سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قلاده های طلا-6

گفتگوی سایت رجانیوز با ابوالقاسم طالبی(قسمت ششم)

یکی دیگر از بخش‌های درخشان فیلم،  راه‌پیمایی 25 خرداد بود و تأکید چندباره بر اینکه اینها هم مردم بودند. یعنی خیلی  خوب مردم را از ضدانقلاب جدا کرده‌اید. جالب آنکه برای اولین بار تصویر هلیکوپتری  این راه‌پیمایی در فیلم شما دیده شد. چرا این سکانس را گذاشتید؟

این اتفاق افتاده بود. قرار است که من همه چیز را  بگویم. قرار نیست یک چیز را بگویم و یک چیز را نگویم. من همه اتفاقات را با تاریخ و  ساعت می‌گویم، حتی می‌گویم چه ساعتی سنگ زدند، چه ساعتی راه‌پیمایی شروع شد، چه  ساعتی راه‌پیمایی تمام شد. می‌توانستم یک راه‌پیمایی بگذارم با 200 نفر و سکوت، ولی باید می‌گفتم که چنین راه‌پیمایی در تهران راه افتاد. عده‌ای گفتند 200 هزار نفر، یک عده گفتند600 هزار نفر و حتی یک میلیون و امثال آن هم شنیده شد. خب من باید می‌گفتم که چنین چیزی بوده و اتفاق افتاده. آن تصویر هوایی از تظاهرات 25 خرداد را هم کار کردم تا بگویم اگر شما تصویر هوایی آن را ندارید، من آن را هم به شما می‌دهم که نخواهید بروید 22 بهمن را بردارید و پرچمش را سبز کنید و قلابی کار کنید! این تصویر واقعی‌اش. ولی باید بفهمیم اینها چه کسانی بودند. ضد انقلاب که سکوت نمی‌کند. او آن قدر کینه دارد که چنین موقعیتی را از دست نمی‌دهد و حمله می‌کند، پس معلوم است که اینها ضد انقلاب نیستند. به اینها گفته‌اند تقلب شده، باور کرده و آمده‌اند از جمهوریت‌شان دفاع کنند تمام! این را باید بگوییم و تازه باید بگوییم که غیرت دارند، چون کسانی که برای دفاع از جمهوریت خودشان به خیابان می‌آیند و حاضرند صدمه ببینند، آدم‌های غیوری هستند و خیلی بهتر از آدم‌هایی هستند که توی خانه می‌نشینند و هر اتفاقی که افتاد، برای‌شان فرقی نمی‌کند.

آدم‌های غیوری که به مرور هم تعدادشان کم شد.

بله! بیست و پنجم که اتفاق افتاد، در بیست  ششم و بیست و هفتم و بیست و هشتم هنوز یک مقدار درگیری بود. بیست و نهم «مقام معظم رهبری» خطبه خواندند و دیگر اینها از حالت صد هزارتایی و دویست هزارتایی افتادند و شدند جمع‌های پنج، شش هزار نفری و در پنج نقطه‌ی تهران تجمع کردند. حداکثر دیگر می‌شدند 10 هزار نفر. هر چه هم که قضایا جلوتر رفت، یعنی بعد از قتل «ندا آقاسلطان» و اتفاقاتی که افتاد و قصه‌ی «سعیده پورآقایی» و «عاطفه امام» و بعد هم «ترانه موسوی» و کهریزک و ... معترضین به ‌تدریج کم‌تر شدند.

و رسیدند به 13 آبان و...

نماز آقای هاشمی، 13 آبان، 16 آذر، روز قدس. در آن روز من خودم شاهد بودم که کل جمعیت کسانی که شعارهای هنجارشکنانه و براندازانه می‌دادند، به جرئت می‌توانم بگویم هفت، هشت هزار نفر بود که به آقای هاشمی فحش هم می‌دادند و می‌گفتند هاشمی سکوت کنی خائنی! بعد اتفاقات دیگری رخ داد تا ‌رسید به قصه‌ی پاره کردن عکس «حضرت امام (ره)» و تاسوعا و عاشورا و 9 دی و 22 بهمن که اینها را باید یک نفر پیدا شود و هی فیلم بسازد. برای هر قصه‌ای یک فیلم. مثلاً قصه‌ی «سعیده پورآقائی» واقعاً یک فیلم سینمایی است. «عاطفه امام» همین طور، آن پسری که13 سال داشت و مال ساوه بود. اینها خودش همه یک فیلم است.

کار از دست عامل داخلی در رفت!

برگردیم به فیلم. چرا بعد از مشخص شدن هویت فرد نفوذی در انتهای فیلم، اصلاً به اینکه به چه علت و چطور او جاسوس شده و انگیزه‌اش چه بوده، نپرداخته‌اید؟ فکر نمی‌کنید که شخصیت پردازی او ناقص است؟

ببینید فیلم من درباره‌ی فتنه است و نه درباره‌ی این فرد جاسوس. یک موقع است که ما درباره‌ی چگونگی جاسوس شدن یک فرد صحبت می‌کنیم. خب در این صورت باید بیاییم و قضیه را کاملاً واکاوی کنیم. اما اینجا که این طور نیست. البته یک اشاره‌هایی هم در فیلم به سفرهای خارجی او وجود دارد که تمام کشورهای خارجی را برای بچه‌دار شدن رفته‌اند و قاعدتاً همان‌جا جذب شده است. اما به هر حال محوریت فیلم من یک شخص نیست؛ بلکه وقایع سال 88 است. شخصیت پردازی ما در این حد است که خانواده‌ی این فرد را نشان می‌دهیم و اینکه او به زودی صاحب بچه خواهد شد؛ اما خداوند این بچه را از او می‌گیرد.

یکی دیگر از انتقاداتی که به فیلم می‌شود این است که چرا نقش عامل داخلی (سران فتنه) را در این فیلم کم‌رنگ نشان داده‌اید و محوریت کار با دشمن خارجی است؟

حضرت آقا یک بار فرمودند که ساده نباشید. قصه این طور نیست که دو نفر از داخل بر علیه نظام اقدام کنند و باقی ماجرا. ببینید این سران فتنه فکر می‌کردند که کار کاملاً در کنترل خودشان است؛ اما کار از دست اینها در رفت. من بعید می‌دانم که مثلاً این‌ عوامل داخلی می‌خواستند به بسیج با نقشه‌ی قبلی حمله کنند وآن را خلع سلاح کنند.


+نوشته شده در جمعه 91/1/18ساعت 11:7 صبحتوسط شاهد | نظر
قلاده های طلا-5

گفتگوی سایت رجانیوز با ابوالقاسم طالبی(قسمت پنجم)

در برج میلاد خیلی‌ها برای دیدن فیلم شما  گارد داشتند، ولی تحت تأثیر سکانس بسیج قرار گرفتند. عجیب تأثیرگذار  است  .

فصل خیابان مطهری هم همین طور است. چگونگی جمع شدن  مردم در خیابان مطهری و اولین درگیری‌ها  .

همان روز شنبه  ...

روز بیست و سوم... جلوی وزارت کشور را محکم گرفتند  و نگذاشتند کسی تجمع کند و همه کشیدند در خیابان مطهری. هر کسی این سکانس را  می‌بیند، حیرت می‌کند. خیلی‌ها می‌گفتند این فیلم را مستند گرفتی. بسیج را هم  می‌گفتند این فیلم مستند است. واقعاً سجده‌ی شکر به جا می‌آورم که این طور شده.

با اعضای پایگاه بسیج صحبت کردم

در کنار فیلمبرداری و فضاسازی مناسب، دیالوگ‌های فرمانده با بسیجی‌ها هم حرفه‌ای نوشته شده  و احساس شعاری بودن به مخاطب دست نمی دهد...

برای اینکه اینها واقعیت داشته...

یعنی با خود اعضای پایگاه صحبت کردید؟

بله، البته دو سه تای‌شان از صحبت کردن با من می‌ترسیدند. بندگان خدا آن قدر عکس‌های‌شان را این طرف و آن طرف چاپ کرده بودند که...

از بین بچه‌های بسیج کسی هم در آن پایگاه شهید شد؟

نه کسی شهید نشد، ولی دو نفر جانباز شدند. یکی توی شکمش تیر خورده که تا به حال یکی دو بار عملش کرده‌ و قسمتی از روده‌هایش را برداشته‌اند، یکی هم تیر توی کتفش خورده است.

دیالوگی که از زبان فرمانده‌ی پایگاه بسیج در مورد تظاهرات 25 خرداد می‌شنویم، موضع شما نسبت به این اتفاقات است؟

آنجا که می‌گویم چرا این آدم‌ها بیرون آمده‌اند، موضع من نسبت به آن آدم‌هاست. من دارم راه‌پیمایی بیست و پنجم را از قول فرمانده‌ی بسیج، این جوری برای مردم می‌گویم. این همان حرفی است که حضرت آقا می‌زنند.

سکانسی که حذفش کردم!

در تصاویر مستندی که در اینترنت از این واقعه موجود است، یک پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها در پایگاه بسیج دیده می‌شود و در نقطه‌ی مقابل سبزها هم پرچم یازهرا سلام الله علیها داشتند. خیلی برایم جالب بود که شما هر دوی این ها را آورده بودید.

تمام تلاشم دقت در ریزه‌کاری‌ها بود. حتی رنگ پرایدی که آنجاست، باید دقیق می‌بود. بعداً یک نفر دور و بر را نگاه می‌کند و می‌بیند شلوغ است و تصمیم می‌گیرد پراید را بدزدد و می‌گوید توی این شلوغی‌ها بالاخره یک چیزی هم گیر ما بیاید. یکی هم زوم کرده روی این آدم و فیلمش را گرفته است! می‌خواهم بگویم از این صحنه‌ها هم داشتیم. مثلاً یک صحنه داریم که اینها با کلاش به طرف بسیج رگبار می‌بندند و ناگهان احساس می‌کنند که نزدیک به 200 نفر از اینها جدا ‌شدند و فرار ‌کردند، چون متوجه شدند که جنگ دارد مسلحانه می‌شود. طرف می‌گوید اسلحه را بده برود، وگرنه خودمان تنها می‌مانیم و اسلحه را در پرایدی که کوکتل‌ها را می‌آورد، می‌اندازند که او می‌برد، ولی یک رگبار هم می‌بندند. آن صحنه را هم گرفتم و الان دارم، ولی آن طور که باید در نیامد و خوب معلوم نشد که طرف، چرا اسلحه را پس داد؟ شلوغ بود و صدا به صدا نمی‌رسید. من هم می‌خواستم پلان‌هایم را این جوری نگیرم که یک نفر بیاید آن وسط و بگوید زود برو، مردم پراکنده می‌‌شوند. باید پراکندگی را نشان می‌دادم و نشد، نتوانستم درش بیاورم.

چرا دوربین‌تان را به آدم‌ها نزدیک نکردید که مستند بشود؟

نزدیک شده، منتهی نمی‌خواستم یک آدم، فیلم را تعریف کند. فیلم باید فیلم باشد، یعنی باید وقتی او رگبار را می‌بندد، 200 نفر فرار کنند. حالا فرض کنید یک نفر می‌آمد و می‌گفت زود اسلحه را ببر، همه مردم دارند فرار می‌کنند. من دوست نداشتم این طور بشود. نباید توضیح داد، چون می‌شود گزارش صداوسیما.

اگر شما تصویر هوایی آن روز را ندارید، من آن را هم به شما می‌دهم!


+نوشته شده در پنج شنبه 91/1/17ساعت 11:50 عصرتوسط شاهد | نظر
ابوالقاسم طالبی- مسیح علی نژاد
 
صوت:پاسخ‌‌ابولقاسم‌طالبی‌به‌خبرنگارضدانقلاب
منبع:

http://www.598.ir/fa/news/46977/صوت پاسخ‌‌ابولقاسم‌طالبی‌به‌خبرنگارضدانقلاب


+نوشته شده در چهارشنبه 91/1/16ساعت 11:52 عصرتوسط شاهد | نظر
قلاده های طلا-4

گفتگوی سایت رجانیوز با ابوالقاسم طالبی(قسمت چهارم)

با بقیه چطور؟

بگذریم! من یک سری ابهامات داشتم که چرا این  اتفاقات افتاده‌ است؟ این اولین انتخاباتی نبود که برگزار می‌کردیم. قبل از آن هم  حدود 30 تا انتخابات برگزار کرده بودیم. چرا در این حد گسترده چنین اتفاقی افتاد؟ و  چرا دائماً دارد گسترده‌تر هم می‌شود؟ پاسخ به این سوالات برایم مهم بود. در یک طرف  قضیه، آقای «علی مطهری» و امثال او هستند که می‌گویند «موسوی» همان قدر مقصر است که   «احمدی‌نژاد». یک طرف ماجرا می‌گوید احمدی‌نژاد اصلاً مقصر نیست، یک طرف هم می‌گوید  موسوی اصلاً مقصر نیست. من باید با اینها گفت‌وگو می‌کردم و می‌فهمیدم که بالاخره  ماجرا چیست؟ برای این که متوجه این موضوع بشوم، باید تحقیق و حاصل آن را به  فیلمنامه تبدیل می‌کردم و فیلم می‌ساختم.

به همین دلیل تحقیقات و پیش‌تولید خیلی طول کشید؟

بله، تحقیقات ما در یک جاهایی به سنگ می‌خورد. من تا یک مطلبی را پیدا نمی‌کردم، نمی‌توانستم جلو بروم. باید پیدا می‌کردم و لذا تقریباً هر کتابی، هر نشریه‌ای، هر ویژه‌نامه‌ای، هر مقاله‌ای  را که راجع به این قضیه چاپ شده، خوانده‌ام. تمام مطالبی را که روی سایت‌ها بوده دانلود و چندین بار مرور کرده‌ام. وقتی می‌گویم هر مطلبی را که در این زمینه توانسته‌ام پیدا کنم، مطالعه کرده‌ام، اغراق نمی‌کنم. من فقط 500 ساعت فیلم دیده‌ام، چون چیزی نبود که بتوانم از کسی بخواهم برایم توضیح بدهد و توضیح گرفتن از دیگران، بیش از مطالعه و بررسی خودم زمان می‌برد و تازه مگر چند در صد می‌توانستند عین واقعیت را برایم بگویند؟ لذا تحقیقات را خودم انجام دادم.

ماجرای فیلم بی‌بی‌سی از پایگاه بسیج!

شما در فیلم‌تان به یک جاهایی وارد شده‌اید که هر کسی بشنود، فکر می‌کند کار عاقلانه‌ای نیست، مثل پایگاه بسیج. در آن صحنه‌ها شما نشان می‌دهید که تیراندازی می‌شود و آدم هم کشته می‌شود و...

در اتفاقاتی که پیش آمد، بزرگ‌ترین ضربه‌ای که ‌خوردیم از تحریف بود. تحریف وقایع، فتنه ایجاد می‌کند، چون راست و دروغ به هم می‌آمیزد و تشخیص آنها دشوار می‌شود. بهترین کار این است که کل اتفاقی را که افتاده، صادقانه نقل کنید. نمی‌شود وقایع را با ملاحظات نقل کرد. وقتی می‌خواهی بسیج را نشان بدهی، باید بگویی که بسیج تیر زد یا نزد. من چند تا فیلم از «بی.بی.سی» دارم که انگار جبهه وشب عملیات است و بسیجی‌ها، رگبار را به روی مردم بسته و ده هزار نفر را کشته‌اند! اگر چنین رگباری بوده باشد، باید همه آن دیوارها خراب شده باشند.

یعنی روی تصاویر صدا گذاشته‌اند؟

بله، روی فیلمی که دارد از بسیج پخش می‌شود، صدا گذاشته شده است. نه این که بگوییم هیچ کس در بسیج، اسلحه نداشت و هیچ کسی هم کشته نشد و اینهایی هم که آنجا افتاده بودند، تب کردند و افتادند. اصل ماجرا این بوده که یکی داشته از آنتن بالا می‌رفته، داد هم می‌زده که نترسید، مشقی است. همه هم برایش سوت می‌زدند. فرمانده‌ی بسیج به او می‌گوید: «برو پائین، من تیر جنگی هم دارم.» دو بار سه بار به او می‌گوید، ولی او قمه پرت می‌کند و او را با تیر می‌زنند.

وقتی سکانس‌های بسیج را گرفتم، خیالم راحت شد

به نظر خیلی‌ها نقطه‌ی قوت فیلم همین سکانس‌های مربوط به «پایگاه بسیج» است که خیلی خوب درآمده. دقیقاً در این بخش از فیلم چه کار کردید؟ بسیاری وقتی این موضوع را که به وقایع این پایگاه در فیلم پرداخته شده، شنیدند بر این باور بودند که این فصل «پایگاه بسیج»  فیلم شما را نابود می‌کند.

گرفتن سکانس‌های بسیج  24، 25 روز طول کشید. خیلی فشار بر روی من بود که آیا می‌شود؟ نمی‌شود؟ همه این چیزهایی را که شما الان می‌گوئید، من ده برابرش را نگران بودم. وقتی سکانس‌های بسیج را گرفتم گفتم خیالم راحت شد. احساس می‌کردم دیگر فیلم را ساختم. آن موقع تقریباً بار از روی دوشم آمد پائین و نفس راحتی کشیدم.

این بخش را اوایل کار گرفتید؟

نه تقریباً کار رو به اواخر بود.

به کسی هم فیلم را نشان می‌دادید؟

نه، فقط خودم می‌دیدم، ولی می‌فهمیدم که در آمده یا نه، شعاری شده یا واقعی.


+نوشته شده در چهارشنبه 91/1/16ساعت 11:33 عصرتوسط شاهد | نظر
قلاده های طلا-3

گفتگوی سایت رجانیوز با ابوالقاسم طالبی(قسمت سوم)

کف نمایش آن روزها چقدر بود؟

یادم نیست، ولی وقتی فیلم را بعد از جشنواره‌ی فجر  و توی سرما و وفات «حضرت زهرا(س)» می‌گذارند، یعنی قرار است کسی فیلم را نبیند  . فیلم «نغمه» من در ماه رمضان و محرم اکران شد، «دست‌های خالی» همین طور. اصلاً مثل  این که آثار ما جزو حوادث غیرمترقبه هستند، ولی مهم نیست و ما هیچ وقت عصیان  نکرده‌ایم. آدم باید برای یک جای دیگر کار کند. وقتی خدا بپذیرد، بعداً خودش برکت  می‌دهد. برکتش هم این است که من به بچه‌ها گفته‌ام روزی که بمیرم، همین «عروس  افغان» را در دانشگاه‌ها می‌آورند و راجع به آن حرف می‌زنند که من در افغانستان چه  جوری کار کردم؟ چه اندیشه‌ای پشت قصه بوده؟ پلان‌ها چگونه گرفته شده؟ از نابازیگرها چگونه بازی گرفته شده و لحن بازیگران چقدر خوب درآمده است. در بین هر 50 فیلم، فقط در یک فیلم است که لحن، درست در می‌آید. بهترین کارشناسان افغانی آمدند و تصور کردند که این بازیگران ما افغانی هستند! بعداً معلوم شد که بازیگران تئاترند و چون معروف نبودند، کسی آنها را نمی‌شناخت.

همه مرا نصیحت می‌کردند که این کار را نکن!

برسیم به  «قلاده‌های طلا». در نگاه اول به نظر می‌آید که روایت وقایع فتنه‌ی 88 به صورت مستند در فاصله‌ی زمانی دو سال پس از آن کار بسیار دشوار و حتی ترسناکی است. به هر حال اکثر مردم این وقایع را کامل به یاد دارند...

احسنت! همین‌طور هم بود. اصلاً همه -همه که می‌گویم یعنی واقعاً همه- اعم از کسانی که مرا دوست داشتند و کسانی که نمی‌خواستند چنین اثری ساخته شود -مرا نصیحت می‌کردند که این کار را نکن و بگذار حداقل پنج، شش سال از ماجرا بگذرد، ولی من احساس دین می‌کردم و باید این کار را می‌کردم؛ چون در پس ذهنم این وجود داشت که اگر کار نکنم، می‌شود مثل ماجرای «18 تیر». هیچ کس هنوز ابعاد «18 تیر» را باز نکرده است. 80 درصد از کسانی که 18 تیر را ایجاد کردند، الان دارند در امریکا و انگلیس زندگی می‌کنند. چرا این دو جا؟ این چه جنبش دانشجویی‌ای بود؟ مگر می‌شود رهبران یک جنبش دانشجویی همگی سر از لندن و امریکا در بیاورند؟ اینها اگر ادعا می‌کنند که از ترس حکومت ایران فرار کرده‌اند، چرا در کشور دیگری غیر از این دو جا زندگی نمی‌کنند؟ این همه کشور در دنیا هست. حتما باید بروند انگلیس برای «بی‌بی‌سی» یا بروند امریکا برای «صدای امریکا» کار کنند؟ می‌توانستند بروند کشور دیگری درس بدهند، درس بخوانند، زندگی کنند. قضیه خیلی روشن است. معلوم است که یک چیزهائی پشت قصه است، ولی هیچ کس روی آن کار نکرد. تنها فیلمی که اشاره‌ای به موضوع داشت، فیلم «آقای رئیس جمهور» بود که آن هم نشان داده نشد.

البته تا دل‌تان بخواهد از جناح مقابل، فیلم درباره‌ی «18 تیر» داریم، «اعتراض» کیمیایی، «متولد ماه مهر» درویش، «نسل سوخته» ملاقلی‌پور...

بله، آنها نزدیک به 10 فیلم ساختند و ما یک فیلم ساختیم. آن فیلم‌ها به‌کرات نشان داده شدند و جایزه هم گرفتند، فیلم ما حتی از تلویزیون هم نشان داده نشد و حتی در این حد هم تحملش نکردند.

داشتید توضیح می‌دادید که چطور رسیدید به این که باید از فتنه‌ی 88 فیلم ساخت؟ فکر می‌کردید اگر این فیلم ساخته نشود چه اتفاقی می‌افتد؟

من فکر می‌کردم باید فضایی ایجاد کنم که آدم‌های دو طرف متوجه قصه بشوند که پشت این دعوایی که دارند می‌کنند، کیست و اگر این دعوا به پیروزی یکی‌شان منتهی شود، چه اتفاقی می‌افتد و اگر همین طور ادامه پیدا کند، چه وقایعی رخ می‌دهد. من باید این را می‌گفتم. نمی‌توانستم با همه حرف بزنم، ولی وقتی با یکی حرف می‌زدم و می‌دیدم سریع قانع می‌شود...

دقیقاً با چه کسانی و از چه جناحی صحبت می‌کردید؟

از دو طرف، هم سبزها، هم آن طرفی‌ها. وقتی صحبت می‌کردم که این زدن و درگیر شدن تو غلط است، همه‌شان قانع می‌شدند و به این ترتیب متوجه شدم که من باید در یک گستره‌ی عظیم‌تری این حرف را بزنم و این ماجرا را توضیح بدهم.

با احمدی نژاد و رضایی صحبت کردم!

وقتی می‌خواستید فیلم را بسازید، گفتید می‌خواهید با کاندیداها هم گفت‌وگو کنید. با چه کسانی دیدار داشتید؟

با آقای احمدی‌نژاد و آقای رضایی دو ساعت و نیم صحبت کردم.


+نوشته شده در چهارشنبه 91/1/16ساعت 8:15 عصرتوسط شاهد | نظر
قلاده های طلا-2

گفتگوی سایت رجانیوز با ابوالقاسم طالبی(قسمت دوم)

به نکته‌ی خوبی اشاره کردید که اینها فقط ژست مستقل  بودن می‌گیرند، ولی وقتی دقت می‌کنی، می‌بینی که در جشنواره‌ی امسال یا در طول این  جشنواره‌ها اکثر فیلم‌هایشان مال دولت است: یا مال فارابی است یا صدا وسیما یا مرکز  گسترش سینمای تجربی. این که در بخش تهیه‌کنندگی، در مورد تجهیزات هم که اشاره  کردید  .

حالا من چیز دیگری را به شما عرض می‌کنم. فضای فکری  اینها آغشته به این پز است. اما بعضی‌هایشان خانه‌هائی هم که در آن زندگی می‌کنند،  مال دولت است  .

از بین کارگردان‌ها  ...

بله، من نمی‌خواهم اسم بیاورم. حتی خانه‌ای هم که  در آن زندگی می‌کنند، مال دولت است، اما بالاخره یک پزی دارند که اگر آن را از این  آقایان بگیرید، چون سواد هم ندارند، به چهار تا مخالف‌خوانی و دو جا مسخره کردن ارزش‌هایی که برای  مردم قابل احترام هستند، دل‌شان خوش است و با این مسائل سر خودشان را گرم می‌کنند. روی این نکته تأکید می‌کنم و خیلی شفاف می‌گویم که بعضی‌ها این جوری هستند و همه سینمای ما این جور نیست. ما کارگردان شریف و متعهد خیلی داریم. کارگردانی که شاید خیلی به ظاهرش هم نیاید که آدم متعهدی است، ولی کشورش را دوست دارد و حاضر نیست که به ایران صدمه‌ای بخورد و هیچ کشور خارجی‌ای بر ما مسلط بشود، نسبت به کشور و ناموسش غیرت دارد. بعضی‌ها هم ندارند.

«مهاجرانی» و دار و دسته‌اش از فیلم خوش‌شان نیامد

جالب اینکه با وجود انگ حکومتی بودن، فیلم‌های شما همیشه با کلی مشکلات مواجه شده و دو تا از فیلم‌هایتان که اصلاً اکران نشدند.

بله! یکی جنگ کودکانه بود که اصلاً اکران نشد...

برای چه؟

به خاطر این که نیامدم جیغ و داد کنم.

مگر جیغ داد و داد لازم داشت؟!

«جنگ کودکانه» مال مؤسسه شهید آوینی بود و احساس کردند شاید خرجی که برای این فیلم می‌کنند، در اکران در نیاید. به «عروس افغان» هم کارمندی نگاه کردند، یعنی کسانی که فیلم را ساختند، در گزارش کار گفتند که ما یک فیلم سینمایی ساخته‌ایم.

«عروس افغان»  برای کجا ساخته شد؟

شبکه‌ی برون‌مرزی صداوسیما. آن فیلم هم اکران نشد.

مشکلش چه بود؟

مشکل نداشتند، منتهی هر فیلمی، صاحبی می‌خواهد که پای کار بماند و فیلم را اکران کند. جفت‌شان هم 35 میلیمتری بودند. «عروس افغان» را که اصلاً اسکوپ گرفته بودم و برای سینما مناسب بود و می‌توانست حداقل در ورامین بفروشد! یعنی اگر فیلم را بگذارید و افغانی‌های ورامین بیایند، با این که از تلویزیون هم پخش شده، همین الان 200 ،300 میلیون می‌فروشد.

 

و «آقای رئیس جمهور»؟

فیلم «آقای رئیس جمهور» که حتی از تلویزیون هم پخش نشد...

مشکل آن چه بود؟

«مهاجرانی» و دار و دسته‌اش از فیلم خوش‌شان نیامد و یک سال به آن پروانه‌ی نمایش ندادند. بعد هم که دادند فقط هفت روز اکران شد و تمام.

مثل این که آثار ما جزو حوادث غیرمترقبه هستند!

در واقع در فضایی که شعار آزادی بیان می‌دادند، به فیلم شما فقط هفت روز امکان اکران داده شد.

می‌خواستند بگویند که اکرانش کرده‌اند تا در واقع از شرش راحت شوند.


+نوشته شده در چهارشنبه 91/1/16ساعت 12:21 عصرتوسط شاهد | نظر
قلاده های طلا

گفتگوی سایت رجانیوز با ابوالقاسم طالبی(قسمت اول)

آقای طالبی! از نظر عده‌ای اتهام شما این  است که فیلم حکومتی ساخته‌اید و با حمایت کامل حکومت، روایت نظام از وقایع سال 88  را پوشش داده‌اید. از یک طرف برخی نهادهای دولتی خواستار توقیف فیلم شما شده بودند  و فشارها تا جایی ادامه پیدا کرد که در ایام جشنواره در برج میلاد، نمایش   «قلاده‌های طلا» ابتدا لغو و سپس با چند روز تأخیر و در ساعت یک و نیم بامداد روی  پرده رفت، کمی بعد هم که اکران فیلم و مراسم تقدیر از شما در گردهمایی معاونت فرهنگی دانشگاه‌ها هم لغو شد و خلاصه دو سه بار از این برنامه‌ها پیش آمد. مگر شما در این فیلم چه کار کرده‌اید؟

بسم الله الرحمن الرحیم. الهی به امید تو. واقعیت این است که بعضی‌ها با فیلم دچار سوء تفاهم هستند. بالاخره وقتی شما چنین فیلمی می‌سازی، طرفت یک سری ارگان‌ها و نهادهای صاحب قدرتند و باید توجیه بشوند و توجیه کردن‌شان هم زمان می‌برد. یک وقت هم هست که یکی دو تا کارشناس در یک نهاد حاضر به توجیه شدن نیستند و کاری هم نمی‌شود کرد. معاونان فرهنگی سراسر کشور و انجمن‌های مستقل خیلی زنگ زدند که بیا می‌خواهیم از تو تقدیر کنیم. هر چه گفتیم آقا! تقدیر نمی‌خواهیم، گفتند نه، باید بیایی. قبول کردیم. ساعت 12 شب زنگ زدند و گفتند قرار است از شما تقدیر نکنیم! کسی که می‌تواند زنگ بزند و این را بگوید، برایش سوء تفاهم پیش آمده و زمان باید بگذرد.

اما این که فیلم حکومتی است یا نه، ما هیچ وقت پز اپوزیسیون نداده‌ و نگفته‌ایم که داریم برای «بی‌بی‌سی» فیلم می‌سازیم و یا فارغ از مسائل کشور هستیم. ما بسیجی هستیم و به بسیجی بودن هم افتخار می‌کنیم و هیچ چیز برای‌مان در این دنیا لذت‌بخش‌تر از این نیست که روح شهدا، امام از ما راضی باشد. بقیه دنیا کشکِ کشکِ کشکِ کشک است. بگذار هر کس، هر چه می‌خواهد بگوید.

ضمناً من اساساً متوجه معنی فیلم حکومتی و غیرحکومتی نمی‌شوم. در سینمای ایران اصولاً  کسی از جیب خودش فیلم نمی‌سازد. حتی شخصی‌ترین آدم‌ها هم که فیلم می‌سازند، نگاتیو و پوزیتیو و... را از دولت می‌گیرند. فیلم به لابراتوار هم که می‌رود، خود آن لابراتوارها هم کلی سوبسید می‌گیرند. به سینما هم فیلم را بدهی، همه‌ی سینماها سوبسید می‌گیرند و آب و برق‌شان مثل مساجد حساب می‌شود، یعنی همگی از سوبسید دولتی استفاده می‌کنند. اینها یک سری پز است که خریدار هم پیدا کرده و بعضی‌ها هم این پز را می‌دهند. بنده نه نیازش را دارم و نه خریدار این پزها هستم. من در راستای رفع سوء تفاهماتی که بین مردم کشورم ایجاد شده، یک فیلم برای کشورم ساختم و امیدوارم که اولاً خداوند و روح امام و شهدا از من راضی باشند و بعد هم مردم خوش‌شان بیاید. این امید من است. بقیه برایم خیلی اهمیت ندارد.

روشن‌فکرنمایان مستقلی که خانه‌هایشان هم دولتی است!

حکومتی بودن تقریباً یک موتیف ثابت بین منتقدان است. هر کسی برای اسلام و دین و انقلاب فیلم بسازد، این جزو انگ‌های ثابت جریان روشنفکری است.

مُهر این که من حکومتی هستم یا نیستم، بیشتر یک پز است. حکومتی‌ترین آدم‌ها که البته حکومتی هم نیستند و دولتی هستند، پزشان این است که من حکومتی نیستم! حتی کسانی که زیرمجموعه‌ی یکی از بخش‌های دولت هستند -که ای کاش یک خرده حجم‌شان بزرگ بود- مثلاٌ یکی زیر نظر معاونت شهرداری است و برای او کار می‌کند، یکی برای سازمان بهزیستی کار می‌کند، در حد روابط عمومی نهادها دارند عمل می‌کنند، منتهی این پزشان است. آدمیزاد با یک چیزهایی زنده‌ است. بعضی‌ها هم با این پزها زنده‌اند که بگویند ما این جوری نیستیم، اما خودشان که می‌دانند، زن و بچه و خانواده و رفقای‌شان هم می‌دانند و از همه مهم‌تر خدا می‌داند که اساساً همه‌شان دارند برای ارگان‌ها کار می‌کنند، اما یک چیز را راست می‌گویند که ما برای اهداف فرهنگی نظام و حکومت خیلی مایه نمی‌گذاریم و بیشتر برای مقابله با نظام و برای آدم‌هایی که آن طرف هستند، مایه می‌گذاریم و فیلم ما را یک ضد انقلاب و کسی که دشمن ایران و انقلاب است، بیشتر دوست دارد. این هم که دم از مردم می‌زنند، مگر حتی یک فیلم پرفروش را چند نفر می‌بینند و آنها چند درصد مردم هستند؟ ما 75 میلیون جمعیت داریم. یک فیلم موفق را مگر چند درصد از مردم می‌بینند؟

اصلاً طبق آمارها هر ایرانی شش سال یک بار به سینما می‌رود.

بله! روشن‌فکر ما گرفتاری دارد. اینها که روشن‌فکر هم نیستند، بلکه ادای روشن‌فکری را در می‌آورند. روشن‌فکر بالاخره چند تا زبان خارجی می‌داند، قلم دارد، بیان دارد، صاحب اثر است، حافظ را می‌شناسد، ویل دورانت خوانده، دکارت را می‌شناسد، کانت را می‌شناسد، هابز را می‌شناسد، در حالی که بعضی از اینها واقعاً بی‌سوادند. تنها چیزی که از روشنفکری بلدند، مخالف‌خوانی است. شما اگر بخواهید همین را هم از این بندگان خدا بگیرید که دیگر چیزی برای‌شان نمی‌ماند و نابودند.


+نوشته شده در سه شنبه 91/1/15ساعت 2:30 عصرتوسط شاهد | نظر
قلاده های طلا

پایانی

علی‌نژاد گفت: شما اینجوری تشخیص داده‌اید!

ابوالقاسم طالبی در ادامه گفت‌وگو با این روزنامه‌نگار گفت: من در اینجا متولد شده‌ام و تا آخر ایستادگی می‌کنم و تا زمانی که زنده هستم خودم و فرزندانم، میز انگلیسی‌ها را اگر بخواهند چیزی روی آن قرار دهند می‌شکنم، ما این هستیم، ما همیشه ایستاده‌ایم، ما بچه‌های امام(ره) هستیم. نشناختند ما را! حال آنکه برخی از افراد ریزش کنند، از آن طرف هم 100 نفر به این طرف آمده‌اند، ریزش و رویش در همه جا وجود دارد، دلخوش کنید به آقای نوری‌زاد، ابراهیم نبوی، البته معلوم نیست این‌ها آن طرف آمده باشند، شاید بعدها بفهمیم که اشتباه کرده‌ایم (!). فقط ما هستیم که داریم اعتقادی کار می‌کنیم، بقیه پولی‌اند یا این طرف می‌گیرند یا آن طرف...

منبع:فارس نیوز


+نوشته شده در دوشنبه 91/1/14ساعت 3:4 عصرتوسط شاهد | نظر
قلاده های طلا

قسمت دوم

ابوالقاسم طالبی در ادامه این گفت‌وگو اظهار داشت: آقای موسوی در ختم ترانه موسوی شرکت کرد ولی بعدا معلوم شد این دختر زنده است.

علی‌نژاد افزود: آقای موسوی توی اون ختمی که شرکت کردند، برنامه‌ریزی شده بود که آقای موسوی برود و بعد خانواده را جلوی تلویزیون بیاورند. احمدی نجاتی کارگر هم همین‌طور بود آقای طالبی که صدا و سیما جمهوی اسلامی رفته از قبر قدیمی برادر احمد فیلم گرفته است. تلویزیون با یک نفری به اسم احمدی کارگر مصاحبه می‌کند و می‌گوید ایشان اصلا کشته نشده ولی ما با مادرش که حرف می‌زنیم گریه می‌کند و می‌گوید پسر من بعد از کهریزک کشته شده، قبری که تلویزیون نشان داده برای هفت سال پیش بود.

طالبی در ادامه تصریح کرد: این‌هایی که شما می‌گویید همه‌اش مال چیزهایی است که شما با تلفن از بعضی‌ها پرسیدید که اطلاعات کامل و واثقی نیست، اطلاعات کامل و واثق را باید تشریف بیاورید اینجا، راه بیفتید تو خانه‌ها، بروید با آدم‌ها حرف بزنید، بعد بلند شوید بروید ببینید اون قبری که نشان می‌دهند واقعا هست یا نه واقعیت نداره. خودتان بروید بهشت زهرا. من همه این کارها را کردم، البته من در رابطه با کهریزک.

علی‌نژاد اضافه کرد: آقای طالبی شما در فیلم‌تان از کهریزک هیچ چیزی نیست، در حالی که یکی از اساسی‌ترین اتفاقاتی که حتی آقای خامنه‌ای هم به آن اشاره کردند، کهریزک بوده ولی در فیلم شما هیج اشاره‌ای به کهریزک نشده است؟

طالبی در ادامه بیان داشت: آن چیزی که آقا گفتند و جلویش را گرفتند، یک فیلم سینمایی کامل هست که من در برنامه هفت هم گفتم که به نظر می‌رسد خود کهریزک یک فیلم سینمای کامل است و باید راجع به آن فیلم ساخته شود. همین طور برای سعیده پورآقایی، عاطفه امام و ترانه موسوی. همه این‌ها یک فیلم سینمایی است که باید راجع به آن کار شود و ‌این که شما انتظار دارید...

طالبی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا شما سراغ مادر سهراب اعرابی نمی‌روید؟ گفت: من عرضم به شما این است که شما اینجا نیستید، الان هم که می‌خواهید با من صحبت کنید من نمی‌خواهم اهانتی به شما بکنم.

علی‌نژاد در ادامه بیان داشت: نه نه من واقعا صادقانه از شما سوال می‌کنم، چرا سراغ مادر سهراب اعرابی و ندا آقاسلطان نمی‌روید؟

طالبی در جواب این روزنامه‌نگار گفت: ببینید قصه ندا آقا‌سلطان یک قصه کاملا مبهمی است برای من. من تمام مطالب و اطلاعاتی را که داشتم خواندم و دیدم برای من معما است و هنوز هم حل نشده است. بنابراین من راجع به معماها کار نمی‌کنم.

طالبی اضافه کرد: عرض من به شما این است که فیلم من حدود 100 دقیقه است، من در 100 دقیقه که نمی‌توانم هشت ماه قصه‌ای را که در تحولات اتفاق افتاده، بیاورم. شما این انتظار را از من دارید که همه آن را در یک فیلم سینمایی بیاورم و نشان دهم...  طالبی: من اگر گفتم قصه‌ام واقعیت است، قصد ترور آقای خاتمی یک چیزی هست که اینجا پرونده‌اش هست، آدم‌هایش هست، همه چیزش هست، هواپیمایش هم هست...

علی‌نژاد در ادامه گفت: نه، آقای طالبی من این را قبول دارم. سوال من فقط این بود که شما راجع به اتفاقی فیلم ساختید که در این اتفاق تعداد چشمگیری کشته شدند ولی در فیلم شما اشاره‌ای به آن‌ها شده و خانواده‌های آن‌ها به این فیلم نگاه می‌کنند.

ابوالقاسم طالبی تصریح کرد: در فیلم من دیده می‌شود که آدم‌ها کشته می‌شوند. شما یک پیش قضاوتی دارید که این حکومت اسلامی به من گفته برو این فیلم را بساز و فرموده برو وزارت اطلاعات و فلان و بهمان. این‌ها واقعا واقعیت ندارد.

علی‌نژاد در ادامه مصاحبه گفت: نه نه من از شما سوال دارم آقای طالبی. هر چی شما بگویید ارزشمند است. سوال من این است که الان هنرپیشه‌هایی که در این فیلم استفاده شده یا هنرپیشه‌هایی که در فیلم‌های مشابه استفاده می‌شدند هنرپیشه‌های ثابتی هستند. خب این در واقع یک سوال در افکار عمومی به وجود می‌آورد که آیا همه این هنرپیشه‌ها که به شکل ثابت برای فیلم شما، اخراجی‌ها و فیلم‌های مشابه استفاده می‌شوند مثل «پایان‌نامه» آیا از مرکز خاصی به شما اعلام می‌شود که که باید چنین فیلمی ساخته شود یا نه؟

طالبی در پاسخ به این سوال علی‌نژاد اظهار داشت: این سوال متوهمانه است. ببنید اولا در کشور که ما یک میلیارد بازیگر نداریم. دو تا از بازیگران ما از «اخراجی‌ها» هستند، دیگر من شباهتی ندیدم.

ابوالقاسم طالبی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا این فیلم را شما برای خوشایند رهبر جمهوری اسلامی ساختید یا برای افکار عمومی و یا برای تاریخ، گفت: برای من افکار عمومی، مردم و رهبری اینجا جدا نیستند، همه یکی هستند. در روز 22 بهمن، رهبری، مردم و ما یکی هستیم. روز 9 دی ما همه یکی هستیم، انتخابات‌ها همه ما یکی هستیم، اینجا دوگانگی نداریم، آن دوگانگی که در ذهن شما هست، نیست. حضرت امام (ره) می‌گفت بروید جبهه، ما نمی‌گفتیم امام گفته ما برویم ولی بعدا بچه‌های خودش نروند، مردم با امام فرق نمی‌کنند، این فرق را شما می‌گذارید.

ولی من برای این که تاریخ تحریف نشود و فردا یک مشت حرف‌های اضافه گفته نشود، تحقیق جامع و کامل کردم و آن چه در فیلم هست نه آن چه که نیست، مثلا کهریزک نیست، خانم ترانه موسوی نیست، عاطفه امام نیست، نماز جمعه آقای هاشمی نیست، روز عاشورا 88 نیست، روز تاسوعا 88 نیست. خب راجع به این‌ها‌ سوال می‌کنید از من که چرا نیست! بابا من یک فیلم نود دقیقه‌ای ساختم، همه هشت ماه را که نمی‌توانم بسازم.

مسیح علی‌نژاد در ادامه گفت: آقای طالبی من چرا راجع به سعید پورآقایی و ترانه موسوی سوال نمی‌کنم و یا راجع به کیس‌های دیگر که هنوز از قطعیت آن‌ها اطلاع ندارم. من راجع به مادر سهراب اعرابی سوال می‌کنم که حضور دارد، من راجع به مادر احمد نجاتی کارگر سوال می‌کنم، راجع به همسر احمد زیدآبادی سوال می‌کنم، راجع به همسر مسعود باستانی، راجع به همسر بهمن احمدی امویی روزنامه‌نگار که شما می‌شناسید.

طالبی افزود: اصلا شما لیست کنید بگویید، من راجع به این‌ها حرف می‌زنم. بزنید اشکال ندارد. من می‌گویم فیلم من راجع به این‌ها نبوده ‌است.

 علی‌نژاد بیان داشت: شما گفتید راجع به چیزهایی که نیست سوال کنید؟

طالبی تصریح کرد: آقای زیدآبادی آن موقعی که تو سایپا یا ایران خودرو مسئول روابط عمومی بود و حقوق میلیونی حقوق آن موقع جمهوری اسلامی خوب بود، بعد تصمیم گرفتند جمهوری اسلامی را ساقط کنند...

علی‌نژاد افزود: آقای زیدآبادی الان زندان است، به خاطر اندیشه‌شان و واقعا امکان دسترسی این بحث‌هایی که شما مطرح می‌کنید را ندارد تا پاسخ بدهد. من اطلاعی ندارم. این فیلم را شما برای خوشامد مردم ساختید، برای تاریخ ساختید یا برای لبیک گفتن به آقای خامنه‌ای؟ این یک سئوال است.

طالبی تصریح کرد: مردم و آقا، برای من و در تعریف من هیچ تفاوتی ندارند.

ابوالقاسم طالبی در پاسخ مسیح علی‌نژاد مبنی بر اینکه آیا من در تعریف شما مردم تلقی می‌شوم به عنوان مخاطب یا نه؟، گفت: کسی که به مردمش پشت کرده باشد و رفته باشد در دم و دستگاه دشمن، جزء مردم ما بوده ولی نمی‌دانم چرا - حیف - مردمش را رها کرده، رفته بلندگوی آن‌ها شده، با همه استعدادهایش؟!

علی‌نژاد اضافه کرد: چرا این‌طور فکر می‌کنید. من اگر الان امکان و شرایط کار داخل ایران داشتم، ایران می‌ماندم. همکارهای ما هم الان زندان هستند، آقای طالبی!

طالبی در جواب گفت: نه این‌جوری نیست. من نمی‌گویم تو زندان نیستند. من نمی‌گویم هیچ کسی را دستگیر نکرده‌اند. ولی این شکلی هم که شما طرح می‌کنید -داغ و درفش و زندان و حبس و آه و وای و اگر نباشی می‌گیرن - این جوری نیست.

علی‌نژاد در ادامه خاطرنشان کرد: یعنی الان شما فکر می‌کنید که همه چیز آنجا خوب است و در واقع همه روزنامه‌نگاران آزادی نقد را دارند؟

کارگردان «قلاده‌های طلا» بیان داشت: ببین محض نیست. اصلا قرار ما نبوده که آزادی محض بدهیم. آزادی محض که آزادی نیست.

علی‌نژاد افزود: من عرض کردم آزادی «نقد».

طالبی تصریح کرد: آهان «نقد» فرمودید. من فکر کردم آزادی محض. نقد با تخریب فرق دارد. نقد با اینکه شما بخواهید نظام را ساقط کنید، فرق دارد. هیچ حکومتی اجازه نمی‌دهد که ساقطش کنید. شما وقتی بخواهید فضای عمومی را با گفتارتان، با نوشتارتان، با دروغ طوری مشوش کنید که جامعه به اینجا برسد که بگوید خب - دچار بحران شود - خب معلوم است که اجازه نمی‌دهند ولی اگر شما بیایید فضای نقد را... همین فیلم من نقد است دیگر، سر تا پایش نقد است؛ از نیروی انتظامی نقد کرده‌ایم، از وزارت اطلاعات نقد کرده‌ایم. خب من هم بله! وقتی من نقد کردم وزارت اطلاعات بلافاصله نگفت بفرمایید آقا! خیلی هم خوب است! این‌جوری نبود. خیلی فراز و فرودها داشت تا من توانستم کار کنم، ولی خب کار کردم چون برای مردم، برای انقلاب اسلامی از بچگی زحمت کشیدم، جنگ رفتم، الان هم پای این چیزهایی که گفته‌ام ایستاده‌ام و دارم جلو می‌روم.

طالبی در خصوص فروش فیلم گفت: استقبال مردمی خیلی خوب بوده، یعنی الان تقریبا فروش اول سینماست.

مسیح علی‌نژاد گفت: بله. شما الان دارید می‌گویید استقبال مردمی خیلی خوب بوده از این فیلم، اگر آقای جعفر پناهی هم در واقع مجوز فیلم داشت بهتر نبود خود مردم قضاوت کنند؟

طالبی افزود: من راجع به همکارانم نباید صحبت کنم. شما نباید مرا در موضعی بگذارید که من در مقابل جعفر پناهی باشم.

علی‌نژاد بیان داشت: به خاطر اینکه آقای پناهی محکومیت 20 ساله گرفته است. مگر می‌شود که من خبرنگار وقتی که...

به گزارش فارس، ابوالقاسم طالبی اضافه کرد: ممکن است انسان‌ها بروند جرمی کنند و در دادگاه محکوم شوند، وکیل هم داشته باشند و محکوم شوند. ما که نباید همه کسانی که دارند کار می‌کنند بگذاریم مقابل... ما اینجا حدود 1000 تا کارگردان داریم. شما هزار کارگردان را بگذارید جلوی آقای جعفر پناهی و بگویید که این هزار نفر جلوی یک نفر؛ یا همه‌تان باید بمیرید یا آقای جعفر پناهی! آقای جعفر پناهی یک‌سری جرایمی داشته، رفته آنجا، دادگاه رفته، تجدید نظر شده، دوباره رفته، دوباره آمده... الان هم که همه جا هست ایشان! همه جشن‌ها می‌آید، شرکت می‌کند، می‌آید آنجا می‌نشیند، خارج از کشور رفته، یک فیلمش را هم فرستاد خارج! اصلا اینجوری نیست. چرا این فکر را می‌کنی؟ فیلم ندیده را چرا قضاوت می‌کنی دخترم؟!

طالبی در خصوص محمد نوری‌زاد، گفت: آقای نوری‌زاد الان رفیق من است، رفیق خانوادگی من است. شما راجع به نوری‌زاد صحبت می‌‌کنید. آقای نوری‌زاد در نظر شما، الان یک آزادی‌خواه است. درست است؟ اولا آقای نوری‌زاد نقد نکرده، فحش داده، حالا اشکال ندارد. الان هم زندان نیست، آزاد است. من یک عرضی به شما دارم. عرض من این است که شما می‌گویید کل مخالفین آقا الان زندان هستند؟ اگر زندان هستند، یعنی واقعا آقا آن‌قدر کم مخالف دارد؟ یعنی این 51 تا 60 تا یا 100 یا 200 تایی که شما می‌گویید توی کشور 75 میلیونی مخالف دارد؟

آقای نوری‌زاد که هفته‌ای یک نامه دارد... اصلا فستیوال نامه راه انداخته، ما اینجا داریم می‌خوانیم دیگر، شما خارج هستید فکر کنم به دستتان نمی‌رسد.

ابوالقاسم طالبی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا آقای نوری‌زاد همانند شما اجازه ساخت فیلم دارد که در سینما اکران شود؟ گفت: آقای نوری‌زاد داشت فیلم می‌ساخت. ایشان دو فیلم به کمک بنده ساخت، آقای نوری‌زاد در راستای اندیشه‌های خود از دوران جوانی تاکنون، زحمت کشید و فیلم ساخت. کل مخارج فیلم را نیز سازمان تبلیغات پرداخت کرد. پول فیلم دوم او را نیز مؤسسه شهید آوینی داد و یک قران هم برنگشت. فیلم چهل سرباز 2 و نیم میلیارد شد که یک قران آن هم برنگشت. آقای نوری‌زاد در انتخابات 88 ناگهان یک اتفاقی افتاد که ایشان به تمام گذشته خویش پشت پا زد و به خود و گذشته‌اش لعنت می‌فرستد، این اتفاق برای هر انسانی امکان دارد رخ دهد و حالا شما از آن دارید استفاده می‌کنید.

کارگردان «قلاده‌‌های طلا» در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است فردا‌ آقای طالبی هم به کارهایی که امروز انجام می‌دهد لعنت بفرستد و پشیمان شود؟ افزود: خانم علی‌نژاد ممکن است هر انسانی فریب شیطان را بخورد و تحت تأثیر شیطان قرار گیرد، همه ما در هر لحظه می‌توانیم بنده شیطان و یا بنده خدا باشیم.

علی‌نژاد در ادامه خاظرنشان کرد: همین رویکرد و همین نگاه در فیلم وجود دارد، شما هر معترضی را یا اراذل و اوباش دانسته‌اید و یا عوامل بیگانه و یا فریب‌ خورده. شما بگویید در فیلم شما آیا شخص معترض، جایگاه مثبتی هم دارد به عنوان یک معترض در داخل کشور که بر اساس قانون اساسی اصل 27 بتواند اجازه اعتراض در خیابان را نیز داشته باشد یا نه؟

طالبی بیان داشت: خانم علی‌نژاد، فیلم من اصلا این‌گونه‌ای که شما فکر می‌کنید نیست، معترضین روز 25 خرداد مورد تکریم هم قرار گرفته‌اند، از زبان یک بسیجی، آن‌ها مردمی هستند که برای جمهوری‌شان زحمت کشیده‌اند.

علی‌نژاد اضافه کرد: نه این‌گونه نیست بلکه آن‌ها مردمی هستند که الان به جمهوری اسلامی معترض بودند و به خیابان‌ها آمده‌اند؟

طالبی اظهار داشت: همان مردم را می‌گوید، در جواب یک بسیجی دیگر می‌گوید که مردم برای جمهوری‌شان زحمت کشیدند، برای اینکه من به مملکت خویش پشت نمی‌کنم، اینجا مال من است.

منبع:فارس نیوز


+نوشته شده در دوشنبه 91/1/14ساعت 3:0 عصرتوسط شاهد | نظر
قلاده های طلا

پاسخ‌های انقلابی کارگردان «قلاده‌های طلا» به سئوالات خبرنگار ضدانقلاب

طالبی: ما بچه‌های امامیم؛ تا وقتی زنده‌ام میز انگلیسی‌ها را می‌شکنم

  «مسیح علی‌نژاد» روزنامه‌نگار ضد انقلاب خارج‌نشین‌ به بهانه اکران فیلم سینمایی «قلاده‌های طلا» با «ابوالقاسم طالبی» کارگردان این فیلم گفت‌وگویی تلفنی انجام داده است. ابوالقاسم طالبی به خوبی و با توانمندی، با منطق و استدلال انقلابی و گاهی با طنز، پاسخ مواضع ضد انقلابی این خبرنگار را داده است. مسیح علی نژاد به دلیل پاره ای از مسائل غیر اخلاقی و ربودن برخی اسناد از مجلس هفتم اخراج شد و در جریان فتنه 88 فعالانه با جریانات برانداز متصل به خارج همکاری می کرد. او خبرنگاری را از سال 1378 با روزنامه? همبستگی آغاز کرد و بعد از آن با ایلنا همکاری کرد. از او در روزنامه‌های شرق، بهار، وقایع اتفاقیه، هم‌میهن و اعتماد ملی نوشته‌هایی منتشر شده است.

وی در سایت های اینترنتی به جوجه اردک زشت شهرت دارد. علی‌نژاد پس از فتنه 88 به  آمریکا و انگلیس فرار کرد و هم اکنون ساکن انگلیس است. وی در زمان اقامت در آمریکا، در جمع ضد انقلاب و براندازان خارج نشین درباره انقلاب گفت: «سی سال ما لرزیدیم» وی پس از دستگیری برخی مسئولان سایت های سکسی در ایران با نگارش مقالاتی از آنها حمایت کرد. وی هم اکنون با پشت کردن به مردمش، جیره گیر سایت های مشترک المنافع آمریکا و انگلیس در خارج کشور است. متن گفتگوی ابوالقاسم طالبی را با وی در زیر می‌خوانیم:

 وی در ابتدای گفت‌وگو بیان داشت: من مسیح علی‌نژاد هستم و از بیرون ایران با شما تماس می‌گیرم.

طالبی هم در جواب گفت: آهان شما را می‌شناسم، حال شما خوبه؟

علی‌نژاد در ادامه اظهار داشت: شما خوب هستید؟

ابوالقاسم طالبی افزود: سپاسگزارم خانم علی‌نژاد. خوش می‌گذره خارج؟

علی‌نژاد در ادامه بیان داشت: به شما بهتر خوش می‌گذره.

طالبی هم در جواب علی‌نژاد اضافه کرد: خوب شما می‌ماندید ایران، اینجا با هم بیشتر خوش می‌گذراندیم.

علی‌نژاد گفت: الان شما امکان و شرایط ساختن یک فیلم را دارید، اما من حتی امکان این که یک نقد کوتاه به فیلم شما داشته باشم، ندارم آقای ابوطالبی!

طالبی در جواب اظهار داشت: شما عوضش در اینجا هر طور دلت می‌خواد نقد کن. من ابوالقاسم طالبی هستم. اسمم ابوطالبی نیست! متولد 1340 هستم و دو تا سریال ساختم، فیلم‌هایم هم «ویرانگر»، «آقای رئیس جمهور»، «نغمه» و «جنگ کودکانه» است.

 علی‌نژاد گفت: و «قلاده‌های طلا» هم الان در ایران جنجال زیادی به پا کرده است.

کارگردان «قلاده‌های طلا» افزود: جنجال که حالا نه. مردم فیلم را می‌بینند و راجع به آن صحبت می‌کنند. دو تا سریال هم ساختم «‌بازگشت پرستو» و «به کجا چنین شتابان»، همه فیلم‌های من در همین رابطه‌ها بود و هیچ وقت خارج از اندیشه‌های من نبوده است.

ابوالقاسم طالبی در پاسخ به سوال علی‌نژاد مبنی بر اینکه «آیا فشار برای اینکه «قلاده‌های طلا» توقیف شود واقعیت دارد و آیا امکان دارد مثل فیلم «خصوصی» این فیلم را هم پایین بکشند، گفت: واقعیت امر این بود که وقتی ما شروع کردیم گفتند که فعلا این فیلم نباید اکران شود و به من پروانه نمایش ندادند. من تا روز آخری هم کپی‌های فیلمم آماده نبود، هنوز در برخی شهرها کپی ندادیم. در کرمان کپی ندارم چون نتوانستیم کپی بزنیم. ما تا روز آخر مشکل پروانه نمایش داشتیم ولی قرار این نیست که بعد از این که پروانه نمایش داده شد اتفاق خاصی بیفتد. قرار نبوده که اتفاق خاصی بیفتد مگر این مصاحبه حضرت‌عالی باعث شود که ترتیب ما را بدهند.

علی‌نژاد در ادامه این سوال را مطرح کرد که: الان سوال من این است که شما که در فیلم خودتان تمام اعتراضات پس از انتخابات را یک دسیسه‌چینی دستگاه‌های جاسوسی خارج ایران برای براندازی حکومت نشان دادید، آیا ساخت این فیلم به درخواست خود رهبری جمهوری اسلامی بود و ‌آن طوری که هم شما گفتید لبیک به رهبری بود؟

طالبی در جواب گفت: من کجا این را گفتم؟

علی‌نژاد افزود: این طوری در واقع از شما منتشر شده، الان شما هر چه بگویید خب پاسخ هست.

طالبی در جواب بیان داشت: من همچین چیزی نگفتم ولی مصاحبه هم نمی‌کنم خانم علی‌نژاد با مطبوعات و شبکه‌های خارج از کشور.

 علی‌نژاد افزود: خب یعنی شما الان فکر می‌کنید...

کارگردان «قلاده‌های طلا» اضافه کرد: چون شما را می‌شناسم و یادم هست که به هر حال نویسنده خوبی بودید، به احترام شما صحبت کردم.

علی‌نژاد اضافه کرد: من الان هم همان نویسنده‌ام و تغییری هم نکردم. تنها تغییرش این است که بعد از انتخابات ماهایی که داخل ایران بودیم را وصل کردن به دستگاه‌های جاسوسی خارج از کشور. مثل همین کاری که شما در فیلم‌تان کردید، در غیر این صورت من که هیچ تغییری نکردم، شما چرا گفت‌و‌گو نمی‌کنید؟

طالبی در جواب ادامه داد: من که نگفتم با شما. من الان به احترام شما دارم صحبت می‌کنم. گفتم با شبکه‌های خارجی مصاحبه نمی‌کنم؟

مسیح علی‌نژاد اضافه کرد: حالا شما قبول دارید سینمای ایران یک سینمای مستقل نیست و فقط به آقای طالبی اجازه داده می‌شود که جنبش سبز را یک دسیسه خارجی بداند ولی به آقای جعفر پناهی این اجازه داده نمی‌شود.

طالبی گفت: آقای کمال تبریزی و حاتمی‌کیا هم قبل از من در این باره {وقایع سال 88} فیلم ساختند.

علی‌نژاد گفت: نه. الان جواب سؤال من را ندادید. آقای پناهی دستگیر شده؟

طالبی اظهار داشت: شما به من می‌گویید که فقط به شما اجازه می‌دهند، من می‌گویم که آقای حاتمی‌کیا و آقای تبریزی قبل از من راجع به قضایای 88 فیلم ساختند.

مسیح علی‌نژاد در ادامه گفت: خب دیگر پس جواب سؤال من را ندادید. از آقای احمدی‌نژاد هم وقتی یک سوال پرسیده می‌شود مثلا می‌گوییم در ایران در کهریزک چرا این قدر کشته داده می‌شود، می‌گوید تو آمریکا هم هست، تو ابوغریب هم هست، من مشخصا این سؤال را پرسیدم که آقای پناهی به خاطر ساختن یک فیلم از کشته شدگان...

ابوالقاسم طالبی در ادامه گفت‌وگو این سوال را مطرح کرد که در کهریزک چند نفر کشته شد؟

علی‌نژاد در پاسخ بیان داشت: در کهریزک سه نفر را خود جمهوری اسلامی اعلام کرده که محسن روح‌الامینی، امیر جوادی و محمد کامرانی هستند اما رامین آقازاده قهرمانی و محمد نجاتی کارگر را هنوز اعلام نکردند. تا حالا با مادرهای این‌ها صحبت کردید آقای طالبی؟

طالبی گفت: با مادرهای آن‌ها صحبت نکردم ولی با خانواده‌هایشان چرا صحبت کردم.

علی‌نژاد در ادامه افزود: من عرض کردم تا حالا با مادر این کشته‌شده‌ها صحبت کردید؟

ابوالقاسم طالبی اظهار داشت: من باخانواده‌هایشان صحبت کردم ولی با مادرانشان نه.

مسیح علی‌نژاد اضافه کرد: با خانواده کدام‌شان در این فیلم‌تان صحبت کردید، کدام یک از آن‌ها را توانستید نمایندگی کنید؟

طالبی در جواب افزود: من در رابطه با کهریزک فیلم نساختم. فیلم من تا قبل از اتفاقات کهریزک هست.

علی‌نژاد در ادامه مصاحبه گفت: شما الان یک فیلمی ساختید که در آن از جنبش سبز هم یاد شده است. با کدام یک ‌از این آدم‌هایی در راهپیمایی شرکت کردند گفت‌وگو کردید، به جز آنچه که خودتان گفتید و کتاب‌هایی که توسط وزارت اطلاعات منتشر شده است.

طالبی در جواب تصریح کرد: نه فقط راجع به وزارت اطلاعات نبود. من ندیدم وزارت اطلاعات کتاب‌هایی در این باره منتشر کند.

علی‌نژاد در ادامه بیان داشت: الان اطلاعات شما در مورد این فیلم از کجاست؟

طالبی افزود: خانم علی‌نژاد این طوری نیست که شما می‌گید.

مسیح علی‌نژاد اضافه کرد: نه. من فیلم شما را ... نه نه. من مطالعه کردم. یک لحظه اجازه بدهید، شما گفتید در واقع در این فیلم سناریواش این طوری است که رئیس جمهور سابق قرار است ترور شود و اتاق فکر تمام اتفاقاتی که افتاده آمریکا و انگلیس هستند. من در واقع سؤالم این است که آیا این فیلم یک فیلم برگرفته از واقعیت است یا نه؟ شما هر جوابی بدهید ارزشمند است.

کارگردان سیاسی‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران در جواب این روزنامه‌نگار گفت: ببینید مسئله این است که فاصله شما با اتفاقات 88 از طریق فیس‌بوک و اخباری بود که می‌شنیدید. در ایران که حضور نداشتید؟

علی‌نژاد اضافه کرد: آقای طالبی من با خانواده بیش از 50 حالا 52 و 53 نفر از کشته‌شدگان مصاحبه کردم.

طالبی آمار ارائه شده توسط علی‌نژاد را نادرست می‌داند، اما علی‌نژاد می‌گوید من صدای آن‌‌ها را  ضبط کرده‌ام.

ابوالقاسم طالبی در ادامه این گفت‌وگو اظهار داشت: آقای موسوی در ختم ترانه موسوی شرکت کرد ولی بعدا معلوم شد این دختر زنده است.

ادامه دارد...


+نوشته شده در یکشنبه 91/1/13ساعت 4:8 عصرتوسط شاهد | نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >