عبور از دوران فتنه
دوران به قدرت رسیدن طیفى از تجدیدنظرطلبان در دوره موسوم به توسعه سیاسى را باید جزو تلخترین و سختترین دوران حیات انقلاب اسلامى به شمار آورد. دورانى که شاهد بروز و ظهور فتنههایى چون قتلهاى زنجیرهاى، شبه کودتاى 18 تیر، یکهتازى مطبوعات زنجیرهاى و فضاى به شدت ملتهب سیاسى کشور بودیم.
شکلگیرى مطبوعات زنجیرهاى که در جهت اجراى پروژههایى چون نافرمانى مدنى، استحاله از درون، دیپلماسى مسیر، براندازى خاموش، پروژه خندق، تعادل ویرانگر، مقاومت مدنى، مشروعیت دوگانه، فشار از پائین و چانه زنى در بالا، عبور از خاتمى و... تدارک دیده شده بود، با شجاعت و میداندارى رهبرى به تسخیر نیروهاى نظام درآمدند تا یکى از مستحکمترین و مؤثرترین پایگاههاى دشمن که عبدالله بن ابىها در آن موضع گرفته و فروپاشى نظام اسلامى را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشى گردد. برخورد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با پروژههایى چون فشار از پایین و چانه زنى در بالا و یا پروژه فروپاشى از درون، گواهى دیگر بر برخورد امامگونه ایشان با مخاطرات پیش روى انقلاب است. معظم له در پاسخ به مدعیان پروژه فشار با صراحت اعلام کردند: اگر فشار بیاورید، حادثه کربلا تکرار خواهد شد نه صلح امام حسن(ع)؛ و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند: اصلاحات در ذات و هویت انقلاب است در حالى که برخى به دنبال نقشآفرینى همزمان یلتسینى و گورباچفى هستند. اینها اشتباه اولشان این است که آقاى خاتمى، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمى جمهورى اسلامى، نظام دیکتاتورى پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یکپارچه، شوروى متشکل از سرزمینهاى به هم سنجاقشده، نیست و اشتباه پنجمشان هم این است که نقش بىبدیل رهبرى در ایران شوخى نیست.
صیانت از آراى مردم و حفاظت از حقوق و آزادىهاى مشروع آنان در برابر خودمحورىها و خودکامىهاى گروههاى سیاسى و دفاع از اقلیت در برابر سلطهگرى اکثریت، از دیگر هنرهاى بىبدیل رهبرى است که مانع تمرکز قدرت در یک شخص یا نهاد یا جریان خاص سیاسى شده است، حادثهاى که بنیان آن در برهههایى از تاریخ انقلاب توسط حزب کارگزاران و سپس حزب مشارکت پیچیده شد، اما با انگشت اشاره رهبرى در هم پیچید.
ارائه تعاریف جدیدى از دموکراسى، مردمسالارى، حقوق بشر، جامعه مدنى و...، که در سایه هوشمندى رهبر معظم انقلاب به دست آمده است، هجمه نظرى و ایدئولوژیک شیفتگان نظام لیبرال دموکراسى را به یک فرصت تازه براى نظام اسلامى تبدیل کرد تا از بطن آن مفاهیم بلندى چون مردمسالارى دینى، جامعه مدنى نبوى و اصولگرایى اصلاحطلبانه، در خدمت تحکیم مبانى انقلاب اسلامى خلق شود.
تسلط و احاطه بىنظیر معظم له بر امورى همچون مسایل نظامى، تهدیدات دشمنان، تهاجم فرهنگى، ناتوى فرهنگى، نیازهاى نسل جوان، مطالبات و نیازهاى دانشگاهها، بایستههاى حوزههاى علمیه، شناخت دغدغههاى نیروهاى انقلاب و درک شایسته از بایستههاى نظام اسلامى و... باعث گردیده تا حتى بدخواهان نظام نیز از این همه وسعت و جامعیت و احاطه ایشان بر امور، گاه ناخواسته لب به تمجید و تجلیل بگشایند.
هیچ فرد منصفى نمىتواند منکر این مهم شود که دستاوردهاى نظام در عرصههایى چون پیشرفتهاى هستهاى، موشکى، سلولهاى بنیادى، تولید داروها و واکسنهاى مهارکننده بیمارىهایى چون ایدز و برخى سرطانها، ترمیم ضایعات نخاعى، دستیابى به فناورى شبیهسازى، به راه افتادن نهضت تولید علم و جنبش نرمافزارى در حوزه و دانشگاه، دمیدهشدن روحیه اعتماد به نفس در جوانان و جوانگرایى و... در گرو دغدغهها و پیگیرىهاى مستمر ایشان صورت گرفته است. معظم له در جمع دانشجویان کشور به صراحت فرمودند: اگر بودجهبندى کشور در دست من بود، مهمترین چیزى که من به عنوان اولویت اول به آن نگاه مىکردم، همین مسأله پژوهش بود. امروز دنیا به پژوهش به عنوان زیربناى پیشرفت و تعالى یک جامعه نگاه مىکند.
از زمان فروپاشى ساختار نظام بینالملل بواسطه سقوط و اضمحلال اتحاد جماهیر شوروى، منطقه خاورمیانه و رخدادهاى جهانى تحولات پرآشوبى را پشت سر گذاشت. در اکثر این تحولات، ایران، یکى از حلقههاى کلیدى آن محسوب مىشد. عبور از گردونههاى بسیار سخت تحولات، مرهون تدابیر بسیار هوشمندانه نظام جمهورى اسلامى ایران بود. در واقع بحرانها و رخدادهاى متوالى که در طى این سالها براى جمهورى اسلامى ایران رخ داد، فوقالعاده قابل توجه و بسیار حساس بود.
اگر فضاى تصمیمگیرى را در سه دسته الف) سازمانیافته و برنامهریزى شده، ب) استراتژیک، ج) بحرانى تقسیمبندى کنیم، جمهورى اسلامى همواره در فضاى بحرانى بسر مىبرد. بنابراین تصمیمگیرى در چنین شرایطى بسیار حساس و نیازمند تصمیمگیران آگاه، هوشمند، مدبر و جامعنگر و شجاع مىباشد.
عبور موفقیتآمیز از این بحرانها و تبدیل کردن آنها به فرصتهاى مغتنم از شاخصهاى بارز دیپلماسى جمهورى اسلامى ایران بوده است. کنکاش در خصوص این مدیریت موفقیتآمیز نشان مىدهد که رهبر معظم انقلاب مهمترین و بیشترین نقش را داشته است.
سبک هدایت و مدیریت تحولات
با نگاهى به ویژگىها و مختصات واکنشهاى رهبر معظم انقلاب نسبت به رویدادها و تحولات منطقهاى و بینالمللى، مىتوان رمز موفقیتهاى جمهورى اسلامى ایران در حوزه خارجى و به ویژه عبور پیروزمندانه از بحرانها را دریافت. در اینجا به برخى از آنها اشاره مىشود:
1- واکنش واقعگرایانه
یکى از ویژگىهاى رهبر معظم انقلاب در واکنش به تحولات منطقهاى و جهانى، واقعگرایى معظم له است. نمونهها و مصادیق مختلفى از تحولات در طى این دوران رخ داد که در واکنش به آن، مواضع مختلفى از سوى گروهها و شخصیتهاى سیاسى مطرح گردید. اکنون که فارغ از فضاى پیچیده زمانى آن تحولات شدهایم، آشکار شده است که در صورت عدم تدبیر هوشمندانه رهبر فرزانه و اتکا به مواضع برخى از شخصیتها و گروههاى سیاسى، معلوم نبود که چه پیامدهاى منفى متوجه جمهورى اسلامى ایران مىگردید.
2- تشخیص به موقع رویدادها و روندهاى سیاسى
دومین ویژگى مهم در مدیریت رهبرى معظم انقلاب در حوزه سیاست خارجى است. گفته مىشود درک تهدید، نقش محورى در نوع واکنش و تصمیم دارد و در واقع درک تهدید، متغیرى میانجى بین حادثه یا رویداد و واکنش نسبت به آن به شمار مىآید.
هر قدر درک و تشخیص رویدادها و روندها واقعىتر و هوشمندانهتر باشد، واکنشهاى اتخاذشده درستتر و مثبت خواهد بود. رهنمودها و هشدارهاى به موقع رهبر معظم انقلاب نسبت به تهدیدات و روندهاى سیاسى، نقش حیاتى در عبور موفقیتآمیز از بحرانها داشته است. این موضوع در داخل و هم در خارج مصداق دارد. هشدار رهبرى در خصوص شبیخون فرهنگى، افشاى سناریوى یلتسینى کردن ایران (فروپاشى از درون)، افشاى سیاستهاى پنهان آمریکا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوى اختلافافکنى بین اقوام و مذاهب ایرانى از یک سو و راه انداختن جنگ شیعى و سنى از سوى دیگر. بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلامهراسى و اسلامستیزى غرب و... نمونههایى از درک سریع و به موقع تهدیدات و واکنش مناسب نسبت به آن بوده است.
3- هدایت دیپلماسى هوشمندانه
شاخص دیگرى از مدیریت رهبر معظم انقلاب، هدایت دیپلماسى هوشمندانه در عرصه سیاست خارجى است. در دیپلماسى هوشمندانه، درک صحیحى از تهدیدات و فرصتها و قوتها و ضعفها وجود دارد. در مواجهه با بحرانها و تهدیدات، همواره دیدگاههاى مختلفى از سوى جریانات سیاسى وجود داشته و اصرار بر اجرایىشدن آن دیدگاهها بوده است لکن پس از گذشت سالها، اکنون بهخوبى مىتوان ملاحظه کرد آن دیدگاهها تا چه میزان ضعیف و غیر عالمانه و عاقلانه بوده است در حالى که اگر هدایتهاى هوشمندانه مقام رهبرى نبود، خساراتى جدى بر منافع و مصالح کشور وارد مىشد. یکى از مهمترین عرصههاى تجلى این دیپلماسى در موضوع هستهاى ایران است. همه متفق القولند که سکاندار اصلى تحولات هستهاى ایران چه در بعد فنى و چه در ابعاد سیاسى و دیپلماتیک آن، رهبر معظم انقلاب بوده است. در ابتداى بحران هستهاى که جامعه دو قطبى شده و یک طرف بحث واگذارى و تسلیم را مطرح و دیگرى مقابله و جنگ را پیشنهاد مىداد، رهبر معظم انقلاب مسیر عقلانى و هوشمندانهاى را اتخاذ کردند که ایران را از آن فضاى سنگین بینالمللى خارج ساخت. معظم له با پرهیز از افراطگرى و تفریطگرایى، متناسب با شرایط که شامل چهار عنصر تهدید، فرصت، قوت و ضعف بوده است، رویکردهاى معقولانه و هوشمندانهاى را تجویز کردند.
اکنون تردیدى نیست که چنانچه مشى و رویکرد و هدایتهاى معظمله نبود، پرونده هستهاى ایران از دو حال خارج نبود، یا کاملاً تسلیم محض مىشد و یا منهدم مىگردید. اما در حال حاضر، نه تنها تسلیم نشدیم بلکه مقاومت بىنظیرى را برجاى گذاشتیم و به میزان زیادى خصم را از بعد سیاسى و حقوقى و فنى خلع سلاح کردیم و همه اینها مرهون هدایت صحیح و شجاعانه رهبر معظم انقلاب بود.
4- ترکیب آرمانگرایى و واقعگرایى
مقام معظم رهبرى همچون امام راحل، آرمانگرایى و واقعبینى را با هم مد نظر قرار مىدهد، توانست در عرصه عمل این دو را با هم تلفیق نماید. در سالهاى گذشته متأسفانه عدهاى عرصه اجرایى کشور را برعهده گرفته بودند که بواسطه ضعف باورها و شدت فشارهاى بیرونى، آرمانها را فداى واقعیات آن هم واقعگرایى از نوع رئالیستى محض کردند.
5- اصولگرایى
نگاهى به مواضع و رویکردهاى مقام معظم رهبرى نشان مىدهد که اصولگراترین شخصیت در این عرصه بوده و در همین حال تنها مانع انفعال و تحجر در جهت گیرى خارجى مىباشد. در واقع رهبر معظم انقلاب همانطور که خود را وفادار آرمانهاى امام راحل(ره) مىدانستند، در عمل نیز مشى اصولى آن عزیز سفر کرده را حفظ کرده و توسعه دادند. موضع قاطعانه رهبر معظم انقلاب نسبت به آمریکا و استکبار جهانى و حمایت قاطع و صریح از ملل مستضعف و به ویژه فلسطین و ضدیت پایدار نسبت به رژیم صهیونیستى و اعتقاد به صدور و انتقال ارزشهاى اسلامى همچنان یادآور مواضع حکیمانه امام راحل(ره) است.
در واقع همانطور که معظم له به همه آحاد مردم و گروههاى سیاسى توصیه کردند که مرزهاى عقیدتى و ایدئولوژیک باید حفظ شود، خود در عرصه داخلى و خارجى به تمام و کمال رعایت کردند.
فرهنگسازىها
از دیگر ابتکارات تأثیرگذار ایشان، نامگذارى سالها به عناوینى همچون سال پیامبر اعظم(ص)، رفتار علوى، حماسه حسینى، سال امام خمینى، پاسخگویى مسؤولان، انضباط اجتماعى، خدمتگزارى به مردم، عدالتخواهى، اتحاد ملى و انسجام اسلامى، تلاش مضاعف و همت مضاعف و جهاد اقتصادى است، نامگذارىهایى که در واقع یک نوع فرهنگسازى در جامعه اسلامى بوده است.
بازگشت اصولگرایان به صحنه قدرت که با تدابیر ویژه و فرهنگسازىهاى مستمر ایشان در قالب گفتمان عدالتخواهى و اصلاحات یعنى مبارزه با فقر، فساد و تبعیض صورت پذیرفت، از دیگر تدابیر سرنوشتساز ایشان است که پرداختن به آن مجال واسعترى را طلب مىنماید.
آیندهنگرى و پیگیرىهاى مستمر و مستدام ایشان باعث گردید مسؤولان نظام، سندى به عنوان سند 20 ساله را تدوین نمایند که بر اساس آن، نظام اسلامى در سال 1404 هجرى خورشیدى باید در زمینه علمى، فناورى و اقتصادى به قدرت اول آسیاى جنوب غربى (خاورمیانه، آسیاى میانه و قفقاز) تبدیل گردد.
از دیگر ابتکارات ایشان، احیاى اصل 44 قانون اساسى است که کارشناسان از آن به عنوان یک انقلاب و جهش اقتصادى نام مىبرند. با اجراى اصل 44، از تصدىگرى دولت در مناصب اقتصادى کاسته شده و بخش خصوصى و تعاونىها، چرخه تولید و تجارت کشور را به حرکت در خواهند آورد. تزریق امید به ارکان دولت و مردم در سختترین و بحرانىترین شرایط، از دیگر هنرهاى ناب رهبرى ایشان در طول بیست و سه سال گذشته بوده است، به گونهاى که در بحرانىترین شرایط فرمودهاند: من خود را غرق در عنایات و نعمات خداوند متعال مىدانم. اگر هر مدیر و مسؤولى صرفاً کار خود را خوب انجام دهد، دیگر هیچ نگرانى و دلهرهاى ندارم.
این مهم را باید بدانیم که اگر در دهه اول انقلاب و در دوران غربت و تنهایى دفاع مقدس، براى حفظ موجودیت و بقاى خود مىجنگیدیم، امروزه سرنوشت منطقه به سرانگشتان ما سپرده شده است و آمریکا و متحدانش که در گذشتهاى نه چندان دور با تفرعن از تغییر جغرافیاى سیاسى در جهان اسلام و تشکیل خاورمیانه جدید مىگفتند، اینک از ظهور و تولد خاورمیانه جدید با محوریت ایران اسلامى سخن مىگویند و ایرانى که زمانى بانک مرکزى تروریسم و محور شرارت نام گرفته بود، اینک به محور امید و رهایى آنان از گرداب عراق، لبنان، افغانستان، فلسطین و منطقه خاورمیانه تبدیل شده است.
دوستداران، شیفتگان و یاران وفادار حضرت امام خمینى(ره) و حضرت آیت الله العظمی خامنهاى (حفظه الله تعالى) مىباید بدانند و نیک هم مىدانند که این دو گوهر ناب، یک حقیقت با دو تجلى هستند که وظیفه همه ما، درک و معرفى شایسته و بایسته این حقیقت ماندگار و الهى به جامعه اسلامى و بشریت تشنه امروز و فردا است.
منبع:فارس نیوز