مقام معظم رهبری در آبان ماه سال 87 بود که نسبت به فضای بی بند و باری ایجاد شده در کشور که با بالا گرفتن زمزمه های انتخابات به اوج خود می رسید، هشدار دادند. ایشان آن روز ضمن تاکید بر اینکه فضاى مطبوعاتى و فضاى تبلیغات سیاسى کشور به هیچ وجه فضاى خرسندکنندهاى نیست، فرمودند: «این فضاى بى بند و بارى در حرف زدن، در اظهارات علیه دولت، به خاطر اغراض، اینها چیزهایى نیست که خداى متعال از اینها بهآسانى بگذرد.»
مقام معظم رهبری با اشاره به وقایع بعد از انتخابات فرمودند: «خیلى از روزنامههاى ما متأسفانه در انعکاس حقایق ضعیفند و در اصلى فرعى کردن مسائل، غیرمنصفانه عمل میکنند... مسئلهى اصلى در این قضایاى اخیر، اصل انتخابات بود؛ زیر سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترین جرمى بود که انجام گرفت. چرا شما نسبت به این جرم چشمتان را می بندید؟!»
سخنان ایشان اما به گونه ای بود که حوزه وسیع تری را شامل می شد؛ آن گونه که نکاتی را هم برای جریانات ارزشی کشور در برداشت. رهبر انقلاب ابتدا به مطبوعات و عناصری اشاره کردند که توصیه پذیر نیستند و از رهبری توصیه هم نمی خواهند. ایشان درخصوص این طیف فرمودند: «معلوم نیست سیاستهاى بعضى از این دستگاهها و مطبوعات و رسانهها را کى معین می کند و کجا معین میشود؛ نانشان در ایجاد اختلاف است.»
ایشان در عین حال کسانی را مخاطب قرار دادند که مصالح کشور را می خواهند و مایل هستند حقایق را روشن کنند. رهبر انقلاب از این افراد خواستند تا از اختلافات جزیى و غیراصولى صرف نظر کنند. از دیگر نکاتی که ایشان مورد توجه قرار دادند، دقت در استفاده از واژه های "منافق" و "ضدولایت فقیه" بود. ایشان از بسیجیان خواستند تا در تشخیص مصداق ها دقت کنند.
برای تببین درست نقشه راه اما مروری عمیق تر بر نقطه نظرات رهبر انقلاب لازم است تا بتوان از تلفیق دو وجه سلبی و ایجابی مواضع ایشان نقشه ای واقعی برای کسانی که دل در گرو رهنمودها و توصیه های ولیفقیه دارند، فراهم آورد. نقشه ای که در آن رسالت جریانات ارزشی کشور در حوزه های مختلف مرتبط با جنگ نرم دیده شده باشد.
محوریت آنچه رهبر انقلاب مورد توجه قرار داده و می دهند، مفهومی است به نام "بصیرت". آن گاه که ایشان از خواص و عوام سخن گفتند، در واقع از فقدان بصیرت در خواص گلایه داشتند، آن گاه که پای اصلی- فرعی کردن مسائل را پیش کشیدند یا از صفین و کربلا سخن به میان آوردند، بر بصیرت نخبگان تکیه داشتند و وقتی مختصات جنگ نرم را مورد توجه قرار دادند، باز ضرورت تبیین واقعیات و افزایش بصیرت جامعه را مدنظر داشتند.
برآیند عملیاتی این مفهوم در شخصیت عمار یاسر تبلور پیدا می کند. کسی که از یک سو با تببین درست مسائل و حقایق در راستای افزایش بصیرت جامعه گام برمی دارد و از سوی دیگر در دام لغزش ها و انحراف ها نمی افتد. رهبر انقلاب مرداد ماه سال جاری در دیدار با اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولى امر به وقایع جنگ صفین و شخصیت عمار یاسر پرداختند و این همان مفهومی است که با پرداخت به آن می توان به نقشه راه مورد نظر دست یافت.
رهبر انقلاب با اشاره به جنگ صفین فرمودند: «می دانید، سختى پرچم امیرالمؤمنین از پرچم پیغمبر، از جهاتى بیشتر بود؛ چون در پرچم پیغمبر دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود؛ در زیر پرچم امیرالمؤمنین دشمن و دوست آنچنان واضح نبودند. دشمن همان حرفهایى را میزد که دوست میزند؛ همان نماز جماعت را که تو اردوگاه امیرالمؤمنین میخواندند، تو اردوگاه طرف مقابل هم -در جنگ جمل و صفین و نهروان- می خواندند. حالا شما باشید، چه کار میکنید؟ به شما می گویند: آقا! این طرفِ مقابل، باطل است. شما میگویید: اِ، با این نماز، با این عبادت! بعضىشان مثل خوارج که خیلى هم عبادتشان آب و رنگ داشت؛ خیلى.»
ایشان جبهه های سیاسی و صحنههاى سیاسى را به جبههى جنگ مثال زدند و افزودند: «اگر شما تو جبههى جنگ نظامى، هندسهى زمین در اختیارتان نباشد، احتمال خطاهاى بزرگ هست... اگر بصیرت نداشته باشید، دوست را نشناسید، دشمن را نشناسید، یک وقت مىبینید آتش توپخانهى تبلیغات شما و گفتوشنود شما و عمل شما به طرف قسمتى است که آنجا دوستان مجتمعاند، نه دشمنان. آدم دشمن را بشناسد؛ در شناخت دشمن خطا نکنیم. لذا بصیرت لازم است، تبیین لازم است.»
مقام معظم رهبری با این مقدمه به نقش خواص پرداختند و در جملاتی پرمغز فرمودند: «یکى از کارهاى مهم نخبگان و خواص، تبیین است؛ حقایق را بدون تعصب روشن کنند؛ بدون حاکمیت تعلقات جناحى و گروهى و بر دل آن گوینده اینها مضر است. جناح و اینها را باید کنار گذاشت، باید حقیقت را فهمید. در جنگ صفین یکى از کارهاى مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود. چون آن جناح مقابل که جناح معاویه بود، تبلیغات گوناگونى داشتند. همینى که حالا امروز به آن جنگ روانى می گویند، این جزو اختراعات جدید نیست، شیوههاش فرق کرده؛ این از اول بوده. خیلى هم ماهر بودند در این جنگ روانى؛ خیلى.»
رهبر انقلاب سپس به نقش آفرینی همان شخصیت کلیدی یعنی عمار یاسر پرداختند: «این کسى که از این طرف، خودش را موظف دانسته بود که در مقابل این جنگ روانى بایستد و مقاومت کند، جناب عمار یاسر بود، که در قضایاى جنگ صفین دارد که با اسب از این طرف جبهه به آن طرف جبهه و صفوف خودى میرفت و همین طور این گروههایى را که -به تعبیرِ امروز، گردانها یا تیپهاى جدا جداى از هم- بودند، به هر کدام میرسید، در مقابل آنها مىایستاد و مبالغى براى آنها صحبت میکرد؛ حقایقى را براى آنها روشن میکرد و تأثیر میگذاشت. یک جا می دید اختلاف پیدا شده، یک عدهاى دچار تردید شدند، بگو مگو توى آنها هست، خودش را به سرعت آنجا میرساند و برایشان حرف می زد، صحبت می کرد، تبیین می کرد؛ این گرهها را باز میکرد.»
در واقع نقشه راهی که مد نظر رهبر انقلاب است، در شخصیت عمار یاسر بروز و ظهور دارد و جریان ارزشی اگر می خواهد در شرایط کنونی رسالت خود را بازیابد، باید عمارگونه عمل کند. عمارگونه بودن یعنی نخست کسب بصیرت و بعد تبیین درست و بدون انحراف مسائل برای جامعه.
انحراف از این مسیر صحیح که البته از سوی جریانهای مختلف در کشور ممکن است رقم بخورد، در واقع همان چیزی است که رهبر انقلاب در سخنان اخیر خود نسبت به آن هشدار دادند: «شایعهسازى و شایعهپراکنى درست نیست. انسان مىبیند صریحاً و علناً به مسئولین کشور -کسانى که بارهاى کشور را بر دوش دارند- تهمت میزنند، نسبت به اینها شایعهسازى میکنند؛ فرق هم نمیکند، چه رئیس جمهور باشد، چه رئیس مجلس باشد، چه رئیس مجمع تشخیص مصلحت باشد، چه رئیس قوهى قضائیه باشد؛ اینها مسئولین کشورند. مسئولین کشور کسانى هستند که زمام یک کارى به اینها سپرده است؛ مردم باید به اینها اعتماد داشته باشند، حسن ظن داشته باشند. نباید شایعهپراکنى کرد؛ دشمن این را می خواهد. دشمن می خواهد شایعهپراکنى کند؛ می خواهد دلها را نسبت به یکدیگر، نسبت به مسئولین بدبین کند.»
پس از شناخت درست مسیر، نوبت به شناخت کژراههها و مسیر های انحرافی می رسد و این جملات رهبری دلالت بر همین مسیرها دارد. اما باید در این میان، مرز میان نقد از یک سو و شایعه پراکنی و ایجاد بدبینی از سوی دیگر را دانست.
رهبر انقلاب مهرماه سال 86 در دیدار با دانشجویان نخبه، برتران کنکور و فعالان تشکلهاى سیاسى فرهنگى دانشگاهها بین معارضه و انتقاد تفکیک کردند. ایشان با اشاره به ضرورت مطالبه فرمودند: «مطالبه کردن با دشمنى کردن فرق دارد. اینکه ما گفتیم گاهى اوقات معارضهى با مسئولان کشور نشود -که الان هم همین را تأکید میکنیم؛ معارضه نباید بشود- این به معناى انتقاد نکردن نیست؛ به معناى مطالبه نکردن نیست.»
در واقع بیانات رهبر انقلاب حول محور ضرورت بصیرت داشتن و بصیرت بخشی به جامعه از دو وجه سلبی و ایجابی تشکیل شده است که در کنار هم قرار دادن این دو مفهوم جامع، نقشه راه را بیان می کند؛ نقشه راهی که چنانچه گفته شد، در شخصیت عمار یاسر تبلور دارد. مطابق این نقشه، طرح درست مسائل، جابهجا نکردن اصل و فرع در مسائل، توجه به نقد عالمانه و پرهیز از معارضه، اجتناب از شایعه پراکنی و صرف نظر کردن از اختلافات جزیی و غیراصولی موضوعیت دارد.
در این میان، نظر به عزم نظام بر جذب حداکثری، در استفاده از تعبیرهای "منافق" و "ضد ولایت فقیه" نیز باید دقت کرد. رهبر انقلاب در همان دیدار با نخبگان در مهرماه 86 شاخصه های لازم را در این خصوص ارائه کردند. ایشان با اشاره به یکی از حاضران فرمودند: «این برادر عزیزمان می گوید "ضد ولایت فقیه" را معرفى کنید. خب، "ضد" معلوم است معنایش چیست؛ ضدیت، یعنى پنجه در افکندن، دشمنى کردن؛ نه معتقد نبودن. اگر بنده به شما معتقد نباشم، ضد شما نیستم؛ ممکن است کسى معتقد به کسى نیست. البته این ضد ولایت فقیه که در کلمات هست، آیهى مُنزل از آسمان نیست که بگوییم باید حدود این کلمه را درست معین کرد؛ به هر حال یک عرفى است. اعتراض به سیاستهاى اصل 44، ضدیت با ولایت فقیه نیست؛ اعتراض به نظرات خاص رهبرى، ضدیت با رهبرى نیست. دشمنى، نباید کرد.»
دست آخر اینکه عمار یاسر بودن اگر چه از مطالبات رهبری و ملزومات امروز کشور است، اما در عین حال ظرافت های خاصی را با خود به همراه دارد که بانیان میدان مواجهه با جنگ نرم باید آنها را مدنظر قرار دهند. در عین حال، جنگ نرم ساز و کارها و لوازم خاص خود را هم داراست. ساز و کارهایی که باید با نگاهی عمیق در گزینش آن قضاوت کرد. این ساز و کارها تنها در فضای سایبر خلاصه نمی شوند.