمده که ما باید با این افراد وحدت کنیم یا نه؟

مسئله وحدت و استفاده کردن از شعار وحدت در مواقع مختلف یک بحث گسترده ای دارد و مجال بیشتری می خواهد که اطراف آن سنجیده شود؛ گاهی کسانی از شعار وحدت استفاده می کنند، معنایش این است که هرچه من می گویم همه قبول کنید تا وحدت ایجاد شود. این نوع وحدت می شود عین دیکتاتوری. چون اگر این کاری که می گویم قبول نکنید من می روم کنار، دیگر وحدت نمی شود، شما تابع من شوید تا وحدت شود. گاهی وحدت را کسانی مطرح می کنند که شکست خورده اند و از چشم مردم افتاده اند، مردم به آنها اعتماد و اصلا توجهی ندارند.  اینها برای اینکه بیایند خودشان را مطرح کنند با شعار وحدت می آیند، برای اینکه در جامعه اصلا جای پایی پیدا کنند، بتوانند حرفی بزنند. گاهی طرح شعار وحدت از طرف منافقین است تا بتوانند در صفوف مؤمنین رخنه کنند و عامل نفوذی شوند و البته گاهی ، وحدت روی اغراض صحیحی است و منظور وحدت با کسانی است که دلائل عقلی و شرعی ایجاب می کند که ما با آنها وحدت و هماهنگی داشته باشیم،  این شکل از وحدت هم عقلی است و هم شرعی.
خب آنهایی که فراست دارند، باید ببینند مدافعان شعار وحدت چه کسانی هستند و با چه انگیزه ای این موضوع را مطرح می کنند، چون شاید انگیزه همه آنها یکی نباشد. این یک مسئله مهمی است و البته مسئله طولانی است و به این آسانی در چند کلمه همه جوانب آن را نمی توان بررسی کرد. 
 
*حاج آقا الان متاسفانه برخی تلاش می کنند تا القا کنند که مرزبندی بین جبهه پایداری و جبهه متحد اصولگرایان وجود دارد. اتفاقا در رسانه های همین جریان ساکتین در فتنه هم تلاش می شود تا اینگونه القا شود که هر کس به جبهه وحدت با ما نپیوندند، در حال مرزبندی با اصولگرایان است!؟

من این تعبیر مرزبندی بین جبهه پایداری و جبهه متحد اصولگرایان را اصلا نمی پسندم. تا آنجایی که بنده اطلاع دارم و اعضای جبهه پایداری را می شناسم، اینها از اول به  عنوان دایره ای در درون جبهه اصولگرا متولد شدند و هیچ وقت خودشان را از جبهه اصولگرا جدا نمی دانند. تعبیری هم که بنده در روز اعلام موجودیت این جبهه بیان کردم و همه جا پخش شد این بود که: «ما دوایر متحدالمرکزیم» در درون یک دایره  بزرگ دایره کوچکتری رسم می شود. کسانی افکارشان به هم نزدیکتر است، سلیقه شان به هم نزدیکتر است و این معنایش این است که خارج از دایره بزرگ اصولگرایان نیستند؛ بنابراین مرزبندی ای وجود ندارد. بله اگر مرزبندی به این معنا باشد که این دایره کوچکتر، ویژگی هایی دارد و حساسیتش نسبت به بعضی از خطرها بیشتر است، این درست است. 
 
*خیلی ها نظر حضرتعالی برایشان مهم است. خب برخی از نزدیکان و شاگردان شما در این جبهه هستند، تعریف شما از این دایره که فرمودید چه چیزهایی است؟ ویژگی اعضای جبهه پایداری را حضرتعالی در چه چیزی می بینید؟

آن اندازه‌ای که بنده احساس کردم، ویژگی اینها در حقیقت این است که نگران هستند افراد نفوذی ای در جبهه اصولگرایان وارد شوند و از موقعیت نام اصولگرایان و از سوابق درخشانی که داشته اند و از شخصیت های ارزشمندی که در بین آنها وجود دارند، سوء استفاده کنند و خودشان را مجددا به مکان مهمی چون مجلس برسانند در حالی که آن اعتقاد لازم را به موضوع حساسی مانند ولایت ندارند که نمونه اش در فتنه 88 دیده شد.
 کسانی بودند که در فتنه شریک بودند، حمایت کردند، حالا یا با مواضع دوپهلوی شان یا با سکوتشان و در این باره سوابقی دارند، درک من از اعضای جبهه پایداری این است که اینها نگرانند که چنین چیزی شود و یک عده هم برای حفظ وحدت، آنها را بپذیرند و بعد در لیست هم وارد شوند و مردم عادی هم به عنوان اینکه این لیست اصولگرایان است به اینها اعتماد کنند. نگران این هستند که اگر چنین چیزی شد ما جواب خدا را چه بدهیم. به چه دلیل بگوییم این کسانی را که یا اطمینان داریم یا ظن این را داریم که اینها در فتنه سهیم بودند، ما چطور به اینها مجال بدهیم که بیایند سرنوشت مردم را تعیین کنند؟! نگران این هستند، برای همین آمدند یک مثلثی را تعریف کردند: «اول اطاعت مطلقه از رهبری، دوم مبارزه با فتنه جویان، سوم مبارزه با خط انحرافی که در کنار دولت تشکیل شده.» و این چیز خوبی است که باید در این مقطع شکل می گرفت.
 
* اتفاقا برخی از این افراد روی همین ضلع اول مثلثی که شما نام بردید، دست می گذارند و می گویند مگر شما نمی خواهید مطیع رهبری باشید، وحدت و حضور در ترکیبی که ما تعیین کرده ایم، امر رهبری است.
ما هم همین را می گوییم که نظر رهبری برای ما مهم است. بنابراین اگر جایی اختلافی باشد باید به بیانات صریح ایشان استناد کنیم حتی به عنوان سربازان ایشان باید سعی کنیم نظر مقام معظم رهبری را به دست بیاوریم. بله قطعا رهبری در خصوص انتخابات فرمایشاتی خواهند داشت که ان شاءالله برای همه روشنگر و سرنوشت ساز خواهد بود. 
 *همه ما شما را از یاران نزدیک و مورد اعتماد رهبر معظم انقلاب می دانیم و نظر حضرتعالی برای بسیاری از خواص جامعه می تواند یک شاخص باشد، آیا حضرتعالی قرینه ای یا اشاره ای از طرف رهبری برای تنازل از پافشاری و پایداری بر این اصول و الزاما یکی کردن سلیقه ها در جریان اصولگرایی دارید؟

من به حضرت آقا چیزی نسبت نمی دهم و هیچ وقت مایل نیستم از جیب ایشان برای تشخیص خودم سوء استفاده کنم. ولی اعتقاد شخصی خودم این است و دوستانی هم که در جبهه پایداری هستند و من آنها را می شناسم، صریحاً  گفته اند که آقا هرچه بفرمایند ما اطاعت می کنیم؛ اگر گفتند جبهه پایداری فردا منحل شود ما بلافاصله آن را منحل می کنیم، اگر تشخیص ایشان یکی شدن جریانات بود، ما هم همان را اطاعت می کنیم؛ چون هم ایشان حاکم شرع و نائب امام زمان(عج)  است و اطاعتش واجب است، و هم تجربه نشان داده است که تشخیص ایشان از همه صائب تر است. به این دلیل، ما هم اگر چیزی از ناحیه ایشان بفهمیم هیچ  وقت مخالفت نخواهیم کرد. اما اینکه ما بگوییم تا الان هر کاری کرده ایم ایشان مشخصا فرموده اند، چنین ادعایی را نمی کنیم ولی این ادعا را داریم که بر اساس تشخیص خودمان در جهت اهداف و منویات ایشان حرکت می کنیم.
 
*ما البته می دانیم که حضرتعالی از هیچ فرد یا جریانی به صورت مطلق و همیشگی حمایت نمی کنید حتی از جبهه پایداری و در ابتدای همین مصاحبه هم به خوبی این موضوع را تبیین فرمودید، اعضای جبهه پایداری هم چنین ادعایی ندارند که خودشان را مطلق بدانند برای همین هم آنها شما و برخی از علمای بابصیرت و خوشنام دیگر را به عنوان راهنمای خود پذیرفته اند تا اگر در فعالیت های سیاسی دچار انحراف شدند با هشدار شما به خود بیایند. البته برخی هم تلاش می کنند که ثابت کنند هیچ ارتباطی بین این جبهه و حضرتعالی وجود ندارد و حتی برخی در رسانه هایشان یا درگوشی به این و آن می گویند که آیت الله مصباح بارها عنوان کرده که من کاری با جبهه پایداری ندارم. با این همه، امروز نام جبهه پایداری به نوعی با نام آیت الله مصباح پیوند خورده و شما را به عنوان بزرگتر این جریان که تاکید هم دارد یک حزب سیاسی نیست، می شناسند.

بنده هیچ  وقت نگفتم که با جبهه پایداری کاری ندارم؛ چیزی که گفتم این بود که من لیدر اینها نیستم بلکه لیدر همه ما رهبر معظم انقلاب است. من نه یک آدم سیاسی به معنای رایج اهل سیاست هستم، نه ایجاد حزب کردم، نه کسی به من سر سپرده و نه من توقعی از کسی دارم که سرسپرده من باشد. دوستانی هم که در جبهه پایداری هستند و من می شناسم شان از خیلی دوستان دیگری که آنها را می شناسم، افکارمان به هم نزدیکتر است؛ خب این دوستانی که اسم جریان فکری خودشان را گذاشته اند جبهه پایداری گاهی با من مشورتی می کنند، چیزی می پرسند و من هم چیزی که در نظرم هست به آنها می گویم.
با اینها ارتباط داریم و این افرادی که بعضی از آنها را می شناسم و امروز به عنوان چهره های شاخص جبهه پایداری مشهورند را از خیلی ها سالم تر می دانم. اما این به معنای آن نیست که اینها همیشه اینطور بمانند و من هم همیشه همین نسبت و رابطه را با آنها داشته باشم. در حال حاضر جهتگیری درستی دارند، من هم حمایتشان می کنم ولی در آینده آنها چطور می شوند، من درباره امروزشان قضاوت می کنم و الا احتمال خطا و تغییر درباره همه و از جمله دیگر افرادی که امروز به عنوان جبهه پایداری شناخته نمی شوند هم هست.
 ولی من نه حزبی دارم و نه آنها از من توقعی دارند و نه من از آنها توقعی دارم که حرف مرا گوش کنند و نه آنها تکلیفی دارند که هر چه من بگویم عمل کنند. ما با اینها دوستیم، رفیقیم، اصل مسئله این است که دخالت من در کارهای سیاسی به خاطر مسائل دینی و فرهنگی است؛ اصلا حمایت بنده هم از جریان جبهه پایداری به خاطر مبارزه اینها با فتنه و مبارزه با خط انحرافی است و نگرانم مبادا همراهان فتنه، نفوذی هایی در مجموعه اصولگرایان بفرستند و ما را در مقابل خطر بزرگتری قرار دهند، در بین افرادی که به عنوان اصولگرا مشهورند، بنده افرادی با این تفکر که روی اصول پافشاری بیشتری دارند را بیشتر قبول دارم. 
 * بالاخره جامعه و بدنه جریان اصولگرایی حضرتعالی را به عنوان یک شاخص می شناسد ولی برخی از افراد و برخی از رسانه های آنها تلاش می کنند تا موضوع را طور دیگری القا کنند و این رابطه منطقی و حمایت دلسوزانه و البته مشروط شما از شاخصه های موجود در دوستان جبهه پایداری را طور دیگری تفسیر کنند. حتی برخی از آنها می گویند جبهه پایداری متصل به حلقه انحرافی است! نشانه این اتصال به انحراف را هم حمایت های مستدل و منطقی اعضای شاخص جبهه پایداری از خدمات دولت می دانند در حالی که این حمایت همسو با حمایت هایی بود که رهبری از شاخصه های مثبت در دولت داشتند و هنوز هم ما احساس می کنیم آن جاهایی که دولت در مسیر حق و رهبری باشد، وظیفه داریم از آن حمایت کنیم و آنجاهایی که انحراف باشد، صراحتاً  در برابرش می ایستیم ولی عده ای همین ویژگی را دست مایه تخریب این جبهه می کنند.

من اول عرض کردم، که از منحرفین در انواع و اقسام آن، نباید هیچ توقع صفا و صمیمیت و درست اندیشیدن داشته باشیم. یک مثل معروفی هست که یک نفر بار باروتی داشت و می خواست از گمرک عبور بدهد که جلوی او را گرفتند و گفتند تو الان داری باروت می بری؟ گفت نه این سیاه دانه است، گفتند سیاه دانه نیست، این باروت است! گفت نه، نیست سیاه دانه است! یک مقدار از باروت را ریختند کف دست خودش و آتش زدند، آتش گرفت و دستش سوخت. باز هم طرف گفت: دیدید سیاه دانه بود! حالا شما هزار بار بگویید این جبهه اصلا برای مبارزه با خط انحراف به وجود آمده، خب آن کسی که نمی خواهد بپذیرد یا به نفعش نیست که بپذیرد، می گوید: دیدید سیاه دانه بود!
 
* البته حاج آقا برخی از شخصیت های موجه که رأی و نظرشان برای بخشی از جامعه قابل اعتماد است، ادعای یکی بودن جبهه پایداری با حلقه انحرافی را مطرح می کنند بعد هم همان ها برای درست کردن ادعای خودشان می گویند آیت الله مصباح هم اعلام کرده که با این جبهه کاری ندارد!
خب آدم های موجه هم گاهی در اظهار نظرشان دقت نمی کنند، یا به برخی اظهار نظرهای اطرافیان اعتماد می کنند، گاهی هم ممکن است هوای نفسانی بر این افراد غالب  شود.
 
* وظیفه جبهه پایداری در برابر این تخریب ها با توجه با هجمه ای که الان هست چیست؟ آیا باید میدان را خالی کنیم؟
ما باید هر کاری که انجام می دهیم برای خدا باشد. وظیفه همه ما انجام تکلیف است و برای انجام تکلیف باید در برابر برخی تخریب ها هم پایداری کرد.
 
 خیلی ممنون از اینکه وقت شریفتان را در اختیار ما گذاشتید.

پایان


+نوشته شده در پنج شنبه 90/11/6ساعت 11:15 عصرتوسط شاهد | نظر
علامه مصباح - 2

مصاحبه علامه مصباح با هفته نامه 9 دی

قسمت دوم

*برخی ها این رویکرد گذشته آقای احمدی نژاد را ظاهر سازی می دانند، آیا شما نشانه ای از ظاهری بودن این شعارها داشتید؟

حالا هرچه بود، طرح این شعارها به نفع جامعه بود؛ شما فرض کنید که گوینده اش از روی سیاست این حرف ها را گفته باشد، خب این فرد نسبت به بقیه، سیاست عاقلانه  تر  مبتنی بر دین را  در پیش گرفته بود، چون هم جامعه این چیزها را می خواست و هم ما وظیفه داریم این امور را ترویج کنیم. البته بنده باور نمی کنم که مجموعه آن سخنرانی ها و افکار احمدی نژاد ظاهرسازی بوده باشد.

بالاخره این شخصیت با سوابق و رفتاری شناخته شده بود. وقتی که فرماندار بود،  استاندار اردبیل بود، در بسیج اساتید بود بعدها در مسجد رسالت که ما برنامه داشتیم، شرکت می کرد. نمونه های خوبی از رفتارهای اخلاقی و پاکی رفتار در زندگی  اش بود. بعد هم در عمل ثابت شد که ایشان امتیازاتی دارد که دیگران نداشتند. پرکاری ایشان،  صلابت ایشان و خیلی چیزهای دیگر که بارها مقام معظم رهبری روی آن تأکید فرمودند، تشویق کردند، اینها ثابت کرد که واقعا ایشان نسبت به دیگران اصلح است؛ این یک مورد است که ما  چرا مایل بودیم ایشان انتخاب شود.

و اما اینکه بگوییم این ویژگی  های مثبت، معنایش این است که ایشان هیچ نقصی ندارد؟ چنین تصوری برای هر کسی از اینجا ناشی می شود که آدمیزاد را درست نشناسد. هیچ آدمیزادی نیست که تمام ابعاد وجودیش منسجم و همیشه صددرصد در یک جهت صحیح باشد، غیر از معصومین؛ یا کسانی که 30، 40 سال در مکتب معصومین ریاضت کشیده باشند، از یک دانشجویی که بعد از انقلاب فرماندار و بعد استاندار شده، توقع نمی رود که مثل امام امت تزکیه شده باشد و هیچ هوای نفسی هم نداشته باشد و یا هیچ انحرافی در فکرش پیش نیاید، این توقع بی جایی است. چیزی که آن وقت از این شخص در مقابل رقیب هایش انتظار می رفت، این بود که بتواند شعارهای انقلابی و اسلامی را زنده کند و کرد.

در عمل هم برنامه هایی را که پیشنهاد کرده بود اقدام کرد، اقدامات دلیرانه و شجاعانه ای هم کرد. اما این معنایش این نیست که هیچ اشتباهی نداشته باشد. بعضی از اشتباهاتش را که از همان اوایل متوجه شدیم سعی کردیم تا از ظهورش جلوگیری بشود ولی تأثیری نداشت. عمده چیزی که مانع از اصلاح آن اشتباهات شد، دلبستگی  ایشان به یک شخص خاصی بود، که هنوز هم برای بنده این یک معمایی است که این چنین آدمی با این فراست با این هوش با این کارآمدی، چطور شیفته یک نفری می شود که از خودش ضعیف تر است و صدها نقطه ضعف در آن قابل رؤیت است. برای بنده هنوز این معما باقی است! اما به هر حال یک واقعیتی است.
 
* نامه مقام معظم رهبری در ابتدای شروع به کار دولت دهم درباره معاون اولی مشایی را در همین راستا ارزیابی می کنید؟ یعنی تلاش برای جلوگیری از تکرار اشتباهات.

شاید مقام معظم رهبری برای دوره دوم ریاست ایشان وقتی متوجه شدند که می تواند این فرد (مشایی) یک منشأ خطری شود، خواستند جلو آن را بگیرند؛ نامه ای که نوشتند برای معاون اولی در واقع معنایش همین بود و این برخورد رهبری خیلی چیز عجیبی بود!  سابقه ندارد که ایشان مثلا برای یک پستی که وزارت هم نیست - پست وزارت را که مجلس باید رأی اعتماد بدهد - چنین اظهار نظری کرده باشند.
 
*به عقیده شما این نامه بیشتر برای حفظ خود احمدی نژاد بود؟

البته اول حفظ اسلام و انقلاب، بعد ایشان به عنوان خادم اسلام و انقلاب باید حفظ می شد و الّا ایشان (رهبر معظم انقلاب) عاشق شخص خاصی نیستند. هدف ایشان حفظ اسلام و انقلاب است منتهی کسی که متصدی این کار بود و توان این کار را داشت که انجام بدهد و این مسئولیت را برای خدمت بپذیرد احمدی نژاد بود؛ خب ایشان هم باید حفظ می شد. ولی با اینکه صریحا آن نامه را نوشتند و بعدش هم جریانات دیگری اتفاق افتاد که همه می دانیم، تأثیر مطلوبی نبخشید و ایشان همچنان روی گرایشی که داشت اصرار کرد و عمده این اشتباهات از همین جا ناشی می شد.
 
*حاج آقا چه کار کنیم این ریزش ها و تغییر مسیرها به آن شعارها آسیب نزند؟  چون با این اتفاقات یک نگرانی ای که در بین متدینین و مردم هست، این است که دلزدگی به بعضی از شعارها ایجاد شود.

بله، چیزهایی که در عالم ممکن است واقع شود زیاد است، ما از یک طرف باید سعی کنیم که سطح فرهنگی جامعه را هرچه بیشتر بالا بیاوریم؛ الحمدالله سطح فرهنگی کشور و سطح سیاسی و دینی  مردم بیش از آنچه انتظار می رفت بالا هست، بهترین نمونه اش همین داستان 9 دی است که یکی از تاریخی ترین روزهای تاریخ این کشور است؛ هنوز اهمیتش آن طور که باید شناخته نشده است.
 
در حالی که اتفاق این روز نشانه درک صحیح مردم و رشد سیاسی مردم، همت، پایداری و استقامت مردم بود و خیلی معنا داشت. وجود اینها خیلی امیدبخش است البته بعد از لطف خدا و عنایت آقا امام زمان(عج) این استقامت مردم خیلی امیدبخش است. «هوالذی أیّدکَ بنصره و بالمومنین» خود قرآن هم با اینکه همه چیز را منسوب به نصر الهی می داند در عین حال اینجا را تأکید می کند «و بالمومنین».

و الحمدلله مقام معظم رهبری علاوه بر آن نصرت های الهی و الهامات الهی، از این نعمت عظیم حمایت مردمی، حمایت آگاهانه و هوشیارانه و در عین حال عاشقانه برخوردار هستند و از این جهت ما هیچ نگرانی ای نسبت به آینده نداریم. کسانی که غفلت می کنند خودشان اشتباه می کنند از گردونه خارج می شوند.
 
 *من به یاد دارم در سال های اول ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد بود که هنوز خیلی ها موضوع مشایی و انحرافات فکری این فرد و تأثیرگذاریش را درک نکرده بودند و نمی دانستند، چون هنوز چیزی در ظاهر پیدا نبود اما شما همان زمان هشدارش را به حلقه ای از شاگردان و دوستانتان داده بودید؛ بعد که کم کم این انحرافات ظهور کرد، حضرتعالی هم خیلی صریح به میدان آمدید؛ مانند انحرافات در دوره سازندگی و اصلاحات که حضور شما در مقابله با انحرافات دوره اصلاحات بیشتر از سازندگی بود به این دلیل که حملات به مبانی دینی در دوره اصلاحات صریح تر شده بود با این تفاوت که آنجا شما از روی کار آمدن کسی حمایت نکرده بودید ولی در اینجا شما در پیروزی آقای احمدی نژاد نقش داشتید. برای همین بعضی ها این توقع و انتظار را نداشتند که در خصوص رفتارهای این دولت شما اینقدر صریح موضع بگیرید.

بله، شاید علت اینکه من از اول از شخص حمایت صریح نکردم، تجربه ای بود که راجع به اشخاص گذشته داشتم که وجود یک صفات مطلوب در فردی، معنایش این نیست که هیچ عیب و نقصی در کار نیست؛  آدم باید در حمایت از اشخاص محتاطانه برخورد کند. باید از کار تعریف کرد. تا کار، کار خوبی است آدم تعریف می کند، حمایت می کند، کمک می کند؛ اگر رفتار غلطی شد با همان رفتار مخالفت می کند، انتقاد می کند.
 
این که برخی می گویند نباید آن روز حمایت می کردیم، چنین انتظاری مبتنی بر اصول نیست. چون وقتی کسی کار خوبی انجام می دهد و ما هیچ نشانه ای بر این نداریم که او نیت خیانت دارد، عقل و دین می گوید از چنین فردی باید حمایت کرد و البته هر جا انسان متوجه شد که این فرد پایش را از اصول و مبانی کج گذاشته، باز تکلیف دینی  و عقل می گوید که باید برای جلوگیری از انحراف در برابرش ایستاد تا اصول حفظ شود.
 
* ما می بینیم که شخصیت  های سیاسی وقتی از یک فرد یا جریانی حمایت می کنند، معمولا به اشتباهاتش که می رسند در صدد توجیه برمی آیند تا به نوعی خراب تر نشود و به اصطلاح، جریانشان را حفظ کنند. نمونه بارزش حمایت برخی افراد از سران فتنه است که حتی تا امروز هم برخی چهره ها حاضر نشدند واژه فتنه را در مورد آنها بکار ببرند. این روحیه شما برای برخی که اینطور نیستند، گران آمد، چون افکار عمومی مقایسه می کند؛ البته همین ها در رسانه هایشان نوشتند که آیت الله مصباح حق انتقاد از انحراف را ندارد بلکه باید بیاید جواب هم بدهد که چرا روز اول حمایت کرد. حالا سئوال این است که چه اتفاقی افتاد که شما صراحتاً علی رغم اینکه قبلا حمایت کرده بودید - هرچند اسم نیاورده بودید - اینجا به میدان آمدید و با همان صراحت نقد کردید و هشدار دادید؟ البته این روحیه خودش یک شاخص است تا ما بتوانیم راحت تر افراد را به عنوان چراغ و الگوی خودمان انتخاب کنیم.

اینکه چرا اشخاص در این برخوردها مختلفند،  قابل بررسی است. حالا من نمی خواهم در مورد دیگران قضاوت کنم اما تحلیلی وجود دارد که اگر انگیزه آدم در فعالیت های اجتماعی و سیاسی، پیروزی سیاسی باشد، لوازمی دارد. حالا ممکن است کسانی پیروزی سیاسی را وظیفه شرعی خودشان بدانند، آن هم یک مبنایی است! اینکه این مبنا درست است یا نه یک حرف دیگری است. ولی به هر حال دو جور برخورد داریم.

یک کسی که وارد فعالیت های سیاسی اجتماعی می شود مثلا حزبی تشکیل می دهد یا عضو حزب یا جمعیتی می شود این فرد بنا را بر این گذاشته که این حزب یا جمعیت را پیروز کند؛ خب ممکن است انگیزه اولیه  اش هم حمایت از دین بوده اما به هر حال حفظ این شخص یا گروه برایش اصالت پیدا می کند. آن وقت لازمه اش این است که وقتی محبوبش اشتباهی هم مرتکب می شود، توجیه کند. چون حفظ این شخص یا حفظ این گروه برایش اصالت دارد. حتی در مقابل همه می ایستد می گوید همه اشتباه می کنید من درست می فهمم.

این کار درست است یا نادرست؟ بنده اینطور نبودم و الان هم نیستم. بنده هیچ وقت نه عضو گروه و حزبی بودم حتی در حزب جمهوری اسلامی افتخار نداشتم که عضویت پیدا کنم؛ و نه عضو هیچ جمعیت سیاسی دیگری. این است که انگیزه ای هم ندارم به شخص یا گروهی اصالت بدهم، ملاکم این است این رفتاری که دارد انجام می گیرد، این جریان به نفع اسلام است یا به ضرر اسلام. تا آنجایی که به نفع اسلام است، ما هم فداکاری می کنیم از آبرویمان هم مایه می گذاریم؛ اما آنجا که حس می کنیم دارد به ضرر اسلام رفتار می شود، هیچ وجهی ندارد که آدم ادامه دهد.

چرا اینطور؟ اولا خود شخص ممکن است تغییر کند، ثانیاً ممکن است من اشتباه  کنم! من که معصوم نیستم. ممکن است آن وقت که حمایت کردم بی جا بوده ولی الان می فهمم که نباید حمایت کنم. شاید هم آن شخص تغییر کرده،
مگر ما در تاریخ کم داریم اشخاصی که یک دورانی را با یک روش صحیحی زندگی کردند، بعد منحرف شدند. تاریخ صدر اسلام پر است از این شخصیت ها، این تعجبی ندارد. بنابراین برای ما تعجبی ندارد که یک نفر آدم خوبی باشد مسئولیتی هم قبول کند بعد اشتباهی مرتکب شود.
حالا یا اشتباه قابل گذشت باشد و قصور داشته باشد از فهمش یا نه توأم با نوعی لجاجت باشد. این تعجب آور نیست ما وظیفه مان این است که از اسلام حمایت کنیم هرجا ببینیم به نفع اسلام است نوکرش هم هستیم، از جان و مال و آبرویمان هم مایه می گذاریم؛ هرجا دیدیم از اسلام دارد انحراف پیدا می کند، به همان دلیل مخالفت خواهیم کرد و این چیز روشنی است.
 
*حضرت استاد؛ یوم الله 9 دی نزدیک است،  مقام معظم رهبری هم چند روز قبل در دیدار با ستاد بزرگداشت این روز، تعابیر مهمی درباره بزرگداشت این روز داشتند،  این تاکید ویژه ایشان برای چیست؟ 

همانطور که همه می دانیم و به خصوص مقام معظم رهبری تأکید فرمودند، حادثه 9 دی یکی از عظیم ترین روزهای تاریخی جامعه ما است و اهمیتش به قدری است که باید سال ها کسانی در مورد آن بیاندیشند و تحلیل کنند. همه باید از اسباب و عوامل بوجود آمدنش بحث کنند، باید از اهمیت نقش مردم در این جریان و تأثیری که بر جامعه ما می تواند داشته باشد بحث شود و البته در خصوص کیفیت ادامه بهره برداری از این حادثه و تقویت عواملی که آن روز را به وجود آورد باید تدبیر درستی شود تا این روز فراموش نشود. به نظر بنده تاکید ویژه رهبری در خصوص این روز حکایت از تاثیری دارد که این روز در آینده انقلاب اسلامی داشت و دارد مانند یوم الله 22 بهمن و مناسبت هایی مانند 12 فروردین یا 15 خرداد که آینده انقلاب را به نوعی تضمین کرد.
 
* ما سال گذشته به مناسبت 9 دی افتخار داشتیم که در خصوص فتنه 88 و تحلیل رونشناختی سران فتنه گفتگوی تفصیلی با شما داشته باشیم، اما الان می خواهیم در خصوص عملکرد برخی از خواص در جبهه ولایت که انتظار حمایت از ولایت و همراهی با ولایت از آنها می رفت ولی کوتاهی کردند، سکوت کردند و حتی حمایت از فتنه کردند، بپرسیم. چطور برخی نتوانستند این فتنه را ببینند؟

بنده گمان نمی کنم هیچ کس حقیقت این فتنه را مثل مقام معظم رهبری شناخته باشد. ما روزی هزاران بار باید خدا را شکر کنیم که به ما رهبری عنایت فرموده که این فراست های فوق عادی را دارند و مطالبی را درک می کنند که دیگران باید با گذشت زمان های طولانی و ظاهر شدن شواهد و دلائل فراوان به زحمت باور کنند ولی ایشان گاهی قبل از وقوعش پیش بینی می کنند و بعد هم قاطعانه برخورد می کنند. اینکه این مسئله در سال 88 فتنه بزرگی بود من هیچ شکی ندارم.
 
هنوز هم اهتمامی که ایشان به این مسئله دارند و خطری که از فتنه احساس می کنند فکر نمی کنم هیچ کس دیگری آن طور احساس کند. الان هم در مقطع فعلی مهمترین خطر برای آینده ما از همین فتنه و سران فتنه است ولی فتنه منحصر به این نیست، خطرات دیگری هم هست که شاید در درازمدت بسیار مهم باشد ولی مهم ترین خطر فعلی از همین هاست.
 
* سئوال ما در خصوص رفتار برخی خواص است، خواصی که رهبری در باره عملکرد آنها واژه ساکتین فتنه را بکار بردند و این واژه را در ادبیات سیاسی کشور وارد کردند و بعد هم فرمودند که نحوه برخورد خواص، موضعگیری بهنگام یا سکوت آنها برای تصمیم گیری ها یک شاخص است؛ متأسفانه الان حدود دو سال است که از فتنه 88 گذشته ولی خیلی  از همین اصولگرایان در این دو سال تلاش کردند تا فتنه فراموش شود با اینکه رهبری بارها در سخنانشان فتنه را یادآوری کردند که آخرین بارش دو ماه قبل در کرمانشاه بود ولی بعضی ها هنوز اکراه دارند واژه فتنه را بکار ببرند و برخی هم می گویند ما با سکوتمان در حال مدیریت فتنه بودیم! سئوال این است که چرا این افراد این گونه موضع گرفتند؟ چرا حاضر شدند در برابر درخواست رهبری سکوت کنند؟

اینکه دیگران چرا در مقابل این فتنه این طور برخورد نکردند؟ دلیل کلّی آن یکی از این دو چیز است؛  یا فهمشان ضعیف تر از مقام معظم رهبری است، یا نیتشان مثل ایشان نیست. مراتب دارد؛ کسانی هستند که فهمشان واقعا اینطور دوراندیشی،  تیزبینی،  درون کاوی مسئله را مثل ایشان ندارند، اما کسانی هم هستند که فهمشان قاصر نیست، این امور را می فهمند ولی انگیزه های دیگری دارند که آن انگیزه ها کمک می کند به اینکه خیلی موضع شفافی نگیرند و سکوت کنند یا دوپهلو موضع بگیرند. شاید بعضی از کسانی که در مقام رقابت در بعضی پست ها هستند، انگیزه پیروزی در انتخابات و به دست آوردن آرای مختلف جامعه حتی آرای آنهایی که با فتنه گران همسو هستند، اینها را وسوسه کند که اینطور موضع بگیرند تا در بزنگاه ها از این رفتارها استفاده کنند. 

ادامه دارد...


+نوشته شده در شنبه 90/11/1ساعت 9:41 عصرتوسط شاهد | نظر
<      1   2