گفتگوی سایت رجانیوز با ابوالقاسم طالبی(قسمت چهارم)
با بقیه چطور؟
بگذریم! من یک سری ابهامات داشتم که چرا این اتفاقات افتاده است؟ این اولین انتخاباتی نبود که برگزار میکردیم. قبل از آن هم حدود 30 تا انتخابات برگزار کرده بودیم. چرا در این حد گسترده چنین اتفاقی افتاد؟ و چرا دائماً دارد گستردهتر هم میشود؟ پاسخ به این سوالات برایم مهم بود. در یک طرف قضیه، آقای «علی مطهری» و امثال او هستند که میگویند «موسوی» همان قدر مقصر است که «احمدینژاد». یک طرف ماجرا میگوید احمدینژاد اصلاً مقصر نیست، یک طرف هم میگوید موسوی اصلاً مقصر نیست. من باید با اینها گفتوگو میکردم و میفهمیدم که بالاخره ماجرا چیست؟ برای این که متوجه این موضوع بشوم، باید تحقیق و حاصل آن را به فیلمنامه تبدیل میکردم و فیلم میساختم.
به همین دلیل تحقیقات و پیشتولید خیلی طول کشید؟
بله، تحقیقات ما در یک جاهایی به سنگ میخورد. من تا یک مطلبی را پیدا نمیکردم، نمیتوانستم جلو بروم. باید پیدا میکردم و لذا تقریباً هر کتابی، هر نشریهای، هر ویژهنامهای، هر مقالهای را که راجع به این قضیه چاپ شده، خواندهام. تمام مطالبی را که روی سایتها بوده دانلود و چندین بار مرور کردهام. وقتی میگویم هر مطلبی را که در این زمینه توانستهام پیدا کنم، مطالعه کردهام، اغراق نمیکنم. من فقط 500 ساعت فیلم دیدهام، چون چیزی نبود که بتوانم از کسی بخواهم برایم توضیح بدهد و توضیح گرفتن از دیگران، بیش از مطالعه و بررسی خودم زمان میبرد و تازه مگر چند در صد میتوانستند عین واقعیت را برایم بگویند؟ لذا تحقیقات را خودم انجام دادم.
ماجرای فیلم بیبیسی از پایگاه بسیج!
شما در فیلمتان به یک جاهایی وارد شدهاید که هر کسی بشنود، فکر میکند کار عاقلانهای نیست، مثل پایگاه بسیج. در آن صحنهها شما نشان میدهید که تیراندازی میشود و آدم هم کشته میشود و...
در اتفاقاتی که پیش آمد، بزرگترین ضربهای که خوردیم از تحریف بود. تحریف وقایع، فتنه ایجاد میکند، چون راست و دروغ به هم میآمیزد و تشخیص آنها دشوار میشود. بهترین کار این است که کل اتفاقی را که افتاده، صادقانه نقل کنید. نمیشود وقایع را با ملاحظات نقل کرد. وقتی میخواهی بسیج را نشان بدهی، باید بگویی که بسیج تیر زد یا نزد. من چند تا فیلم از «بی.بی.سی» دارم که انگار جبهه وشب عملیات است و بسیجیها، رگبار را به روی مردم بسته و ده هزار نفر را کشتهاند! اگر چنین رگباری بوده باشد، باید همه آن دیوارها خراب شده باشند.
یعنی روی تصاویر صدا گذاشتهاند؟
بله، روی فیلمی که دارد از بسیج پخش میشود، صدا گذاشته شده است. نه این که بگوییم هیچ کس در بسیج، اسلحه نداشت و هیچ کسی هم کشته نشد و اینهایی هم که آنجا افتاده بودند، تب کردند و افتادند. اصل ماجرا این بوده که یکی داشته از آنتن بالا میرفته، داد هم میزده که نترسید، مشقی است. همه هم برایش سوت میزدند. فرماندهی بسیج به او میگوید: «برو پائین، من تیر جنگی هم دارم.» دو بار سه بار به او میگوید، ولی او قمه پرت میکند و او را با تیر میزنند.
وقتی سکانسهای بسیج را گرفتم، خیالم راحت شد
به نظر خیلیها نقطهی قوت فیلم همین سکانسهای مربوط به «پایگاه بسیج» است که خیلی خوب درآمده. دقیقاً در این بخش از فیلم چه کار کردید؟ بسیاری وقتی این موضوع را که به وقایع این پایگاه در فیلم پرداخته شده، شنیدند بر این باور بودند که این فصل «پایگاه بسیج» فیلم شما را نابود میکند.
گرفتن سکانسهای بسیج 24، 25 روز طول کشید. خیلی فشار بر روی من بود که آیا میشود؟ نمیشود؟ همه این چیزهایی را که شما الان میگوئید، من ده برابرش را نگران بودم. وقتی سکانسهای بسیج را گرفتم گفتم خیالم راحت شد. احساس میکردم دیگر فیلم را ساختم. آن موقع تقریباً بار از روی دوشم آمد پائین و نفس راحتی کشیدم.
این بخش را اوایل کار گرفتید؟
نه تقریباً کار رو به اواخر بود.
به کسی هم فیلم را نشان میدادید؟
نه، فقط خودم میدیدم، ولی میفهمیدم که در آمده یا نه، شعاری شده یا واقعی.