سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشایی نامه 1

 گزارش تحلیلی فارس از واکنش‌ها به انتصاب مشایی؛(تاریخ انتشار خبر:6/5/88)

اسفندیار، پاشنه آشیل دولت دهم

خبرگزاری فارس: دولت دهم که در بسیاری زمینه‌ها از جمله سفرهای استانی، سخنرانی‌های رئیس‌جمهور و مصاحبه با رسانه‌های خارجی رکورددار است، با انتصاب رحیم مشایی به معاون اولی در زمینه انتقاد به دولت قبل از معرفی وزرا به مجلس نیز رکورد جدیدی به دست آورد.

به گزارش باشگاه خبری فارس «توانا»، انتصاب اسفندیار رحیم مشایی به سمت معاون اولی رئیس جمهور می‌تواند دروازه‌ای از انتقادات را به روی دولت دهم گشوده است و از این رو اولین بار در تاریخ انقلاب است که دولتی قبل از تشکیل و معرفی وزرایش به مجلس در معرض انتقادات شدید نیروهای موافق و منتقد قرار می‌گیرد. اما قضیه چیست و چرا این انتصاب عملکرد رئیس جمهور قبل از معرفی کابینه و تشکیل دولت را زیر سئوال می‌برد. در ابتدا به بررسی سوابق و تحلیل عملکرد اسفندیار رحیم مشایی که امروز لقب پاشنه آشیل دولت را به خود گرفته می‌پردازیم و پس از آن به بیان دیدگاه‌ها و نقطه نظرات منتقدین این انتصاب می‌پردازیم. اسفندیار رحیم مشایی متولد 1339 صادره از رامسر پس از گذراندن دوران تحصیلی خود در این شهرستان جهت تحصیل در رشته مهندسی الکترونیک به اصفهان رفت تا در دانشگاه صنعتی این شهر تاریخی تحصیلات دانشگاهی خود را آغاز کند. در حال تجربه هجدهمین سال از زندگیش بود که شاهد پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خممینی بود و پس از آن به جرگه فعالی پرجنب و جوش در عرصه سیاست و مذهب وارد شد. در سال 1360 به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و از این زمان بود که فعالیتهای سیاسی و مذهبی خود را به شکلی سازماندهی شده پی گرفت، از نظر وی دشمن اول و انقلاب مجاهدین خلق بود و به همین جهت برای جلوگیری از فعالیتهای این گروه در شمال کشور لازم دید تا در سپاه به مبارزه با آنان بپردازد. پس از ورود به اطلاعات سپاه به کردستان اعزام شد و در غرب کشور به مبارزه با منافقین و ایجاد اتحاد میان اکراد مشغول شد که دستاورد این تلاشها تشکیل "کاک" (کانون اسلامی کردستان) بود وی در کردستان نام "مرتضی محب‌الاولیاء" را برای خود برگزیده بود تا در قرارگاه حمزه سیدالشهدا سمت معاونت اطلاعات واحد کومله را بر عهده گیرد. مرتضی محب‌الاولیا که در کردستان بیشتر وارد فاز فرهنگی شده بود تا با فعالیت در این راستا بتواند اقدامات زیربنایی تری را در راستای ساماندهی کردستان انجام دهد، در قدم بعدی‌اش مرکز نشر فرهنگ و ادبیات کردی را پایه‌ریزی کرد و اقدام به انتشار ماهنامه‌ای به زبان کردی نمود. همچنین تاسیس انتشارات صلاح‌الدین ایوبی و راه‌اندازی چند کتابخانه و همچنین برگزاری شب‌های شعر از جمله فعالیتهای اسفندیار دولت در کردستان در زمان جنگ با عراق بود. با تشکیل وزارت اطلاعات، مشایی از سپاه به این نهاد رفت و تلاش کرد که تجربیاتش در کردستان را در آنجا در قالب استراتژی نظام جمهوری اسلامی درخصوص اکراد ایرانی، تدوین کند و سپس مسوولیت این امر را برعهده بگیرد. در همان کردستان با محموداحمدی‌نژاد که فرماندار خوی بود، آشنا شد. مشایی به واسطه این که عضو شورای تامین استان بود،‌در جلسات فرمانداران شرکت می‌کرد و آشنایی آغازین او با محمود احمدی‌نژاد از این نقطه آغاز و تا امروز ادامه پیدا کرد و سپس به خویشاوندی دو خانواده ختم شد. در سال 65، اسفندیار رحیم مشایی (مرتضی محب‌الاولیا) از سوی محمدی‌ری‌شهری وزیر وقت اطلاعات به تهران فراخوانده می‌شود(1). او از کردستان برای همیشه خداحافظی می‌کند و سپس به تهران می‌آید تا مسوولیت مناطق بحرانی کشور را بر عهده بگیرد. همزمان موسسه‌ای تحت عنوان «مطالعات ملی» راه‌اندازی می‌کند تا دلمشغولی‌های فرهنگی خود را نیز در این نقطه ادامه دهد؛ موسسه‌ای علمی و پژوهشی. مشایی تا سال 72 به امور خود مشغول بود تا این که در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی به وزارت کشور می‌رود و مدیر کل امور اجتماعی وزارت کشور می‌شود. این زمانی بود که علی محمد بشارتی وزیر کشور بود. بدین ترتیب خروج گام به گام او از وزارت اطلاعات آغاز شد.مشایی تا سال 76 در وزارت کشور ماند. بعد از آن که عبدالله نوری وزیر کشور شد و مصطفی تاج‌زاده معاونت سیاسی وزارت کشور را بر عهده گرفت، مشایی از این وزارتخانه رفت و ساختمان بلندمرتبه خیابان فاطمی را ترک کرد. در آن سال‌ها، تازه «رادیو پیام» راه افتاده بود. در دو، سه سالگی خود که ناگهان پای موسیقی پاپ به این رادیو باز شد و تعجب همگان را برانگیخت. کم‌کم مشخص شد که مدیریت این رادیو تغییر کرده است و اسفندیار رحیم مشایی از ساختمان وزارت کشور به ساختمان جام‌جم رفته است و مدیریت رادیو پیام را که به نوعی لقب رادیو موسیقی گرفته بود را بر عهده گرفته است. وی همزمان مدیریت رادیوی تازه تاسیس تهران را نیز برعهده داشت و آرام‌آرام فعالیت‌های رسانه‌ای خود را که سال‌ها پیش در کردستان به نوعی دیگر (در قالب مطبوعات) انجام می‌داد، پی گرفت و تجربه اندوخت تا زمانی که یکی از افراد مهم دولت نهم در تدوین استراتژی رسانه‌ای برای رئیس جمهور، خصوصا در مواجهه با خبرنگاران و رسانه‌های خارجی باشد. مرداد ماه سال 1382 بود که خبر جابجایی در سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران در رسانه‌ها شنیده شد و محمد علی زم جای خود را به فردی ناآشنا برای مردم داد. آن فرد البته در آن مقطع اگر برای همه ناآشنا بود، برای محمود احمدی‌نژاد شهردار وقت تهران از آشناترین افراد بود. بدین‌ترتیب، اسفندیار رحیم مشایی به دوست قدیمی خود پیوست و حیات سیاسی او در جبهه اصولگرایان آغاز شد. از جمله اقدامات بحث برانگیز رحیم مشایی در زمان مسئولیت در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، ساختن قدمگاه و مزین کردن مسیر امام زمان (عج) بود.همزمان فرهنگسراهایی که در دوره‌های قبل ساخته شده بود به مراکزی برای برگزاری برنامه‌های مذهبی تبدیل شد. اتفاق دیگر، البته هزینه کردن بودجه یکساله در شش ماه بود که رخ داد. آنگاه که رسول خادم عضو شورای شهر دوم تهران در مقام اعتراض برآمد و خبر داد که مشایی نه تنها هزینه یکساله این سازمان را در 6 ماه به اتمام رسانده، بلکه 5 میلیارد تومان نیز به بخش خصوصی بدهکار است. پس از آنکه به سمت معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی انتصاب شد، همزمان عهده‌دار ریاست مرکز مطالعات جهانی شدن، جانشین رئیس‌جمهوری در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور، عضو شورای نظارت بر صدا و سیما، عضو شورای فرهنگی دولت، نماینده رئیس جمهور در شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما و عضو کمیسیون‌های اقتصاد و فرهنگی دولت نیز بود. همچنین از جمله مسئولیت‌های او به اختصار می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: • مدیر کل اجتماعی وزارت کشور • مدیر شبکه رادیو پیام • مدیر شبکه رادیو تهران • معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران • رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران • معاون رییس جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری • رییس مرکز مطالعات جهانی شدن • جانشین رییس جمهور در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور • عضو شورای نظارت بر صداوسیما • عضو شورای فرهنگی دولت. (2) پس، از این رو انتخاب اسفندیار رحیم مشایی به سمت معاون اولی از سوی رئیس جمهور آنقدر اهمیت داشت که به تیتر یک برخی رسانه‌ها تبدیل شود، به همین جهت اغلب سایت‌های خبری در مصاحبه و یادداشت‌هایی به نقد این انتخاب پرداختند. این مهم از آن جهت به خبر اول رسانه‌ها تبدیل شد که وحدت نظر جامعی میان اکثر جریان‌های سیاسی کشور بخصوص دو طیف بزرگ اصولگرا و اصلاح‌طلب در مورد کنار گذاشتن رحیم مشایی از دولت دهم وجود داشت و همگان انتظار داشتند تا حداقل در مردان ارشد کابینه دهم از وی نامی نباشد اما انتصاب مشایی به عنوان معاونت اول و ارتقا جایگاهش به نوعی تعجب و حیرت برخی رجال سیاسی کشور را برانگیخت، سلمان ذاکر، نماینده ارومیه در مجلس با انتقاد از این انتصاب می‌گوید: این امیدواری وجود داشت که احمدی نژاد در دولت دهم به حذف مشایی که دغدغه اکثریت هوادارن ایشان بود دست می زد. وی در ادامه با بیان اینکه ممکن است مشایی مدیری توامند از نظر رییس جمهور باشد ولی نوع موضع گیری های ایشان، دردورانی که ریاست سازمان میراث فرهنگی را برعهده داشتند در شان یک مدیر دولت نهم نبود، می‌افزاید: با وجود اینکه صدها نفر از نمایندگان مجلس در نامه ای به رییس جمهور خواهان عزل مشایی شدند و بعضی از مراجع تقلید هم چنین خواسته ای داشتند در اقدامی عجیب از سوی رییس جمهور پست ایشان ارتقا پیدا کرد . این عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس با تاکید براینکه حضور مشایی در کابینه نارضایتی اکثریت اصولگرایان را در پی داشته است تاکید می‌کند: بهتر بود احمدی نژاد از فرد شایسته تری در این پست استفاده می کرد. ذاکر همچنین در پاسخ به سوالی در مورد تاثیر انتخاب مشایی در نوع نگاه مجلس هشتم در رای به وزرای کابینه احمدی نژاد، اینگونه ایراد نظر می‌کند که: این موضوع قطعا بی تاثیر نیست و ممکن است در رای نمایندگان به اعضای کابینه اثر خودش را بگذارد. نماینده ارومیه این نکته را نیز ذکر می‌کند که: شجاعت هرگز به معنای تکروی ونپذیرفتن تذکرات دلسوزانه که به مصلحت دولت است نباید باشد. اما این تنها اظهار نظر در خصوص این انتصاب بحث برانگیز نیست، و تا آنجا اهمیت دارد که، آیت‌الله سید احمد خاتمی عضو ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با انتقاد شدید از این موضوع، میگوید این انتصاب را با توجه به حساسیت به جایی که مراجع تقلید، مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی و تعداد کثیری از فرهیختگان داشته‌اند، نوعی دهن‌کجی به مراجع عظام تقلید و نخبگان دیگر می‌داند. این عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه حقیقت این است که رییس‌جمهور در انتخاب همکاران خود آزاد است، می‌افزاید: البته وزرا بایستی رای اعتماد از مجلس بگیرند، اما معاونان را خود رییس‌جمهور انتخاب می‌کند؛ لیکن نکته‌ مهم این است که رییس‌جمهور محترم که با آرای بیش از 24 میلیون انتخاب شده و تعداد فراوانی از روحانیون معظم در انتخابات از وی حمایت کرده‌اند، بایستی حساسیت‌های موجود را نیز در نظر بگیرد. وی همچنین ادامه می‌دهد: من در گذشته شایعاتی می‌شنیدم که جناب رییس‌جمهور بنا دارند آقای مشایی را به عنوان معاون اول خود انتخاب کنند، ولی باور نمی‌کردم با توجه به حساسیت‌های موجود که شخص رییس‌جمهور نیز از آن اطلاع دارند این انتصاب صورت بگیرد؛ اما در کمال ناباوری این خبر در رسانه‌ها اعلام شد؛ از این رو ضروریست دو مطلب را خدمت رییس‌جمهور محترم عرض کنم؛ مطلب اول این که افراد باید صدای نظام باشند نه این که نظام خرج افراد شود و با توجه به حساسیت‌های مراجع تقلید، مجلس خبرگان رهبری ، مجلس شورای اسلامی و تعداد کثیری از فرهیختگان جامعه که حساسیتشان ارزشی و به انگیزه پاسداری از مقدسات است، به نظر می‌رسد این انتصاب برای دولت محترم چالش‌زا باشد. عباس انسانی نیز در گفت‌وگویی پیرامون این انتصاب، میگوید: بعضی از انتصاباتی که انجام شده خوب است و افرادکارآمدی برای برخی مسوولیت‌ها انتخاب شدند ولی متاسفانه در مورد معاون اول رییس‌جمهور، آقای مشایی، ضمن اینکه منکر کارآمدی‌ها و برنامه‌های خوب در ایجاد تحول در سازمان گردشگری از سوی ایشان نیستم، اما نقاط ضعفی در دوره اول دولت ایشان دیده شد و موضع‌گیری‌هایی از سوی ایشان انجام شد که سوال‌برانگیز بوده و هیچ پاسخ مناسبی برای آنها وجود نداشت. دبیر سیاسی دفتر تحکیم با اشاره به این نکته که مقام معظم رهبری نیز موضع‌گیری‌های مشایی را در مواردی خطا دانستند و نا به جا ارزیابی کردند،‌ می افزاید: به خاطر اینکه این مساله گرفتار سیاسی‌کاری نشود از سوی مقام معظم رهبری رهنمود داده شد که به این مسایل پایان داده شود، ‌اما انتظاری که وجود داشت این بود که در انتخاب‌های رییس‌جمهور با توجه به گفته خود ایشان از نظرات نخبگان سیاسی و علمی و به ویژه تشکل‌های دانشجویی استفاده شود و با توجه به اینکه سلسله نظراتی به ایشان ارائه شده است چنین انتخابی، به جا نیست. رئیس کمیسیون انرژی مجلس نیز در اظهار نظری؛ انتخاب رحیم مشایی به سمت معاون اولی رئیس جمهور را خطا دانست و گفت: آقای احمدی نژاد همواره نشان داده در مواردی که حساسیت بالایی ملاحظه می کند صد درصد بی توجهی نشان می دهد. حمیدرضا کاتوزیان با اشاره به انتخاب معاونت‌های ریاست جمهوری از سوی رئیس جمهور، این اقدام را عجولانه خواند واضافه کرد: معمولا این انتصاب ها بعد از مراسم تحلیف و تنفیذ صورت می گیرد و بهتر بود این بار هم این رسم رعایت می شد. وی همچنین افزود: نکته‌ای که باید نسبت به آن حساسیت نشان داده شود، مسئله انتخاب آقای رحیم‌مشایی به عنوان معاون اول است. بسیاری از علما، مراجع و روحانیون، نمایندگان مجلس نسبت به برخی اظهارات و رفتارهای وی اعتراض داشتند. حتی مقام معظم رهبری نیز درخصوص آقای مشایی اظهار نظر کردند و شایسته بود که رئیس جمهور از این نظر تبعیت می کردند. چالشی بودن قضیه انتخاب رحیم مشایی به عنوان معاون اولی ابعاد وسیعی دارد ، چه آنکه وی تاریخچه‌ای پر از نکات حیرت‌آور و سئوال برانگیز در پیشینه مدیریتی خود دارد. از این رو، خیل نامه ها و و بیانیه ها و نامه‌های سرگشاده‌ای است که پس از این انتصاب وارد رسانه‌ها شد؛ جمعی از دانشجویان عدالتخواه در نامه‌ای سرگشاده به رئیس جمهور نوشتند: این نامه از جانب جریانی تهیه شده که به عنوان فعالان شناخته‌ شده جنبش عدالتخواهی در جریان دهمین انتخابات ریاست جمهوری، در مقام سخنرانان دعوت شده به مجامع انتخاباتی از جنابعالی حمایت کردند. لذا، آنچه که در پی می‌آید نه صرفا عقاید شخصی بلکه بیان احساس و نقطه نظرات شهروندانی است که در این جلسات ضمن اعلام حمایت از شما، انتقادات خود را نیز ابراز می‌داشتند. هم‌چنین تأکید بر این نکته نیز ضروری است که فعالین جنبش عدالتخواهی صرفا از سر دلسوزی و نگرانی برای سرنوشت انقلاب اسلامی خود را موظف به ارائه این تذکر دیده‌اند. این نامه اینگونه ادامه می‌یبد که: انتصاب آقای اسفندیار رحیم‌مشایی به عنوان معاون اول ریاست جمهوری، در نهایت تعجب، عزم جزم جنابعالی در بی‌توجهی به خواست نیروهای عدالتخواه و بخش عمده‌ای از حامیان شما را در جریان انتخابات اخیر نشان داد. با این انتصاب غیر قابل توجیه، جنابعالی در واقع نظرات پایگاه اصلی حامیان خود در انتخابات اخیر را نادیده گرفته‌اید. به راستی چرا؟ حامیان رئیس‌جمهور در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با اشاره به رای 25 میلیونی مردم در این انتخابات به احمدی‌نژاد آورده‌اند: امروز در حالی از انتخاب بعضا غلط جنابعالی در گزینش معاونین و مشاوران‌تان مطلع شدند که هم‌زمان و در جائی دیگر خطیب این هفته نماز جمعه تهران با اعلام شرایط بحرانی در کشور و با به چالش کشیدن سلامت انتخابات اخیر ریاست جمهوری، تحت لوای دعوت به وحدت و قانون‌گرائی، گاه به طور تلویحی و گاه به طرزی آشکارتر، وحدت شکنان و قانون گریزان را به ادامه مشی تقابل با انقلاب اسلامی تشویق و ترغیب می‌کرد. جواب ایشان به جای خود. در اینجا مخاطب ما شما هستید. فعالین جنبش فراگیر عدالتخواهی با طرح این پرسش که "آقای احمدی نژاد، به راستی چه می‌کنید؟ "، خطاب به رئیس‌جمهور عنوان کرده‌اند: از یک طرف مردم را به ارائه پیشنهادات در خصوص ترکیب کابینه جدید دولت دعوت می‌کنید و از طرف دیگر، در شرایط تعطیلی موقت مجلس شورای اسلامی، شخصی را به عنوان معاون اول خود منصوب می‌کنید که از مقبولیت حداقلی در میان اکثر نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی برخوردار نیست و شما خود از این واقعیت بی اطلاع نیستید و به خوبی می‌دانید که علت این عدم مقبولیت چیست. سوألات ما به عنوان جمعی از فعالین جنبش فراگیر عدالتخواهی از جنابعالی صریح است و پاسخ صریح هم از شما می‌خواهیم. با کدام پشتوانه این تصمیم را گرفته‌اید؟ همچنین اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان نیز در بیانیه‌ای اینگونه شخص رحیم مشایی را مورد خطاب قرار می‌دهند: انتخاب شما از سوی رییس‌جمهور موجب تعجب بسیاری از نیروهای ارزشی و دانشجویان آرمانخواه گشت که همگی بالاتفاق در انتخابات پیشین، بار تخریب و توهین آقای احمدی‌نژاد توسط مخالفان را به دوش گرفته و از کاندیداتوری ایشان حمایت کرده بودند. چه آنکه تصور رایج در مجموعه نیروهای ارزشی بر این بود که دولت دهم با بهره‌جویی از تجربه 4 ساله راه را بر هزینه‌های زائد بسیاری که نتیجه بی‌تجربگی‌ها و اشتباهات شخصی بود را خواهد بست. این بیانیه می‌افزاید: در این شرایط دانشجویان آرمانخواه اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان بر مبنای همان استدلالی که در هر دو انتخابات سال 84 و 88 بهترین انتخاب را آقای احمدی‌نژاد می‌دانست و صراحتا از ایشان حمایت کرد، مصلحت امروز جریان اصولگرایی و خط تحقق آرمان‌های امام راحل را در استعفای هر چه زودتر شما از سمت معاونت اولی ریاست جمهوری می‌داند. بدان امید که با توجه به سابقه شما در ماجرای "دوستی با مردم اسرائیل "(3) و موضع‌گیری صریح رهبری در قبال آن دو متاسفانه نامه نه چندان مودبانه شما به رهبر انقلاب و البته موارد بسیار دیگر، انتخاب شما سبب ایجاد اختلاف میان دولت دهم و بدنه مردمی که راه خود را در کلام رهبری عزیز می‌جوید، نگردد. بی‌تردید هزینه‌های سنگین این انتخاب متوجه شما نیز خواهد بود. حال باید دید، محمود احمدی نژاد با توجه به این اتفاق نظری که میان موافقان و منتقدانش در مورد عملکرد و سخنان اسفندیار رحیم مشایی - چه در زمینه " دوستی با مردم اسرائیل !" و چه در مورد "ساختن قدمگاه برای امام زمان(عج)" و یا همچنین در بی دقتی در نامه‌نگاری به مقام معظم رهبری - موج می‌زند، آیا بازهم براین انتخاب پافشاری می‌ورزد یا با یک تعدیل در این مهم پایه‌های دولتش را مستحکم‌تر می‌کند. ----------------------------------------- (1)نشریه هسته‌های مقاومت تاکتیکی، شهریور 1387 (2) سایت همشهری آنلاین (3) سخنان بحث برانگیز رحیم مشایی در مورد دوستی مردم ایران با اسرائیل در سال 1387 نویسنده : محمد ابراهیم بهرامی انتهای پیام/


+نوشته شده در شنبه 90/7/16ساعت 11:10 صبحتوسط شاهد | نظر
مشایی نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام دوستان.شرایط سیاسی بسیار غبارآلود امروز جامعه ما  به مراتب از شرایط فتنه 88 خطرناک تر هست.امروز تشخیص دوست از دشمن و خادم از خائن به مراتب سخت تر شده است...

با توجه به شرایط موجود برآن شدم به یکی از افرادی که این سالها (از ابتدای دولت نهم) باعث ایجاد حرف و سخن های زیادی شده بپردازم.

اسفندیار رحیم مشایی. در این رابطه هیچ گونه تحلیل شخصی از خود بیان نخواهم کرد. نحوه کار بدین شکل خواهد بود که ، کلیه خبرهای مربوط به شخص آقای مشایی از سالهای گذشته را بر اساس موضوع خبر، تاریخ انتشار خبر و منبع خبر بیان داشته ، قضاوت را بر عهده خواننده محترم خواهم گذاشت.

موضوعات شامل : مردم اسرائیل ، مدیریت انبیا ، مکتب ایرانی و مسائل مالی مربوط به ایشان میباشد.

انشاءالله بنا دارم هر 24 ساعت یک خبر را روی وبلاگ قرار دهم.               یا علی


+نوشته شده در جمعه 90/7/15ساعت 2:55 عصرتوسط شاهد | نظر
از پشیمانی منتظری تا ایستادگی امام خمینی(ره)

یک طرف ماده و معنا، ظاهر و باطن، غیب و شهادت، دنیا و آخرت را با هم می‌بیند و طرف دیگر فقط ماده و ظاهر و دنیا را. امام به پیروی از جدش سیدالشهدا، خود را مامور به ادای تکلیف می‌داند (چه بکشیم و کشته شویم، پیروزیم) اما در سوی دیگر افرادی هستند که منتظر نتیجه‌ی کارند و کشته شدن را نابود شدن می‌‌دانند!

این همان تفاوت اساسی بین گفتمان امام و مخالفان امام است. اختلافی که از ابتدا در جزء جزء شعارها و سیاست‌های مختلف نظام وجود داشته و هنوز هم وجود دارد. اختلافی که گاه به اظهار نظرهای صریح آقای منتظری علیه شعارها و سیاست‌های نظام و امام منجر می‌شد و واکنش قاطع امام را به همراه داشت. البته مساله اختلاف آقای منتظری با امام مفصل‌تر از این مطلب وبلاگی است، اما برای نمونه‌ می‌توان به یک مورد از اختلافات فکری و نظری آنها اشاره کرد.

شنبه 22 بهمن 1367 مرحوم آقای منتظری به مناسبت دهمین سالگرد پیروزی انقلاب، سخنانی را درخصوص نقاط ضعف و قوت دوران ده ساله انقلاب مطرح کرد که بخش‌هایی از آن در ظاهر درست و منطقی به نظر می‌آمد، اما کلیت این سخنرانی و بازتاب آن در رسانه‌های داخلی و خارجی، آن هم از زبان قائم مقام رهبری و درست در سالروز پیروزی انقلاب، معنایی جز پشیمانی از شعارها و آرمان‌های انقلاب و ناامیدی و یاس و زیر سوال بردن مقاومت و حتی دفاع مقدس نداشت.

در این سخنرانی آقای منتظری به صراحت اظهار داشت که بخشی از شعارهای گذشته غلط بوده است! وی از کنار گذاشتن برخی افراد در اوائل انقلاب (لابد نهضت آزادی، لیبرال‌ها و منافقین) شکایت و از آنها به عنوان نیروهای خوب و دلسوز یاد کرد! درخصوص شهدای جنگ تحمیلی هم نگاهی مایوسانه و ناامید کننده داشت و …

این نگاه ناشی از یاس و پشیمانی، باعث شد که امام خمینی 10 روز بعد یعنی در تاریخ سوم اسفند 67، نامه تاریخی معروف خود مشهور به «منشور روحانیت» را بنویسند و پاسخ اظهارات و ادعاهای آقای منتظری را بدهند و به خاطر سخنان وی، از خانواده شهدا و ایثارگران معذرت خواهی کنند.

مرحوم آقای منتظری بعد از موضع تند امام خمینی، نامه‌ای به امام نوشت و از نظرات ایشان حمایت کرد و جالب اینکه از روحانیون و مسئولین دیگر خواست تا پیام امام را راهنمای عمل خویش قرار دهند! همچنین همه مدعیان خط امام (اصلاح‌طلبان و پشیمانان فعلی) از موضع امام در برابر آقای منتظری حمایت کردند.

 

 

 

همان طور که اشاره شد، مساله اختلاف آقای منتظری با امام پیچیده‌تر و مفصل‌تر از بحث فعلی است. مخصوصا با توجه به مسائل شخصی و خانوادگی و حمایت وی از متهمان و محکومان منتسب به دفتر خود!

البته هیچ کس منکر اشتباهات و نواقص موجود در انقلاب اسلامی و در مسائل مختلف مملکت نیست. به نظر من، خود امام هم منکر این اشتباهات نبودند و واکنش تند ایشان به آقای منتظری، به معنای توجیه اشتباهات نبود، بلکه نشان دهنده نگاه همه جانبه و اصولی ایشان به انقلاب و به معنای تفکیک مسائل اصلی از فرعی بود. به عبارت بهتر افق نگاه امام، فتح قله‌ها بود و محدوده‌ی دید آقای منتظری، دامنه کوه!

نگاه امام، برخلاف آقای منتظری (که فقط با ردیف کردن اشتباهات و بزرگنمایی آنها در صدد القاء نادرستی سیاست‌های اصلی انقلاب بود) نگاهی همه جانبه، سرشار از امید و افتخار، با در نظر گرفتن همه ابعاد مادی و معنوی، ظاهری و باطنی، توجه به شرایط مختلف و اوضاع پیچیده داخلی و خارجی، نقش دشمنان و مخالفان و از همه مهمتر اشاره به نتایج محسوس پیروزی سیاسی و معنوی ملت ایران در دنیا و در عرصه‌های مختلف بود.

در حقیقت اختلاف ما با آنچه که امروز در اردوگاه منتقدین و مخالفین نظام دیده و شنیده می‌شود، دقیقا از جنس این اختلاف است. منشور روحانیت امام هم همچنان بهترین پاسخ به همه شرمندگان، پشیمانان، طلبکاران و مدعیان است.

 

«ممکن است هرکس در فضاى ذهن و ایده‌‏هاى خود نسبت به عملکردها و مدیریتها و سلیقه‏‌هاى دیگران و مسئولین انتقادى داشته باشد، ولى لحن و تعابیر نباید افکار جامعه و آیندگان را از مسیر شناخت دشمنان واقعى و ابرقدرتها که همه مشکلات و نارساییها از آنان سرچشمه گرفته است، به طرف مسائل فرعى منحرف کند و خداى ناکرده همه ضعفها و مشکلات به حساب مدیریت و مسئولین گذاشته شود و از آن تفسیر انحصارطلبى گردد که این عمل کاملًا غیر منصفانه است و اعتبار مسئولین نظام را از بین‏ می‌برد و زمینه را براى ورود بی‌تفاوتها و بی‌دردها به صحنه انقلاب آماده می‌کند.

در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصاً از حوادث ده سال پس از پیروزى باید عرض کنم که انقلاب اسلامى ایران در اکثر اهداف و زمینه‌‏ها موفق بوده است و به یارى خداوند بزرگ در هیچ زمینه‌‏اى مغلوب و شکست خورده نیستیم، حتى در جنگ پیروزى از آن ملت ما گردید و دشمنان در تحمیل آن‌همه خسارات چیزى به دست نیاوردند.

همه اینها از برکت خونهاى پاک شهداى عزیز هشت سال نبرد بود، همه اینها از تلاش مادران و پدران و مردم عزیز ایران در ده سال مبارزه با امریکا و غرب و شوروى و شرق نشأت گرفت. جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنى نیست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگى وجود دارد. چه کوته نظرند آنهایى که خیال می‌‏کنند چون ما در جبهه به آرمان نهایى نرسیده‌‏ایم، پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگى و صلابت بیفایده است! در حالى که صداى اسلامخواهى افریقا از جنگ هشت ساله ماست، علاقه به اسلام شناسى مردم در امریکا و اروپا و آسیا و افریقا یعنى در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست

من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهاى غلط این روزها رسماً معذرت می‌خواهم و از خداوند می‌خواهم مرا در کنار شهداى جنگ تحمیلى بپذیرد. ما در جنگ براى یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستى مگر فراموش کرده‏ایم که ما براى اداى تکلیف جنگیده‏ایم و نتیجه فرع آن بوده است…

 نباید براى رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهارنظرها و ابراز عقیده‏ها به گون‌ه‏اى غلط عمل کنیم که حزب اللَّه عزیز احساس کند جمهورى اسلامى دارد از مواضع اصولی‌‏اش عدول می‌‏کند. تحلیل این مطلب که جمهورى اسلامى ایران چیزى به دست نیاورده و یا ناموفق بوده است، آیا جز به سستى نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمی‌‏شود؟! تأخیر در رسیدن به همه اهداف دلیل نمی‌‏شود که ما از اصول خود عدول کنیم. همه ما مأمور به اداى تکلیف و وظیفه‏‌ایم نه مأمور به نتیجه. اگر همه انبیا و معصومین- علیهم السلام- در زمان و مکان خود مکلف به نتیجه بودند، هرگز نمی‌‏بایست از فضاى بیشتر از توانایى عمل خود فراتر بروند و سخن بگویند و از اهداف کلى و بلند مدتى که هرگز در حیات ظاهرى آنان جامه عمل نپوشیده است ذکرى به میان آورند. در حالى که به لطف خداوند بزرگ، ملت ما توانسته است در اکثر زمینه‏‌هایى که شعار داده است به موفقیت نایل شود. ما شعار سرنگونى رژیم شاه را در عمل نظاره کرده‌‏ایم، ما شعار آزادى و استقلال را به عمل خود زینت بخشیده‏‌ایم، ما شعار «مرگ بر امریکا» را در عمل جوانان پرشور و قهرمان و مسلمان در تسخیر لانه فساد و جاسوسى امریکا تماشا کرده‌‏ایم، ما همه شعارهایمان را با عمل محک زده‌‏ایم. البته معترفیم که در مسیر عمل، موانع زیادى به وجود آمده است که مجبور شده‌‏ایم روشها و تاکتیکها را عوض نماییم.

من به طلاب عزیز هشدار می‌دهم که علاوه بر اینکه باید مواظب القائات روحانى نماها و مقدس مآبها باشند، از تجربه تلخ روى کار آمدن انقلابى نماها و به ظاهر عقلاى قوم که هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتى نکرده‌‏اند عبرت بگیرند که مبادا گذشته تفکر و خیانت آنان فراموش و دلسوزیهاى بی‌مورد و ساده اندیشی‌ها سبب مراجعت آنان به پستهاى کلیدى و سرنوشت ساز نظام شود…

 

منبع:سایت خبری تحلیلی 598


+نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 1:46 عصرتوسط شاهد | نظر
انحراف مشائی

اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر جناب آقای دکتر احمدی نژاد، در دورانی که ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را بر عهده داشته، سخنانی بسیار عجیب پیرامون اسلام و اسلام گرایی ایراد نموده است.

در بخشی از این سخنرانی که فیلم آن نیز در پایان همین گزارش آمده است، مشایی صریحا اعلام می کند که دوران اسلامگرایی به پایان رسیده است همانگونه که دوران اسب سورای تمام شده است!

وظیفه خود دانستیم که فیلم و متن این اظهارات هتاکانه و شرم آور را به اطلاع عموم ملت شریف ایران  و شخص ریاست محترم جمهوری برسانیم تا همه کسانیکه هنوز هم در نفوذی بودن آقای مشایی دچار شک و تردید می باشند و احساس می کنند که تمامی منتقدین این شخصیت مشکوک در حقیقت قصد تخریب دولت و نادیده گرفتن زحمات و تلاشهای خستگی ناپذیر و قابل تقدیر شخص رئیس جمهور محترم را دارند، فرصت را از دست نداده و با قدری تامل و آزادگی هرچه تمامتر مسیر خویش را از این عنصر منحرف و ضد اسلامی جدا نمایند و در صورتی که رییس جمهور محترم به دنبال سندی جهت اثبات سخنان انتقاد آمیز دلسوزان نظام و انقلاب مبنی بر عدم زلال بودن مشایی می گردند، در این راستا به ایشان نیز خدمتی کرده باشیم.

متن بخشی از اظهارات هتاکانه و شرم آور اسفندیار رحیم مشایی، یکی از سرکردگان جریان انحرافی و نفوذی در بدنه دولت خدمتگزار بدین شرح می باشد:

" دوره اسلامگرایی هم به پایان رسیده است. معنایش این نیست که اسلامگرایی وجود ندارد یا رو به نضج نیست نه، دوره‌اش تمام شده است. وگرنه الآن دوره اسب‌سواری تمام شده اما اسب هست سوارش هم هست.  داره دوره ماشین سواری هم تمام می شه اما ماشین هم هست سوارش هم هست. اشتباه برداشت نشه معناش اینه که روند توسعه در دنیا به این سمت میره که – ان الدین عند الله الاسلام هیچ تردیدی توش نیست- اما روند تحولات این نیست که بشریت مسلمان بشود تا به حقانیت برسد. این دوره رو به پایان است؛ تمام نشده رو به پایان است. بشر سرعتش بالا رفته فهمش تیز شده به یک حقایقی میرسه که اونا لازم نیست از دوره پوسته اسلام طی کند؛ یعنی داره به یک عصاره اصلی میرسه که اون عصاره اصلی یک فهم بزرگی درش اتفاق می افتد که می فهمد که برای آن نظام بسیار بزرگ ..."

 وی سپس جریان اسلام خواهی را به نظم نوین جهانی طر ح شده از سوی آمریکا تشبیه می کند و می افزاید: " نظم نوین یادتونه؟، نظم نوین جهانی چقدر می شنیدیم؟ چقدر الآن می شنویم؟ اصلا کسی دیگه از نظم نوین جهانی حرف می‌زنه؟ نه راستی می شنوید؟ داشت برای سال های آینده از نظم نوین جهانی حرف می‌زد. حالا همه فراموش کردند نظم نوین جهانی را برا اینکه تحولات آن قدر سریع است که دیگر نمی فهمد دارد چه اتفاقی {می افتد}......"

 براستی آیا چنین کسی که معتقد است دوران اسلام خواهی به پایان رسیده است دیگر اعتقادی به امامت و ولایت دارد که بگوید من در انتظار ظهور امام زمان هستم ؟ آیا خواندن دعای اللهم عجل لولیک الفرج و...امری صوری و برای فریب افکار عمومی نیست؟ و آیاچنین کسی می تواند معتقد به ولایت فقیه باشد؟ بی تردید چنین فردی با این اعتقاد خطرناک که در پوشش اصول گرایی وارد شده است برای رسالت مهمی به میدان آمده است و آن "براندازی نظام ولایی با رنگ و لعاب ولایی!" می باشد.

حال با توجه به اظهارات سخیف و هتاکانه این نیروی نفوذی آیا برخی همچنان دچار شک و تردید می باشند و منتقدین رئیس دفتر ریاست محترم جمهوری را بی بصیرت تلقی می کنند؟!

برای دانلود فیلم اینجا کلیک کنید


+نوشته شده در چهارشنبه 90/7/6ساعت 4:51 عصرتوسط شاهد | نظر
شهید نسل سومی

وصیت ولایی شهید نسل ‌سومی مبارزه با پژاک

به مناسبت هفته دفاع مقدس شورای مرکزی بسیج دانشجویی 2 دانشگاه شهید چمران و علوم پزشکی اهواز به دیدار خانواده شهید مجتبی بابایی‌زاده از شهدای اخیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در درگیری با گروهک تروریستی پژاک در اندیمشک رفتند.

در دیدار دانشجویان با خانواده شهید، برادر این شهید انقلاب اسلامی ولایت‌مداری و ولایت‌پذیری را مهمترین ویژگی و شاخصه وی عنوان کرد و گفت: آقا مجتبی در سال
78 در کاروانی که خودم مسئولش بودم با پای پیاده به مدت 22
روز، از اندیمشک برای دیدار با امام خامنه‌ای(مدظله العالی) به تهران آمد. وی در تمام طول مسیر علمدار و پیش قراول کاروان ما بود.

برادر شهید بابایی‌زاده در نقل خاطره‌ای از این دیدار گفت: در آن دیدار خود من بچه‌ها را معرفی می‌کردم و آقا بچه‌ها را به تهذیب و تحصیل و ورزش توصیه می‌کردند و مجتبی و یکی از دوستان آنقدر اشک شوق می‌ریختند که حضرت آقا آنها را در آغوش کشید و نوازششان کردند.

وی ادامه داد: اگر شما دانشجویان عکس‌ها و فیلم‌های تشییع جنازه آقا مجتبی را ببینید، متوجه مردمی بودن آقا مجتبی می‌شوید، در تشییع جنازه او همه آمده بودند برزگ، کوچک، پیر و جوان همه آمده بودند. خیلی‌ها را هم ما نمی شناختیم ولی وقتی می‌پرسیدیم شما برای چه آمدید، می‌گفتند برای صفا و اخلاص آقا مجتبی.

برادر شهید بابایی‌زاده در نقل خاطراتی از برادر شهیدش گفت: یکی از دوستان آقا مجتبی در کنار سردار شوشتری به شهادت رسید و مجتبی در تبریز برای تشییع پیکرش شرکت کرد و همانجا یک سخنرانی حماسی ایراد کرد، همین باعث شد که دوستانش بهش گفتند: مجتبی ما هم شهید شدیم باید بیای و همچنین سخنرانی‌ای برای ما هم انجام بدهی که مجتبی در پاسخ به آن‌ها گفته بود که من به شما ثابت می‌کنم که قبل از همه شما شهید می‌شوم.

بابایی‌زاده در ادامه افزود: مجتبی در شب قدر امسال با همه خداحافظی کرد. با همه دوستان، با خواهران و برادران و به من هم گفته بود که تو باید مراسم تشییع‌ام را مدیریت کنی.

وی در این دیدار بار دیگر از سعید عبدولی، کشتی‌گیر کشورمان به منظور اهدای مدال جهانی خود به خانواده شهید بابایی‌زاده تقدیر و تشکر کرد و گفت: در این مراسم که جمعی از مسئولان شهرستان هم حضور داشتند سعید عبدولی به همراه استقبال‌کنندگان، با حضور در منزل شهید مجتبی بابایی‌زاده، امتیاز و مدال قهرمانی خود را به پدرم اهدا کرد.

بابایی‌زاده ادامه داد:‌یکی از آرزوهای شهید مجتبی بابایی‌زاده این بود که در کنار پسرعمه بزرگوارش فرمانده شهید عزت الله حسین‌زاده دفن شود که به این آرزوی خود نیز دست یافت.

به گزارش فارس متن وصیت‌نامه شهید بابایی‌زاده به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت می‌دهم به خدای واحد، پیامبر من محمد(ص)، امام علی(ع) ولی و وصی خدا. خدایا این نوشته‌ها قبل از اینکه برای بازماندگان من باشد برای توست و درددلی با توست چون این ناله‌ها متعلق به لحظه جدایی از دنیا است و مربوط به لحظه‌ای است که دارم آزاد می‌شوم پس چون از شرایط آن لحظه مطلع نیستم و نمی‌دانم در چه حالی هستم پیش دستی نموده و سعی بر آن دارم طلب استغفار کنم. و چه خوب است که انسان از لحظه مرگش مطلع نیست و موت بی خبر به سراغ آدمی می‌آید اگر این چنین نبود چه بسا آدمی به واسطه آگاهی از لحظه مرگش تا دقایقی قبل از مرگ به خدا فکر نمی‌کرد و چه گناهانی که مرتکب نمی‌شد و در لحظه مرگ استغفار می‌نمود و چنین دنیایی چه می‌شد ولی الحق که جای حق نشسته و اینجاست که عدالت تو در آزمون خودنمایی می‌کند.

خدایا وصیتم را در چند قسمت و برای هر مخاطب می‌نویسم ابتدا به خالق عزیز خودم این یگانه باور صادق. خدایا من به جایی رسیده‌ام که انسان روزی باید بمیرد پس تلاش برای بقاء را نمی‌پسندم. خدا عیبی ندارد که باور خودم را در مورد شهادت و آزادگی اعلام کنم چرا که می‌دانم خدای من سخت‌گیر نیست. خدایا برای من شهادت لحظه‌ای است که در اوج آمادگی جان می‌دهم چون در عصر ما این باور است که شهید باید در راه جهاد و در معرکه نبرد با کفار شهید شود ولی سؤال من از آن این است که کافر برای پیروزی کفرش به معرکه جنگ و با سلاح تفنگ و شمشیر می‌آید. پس اگر این چنین بود تاکنون با اولین جنگ باید تکلیف حق و باطل مشخص می‌شد. پس من این را آموختم که اسم شهید آن هم از نظر زمینیان مهم نیست بلکه مهم آن است که تا دقایق آخرین عمرم در صف حق جویان و در تقابل با ظالمان باشم.

حالا این صف ممکن است در جبهه باشد یا در خیابان شهرم و یا در هر جایی دیگر که ظلم شود خدایا در این مدت زمان عمرم که نمی‌دانم که کم بود یا زیاد قصد خدایی بودن داشتم ولی در مواردی دشمن تو شیطان مرا اغفال نمود خدا طلب عفو و مغفرت می‌کنم خدایا باز هم به من فرصتی بده تا در لحظه جان کندن بتوانم این کلمات را بر زبان بیاورم.

خداوندا عمر من همزمان شد با شروع حکومت الهی و اسلامی از وقتی که خوب و بد را هم تشخیص دادم تمام عشقم به این انقلاب بود در زمان حیات خمینی کبیر کودکی بیش نبودم. البته حسرت نمی‌خورم چون بعد از آن پیر بزرگ سایه ولی و امامی دیگر بر سر این ملت ماند خدایا خودت خوب می‌دانی که از همان نوجوانی عشق به ولایت در من زنده شد که البته شیعه اثنی عشری غیر از این مقبول نیست که البته خانواده‌ام بخصوص برادران بزرگترم در انتخاب این واقعیت بی‌تأثیر نبودند که انشاءالله هم من و هم آنان تا آخر عهد نشکنیم و ثابت قدم باشیم.

خدایا دعا می‌کنم که مرگ من فایده‌ای برای خلق خودت و دین خودت داشته باشد که خود آن را شهادت نامیده‌ای و شهادت من رو به دشمن و قاتلان من از شقی‌ترین و ظالم‌ترین دشمنان تو باشد، ملیت و دین ظاهر آنها برایم فرقی ندارد، مهم این است که در مقابل دشمنان تو شهید بشوم. خدایا مرگ مرا حادثه‌ای طبیعی قرار نده، خدایا مرگ مرا شرافتمندانه و جوانمردانه قرار بده. خدایا کمکم کن که قبل از شهادت سهمی در انتقام ظلمی که در حق محمد و آل او شد داشته باشم و خدایا تمام دغدغه‌های من را خودت می‌دانی، رحمت و عنایت را از این ملت و این حکومت و این رهبر کم نکن.

و اما ملت عزیزم:
ملتی که شهادت دارد، اسارت ندارد. ملت عزیزم ای آزاده ترین ملت مبادا لحظه‌ای شک و تردید کنید که شک و تردید برای شما مصائب و مشکلاتی ایجاد می‌کند. اگر امروز نزد خدا و اولیای خدا آبروئی دارید، از یقین و ایمانتان است.

ملت عزیز ولایت و شهداء را فراموش نکنید که فراموشی این ثروت‌ها برای شما اسارت و ذلت می‌آورد. ولایت گوهری است که با داشتن آن تمام گوهرها را در پیش خود دارید و خودتان خوب می‌شناسید، که در ادعا خدا و پیامبر دارند ولی در ذلت هستند می‌دانید چرا؟ چون ولایت ندارند واقعا که مکمل بعثت جهاد بود و مکمل جهاد غدیر بود و اگر غدیر نبود بعثت هم نمی‌ماند.

ای ملت آزاده به گوشه کنار خود نگاهی بیندازید ببینید چه خبر است. از آمریکا گرفته تا اروپا و آسیا و آفریقا جایگاه خود را ببنید که هر چه دارید از این انقلاب است. اهداف انقلاب را فراموش نکنید ولایت را تنها نگذارید که اگر نبود مبارزه شهدا با هوای نفس آزادی بدست نمی‌آمد.

به مدیران و خدمتگزاران نظام می‌گویم نگاه خمینی و خامنه‌ای به راه شماست مبادا لحظه‌ای از یاد خدا و ملت غافل شویم. مبادا خود را از فرهنگ جهاد و شهادت جدا کنید. مبادا بین شما و خانواده شهداء فاصله‌ای بیفتد مبادا از آنهائی باشید که بخاطر عملتان در زمان ظهور جزء دشمنان حضرت حجت(عج) باشید.

مبادا در خانه‌ای محکم و مستحکم زندگی کنید و در گوشه‌ای دیگر از شهر خانه‌های خشتی دست در مقابل تندبادهای زندگی وجود داشته باشد و مبادا کم کاری شما دچار زجر و سختی شود که در این صورت وای بر شما باد و پیام آخر به کارگزاران و مدیران و مدیران نظام، نکند لحظه‌ای در ولایت شک کنید و حضرت امام خامنه‌ای را تنها بگذارید که هر چه داریم از ولایت است.

و اما خانواده عزیزم:
پدر و مادرم لحظه‌ای بعد از شهادت من به خود سختی راه ندهید که با آشنایی که از شما دارم انشاءالله هیچ سختی ندارید، پدر و مادرم در این مدت
20
و چند ساله که در کنار شما بوده‌ام برای شما بسیار زحمت و سختی داشتم مرا حلال کنید.

اگر کوتاهی کردم اگر بی احترامی کردم از خدا طلب عفو و بخشش دارم با تمام وجود شما را دوست داشتم ولی شاید به روی خود نمی‌توانستم بیاورم. مبادا بخاطر شهادت من ادعای سهم و سهم خواهی کنید که شما حقیقتاً حق الله را بجا آورده‌اید و اجر شما ابدی و جاودانی است و مبارک باد بر شما ای کاش می‌شد در لحظه جان کندن بوسه‌ای بر زیر پای شما می‌زدم ولی نمی‌دانم در کجا و چطور به شهادت خواهم رسید که امیدوارم در دل خاک دشمن به شهادت برسم چون اگر در خانه خود شهید بشوم احتمالاً نشانه آن است که از ضعف ما دشمن به ما احاطه داشته است که انشاءالله این چنین نیست.

پدر و مادر و خانواده عزیزم انقلاب و ولایت را از یاد مبرید که انتظار خدا از شما بیشتراست چون شما خودتان صاحب این انقلاب هستید، شما بخصوص برادرانم از این به بعد باید بیشتر مراقب خود باشید به واسطه خانواده شهید بودن. نظراتتان، اعمال شما، رأی شما زیر ذره‌بین دوست و دشمن است مبادا با رأی خود شیطان را خوشحال کنید. شما را می‌شناسم برادرانی هستید پیرو ولایت و مطیع رهبر و این روحیه را هر چه بیشتر تقویت کنید تو را به خدا از انقلاب و ملت سهم خواهی نکنید.

مواظب فرزندان و اولاد خود باشید که خدایی ناکرده با آبروی شما بازی نکنند. فرزندانی مؤمن و باتقوا برای انقلاب مهدی(عج) تربیت کنید و دین خود را به انقلاب و اسلام ادا کنید.

خواهران عزیزم، ای ارزش‌های عزیز خانوادگی، ای وارثان حضرت فاطمه(س) از باب عزیز بودنتان جملاتی کوتاه برای شما می نویسم. از شما خواهش می‌کنم نماینده‌ای برای من باشید توجه بیشتری از جانب دوست و دشمن به شماست. پس مواظب باشید بازی روزگار شما را پیش خدا شرمگین نکند.

دوباره می گویم اسلام، انقلاب و ولایت را فراموش نکنید که آبروی همه ما در گروی همین‌هاست و چه زیباست سیاهی چادر شما. نمی‌دانم این چه حسی بوده چادر شما به من می‌داد اما می‌دانم که با دیدن آن امید، قوت قلب و آبرو می‌گرفتم باور کنید چادر شما نعمت است، قدر این نعمت را بدانید که به برکت مجاهدت حضرت زهرا(س) بدست آمده است.

امیدوارم که هرگز رنگ سیاه چادر شما کم رنگ و پریده نشود و خدا نکند که روزی حجاب شما کم رنگ و کم اهمیت شود که اگر خدائی ناخواسته اینچنین شود اصلا دوست نمی‌دارم به ملاقات من سر مزار بیائید. و شما را قسم به خدا و امام که با عفت خود مایه سربلندی خانواده‌مان شوید و یادتان نرود که یکی از بزرگترین وظایف یک زن مسلمان تربیت فرزندانی خوب و مؤمن است برای مملکت پس از وظیفه اصلی خودتان باز نمانید که جامعه ما نیاز به تربیت صحیح دارد و به شما خانواده عزیزم می‌گویم که بعد از شهادت من دارائی که از من بجا ماند مقداری از آن را بیاد لب تشنه حضرت ابا عبدالله و لب تشنه خودم هنگام شهادت آبسردکن تهیه کنید و در نقاط شلوغ نصب کنید تا خیل رهگذران بنوشند.

 

 

 


+نوشته شده در چهارشنبه 90/7/6ساعت 2:51 عصرتوسط شاهد | نظر
<      1   2