قسمت پنجم ، تاریخ خبر:24/3/90
علل طرح تفکر ناسیونالیزم در ایران
ب. بر اندازی ادیان، رسالت اصلی ماسون ها : همانگونه که پیشتر متذکر شدیم ماسونها برای تخریب دین و نابودی آن از استراتژی گام به گام و تدریجی استفاده کرده، سعی میکنند در طی چند مرحله، هویت دینی بشر را بگیرند و سپس او را بسان بردهای بی اراده در اختیار خود بگیرند. در ابتدا با نیرنگ و فریب، خود را طرفدار دین وانمود میکنند و سپس در مرحله دوم از طریق پلورالیزم دینی با حقانیت مطلق اسلام به مخالفت بر میخیزند و سرانجام به جنگ اصل دین و دین خواهی میروند و در مرحله نهایی انسان را به جای خدا مینشاند و برای پرستش به بشر پیشنهاد میکنند.
در همین راستا قانون اساسی فراماسونری که در سال 1723 م، توسط آندرسن و دزاگولیه نوشته شده است، عملا دین و مذهب را کنار گذاشته است. در قسمتی از قوانین ماسونی آمده است: «بنایان در روزگار باستان، دین وکیش و ملت را هرچه بود گردن مینهادند ولی اکنون نیک بختی را در این یافتند که دین و کیشی را گردن نهند که تمام مردم بر آن اتفاق داشته باشند و آراء و عقاید خاص خود را کنار نهاده ترک گویند...» (کتاب صبح، ص45-44) مهمترین تکلیف لژ بزرگ انگلستان دین رهایی laisme است زیرا از نظر آنها با قیود مذهبی، اهداف ماسونی هرگز پیش نخواهد رفت. از این رو ماسونهای انگلیسی از ماده 17 موافقتنامه سپتامبر 1929استفاده کرده، میگویند «در لژها نباید به هیچ وجه راجع به مسائل مذهبی و سیاسی صحبت شود.» (کتاب صبح، ص24) قانون اساسی ماسونی، مذاهب و فرق دینی را رها کرده و فراماسونهای جدید را از حیث نداشتن مذهب آزاد گذاشت و «رفاقت» و «کانون اتحاد» را جایگزین «اتحاد مذهبی» نمود. «... فراموشخانه جدید از وحی و الهام و از اصول مذهبی دفاع نمیکند و اخلاقی که ترویج مینماید اجتماعی است و تباینی را که بین عالم ارضی و عالم فوق الطبیعه بوده از بین میبرد و دیندار و مقدس را کسی میداند که حقیقت را بهطور صحیح درک کرده باشد و بالاخره به جای یک «مذهب روحانی» یک «مذهب عقلی» را پیشنهاد و ترویج میکند. این فراماسونری اماکن دینی را خراب نمیکند ولی بهوسیله ترقی دادن افکار و اذهان به سوی خود، مهیای جانشینی آنها میشود.» (همان، ص47)
در واقع «هدف نهایی فراماسونری این است که میخواهند دین را به طور کامل تخریب کرده، جهانی اومانیست براساس تقدس انسانیت ایجاد کنند آنها میخواهند نظم نوینی براساس غفلت بنا کنند که در آن مردم خدایی که آنها را آفریده انکار کنند و به خود مقام ربوبیت بدهند این هدف فلسفه وجودی ماسونری است.... نشریه ماسونی آینه این وضعیت را «معبد عقاید» نام نهاده است». (فراماسونری جهانی، هارون یحیی، ص82) این دین جدید فراماسونها دارای ویژگیهای اخلاقی است که همه انسانها در سراسر جهان ملزم به اجرای آن و التزام عملی به آن هستند .
هارون یحیی درباره این ویژگیها از قول آنها چنین مینویسد: «امروز یک دین جهانی متولد میشود، به آرامی میتواند شعور را به معنای واقعی کلمه ارضا کند... به موازات دین جهانی، اخلاقیاتی متناسب با این جهانبینی ایجاد خواهد شد... چنین دینی انسانها را در جهان متحد خواهد ساخت. این دین فراماسونری است. این دین از طریق قلبها منتقل خواهد شد...» (همان،ص 191)
ج. مکانیزم جریان دین زدایی: مکانیسم جریان دینزدایی تدریجی بدینگونه است که ابتدا عنوان میشود مراد از معمار بزرگ جهان همان خداوند است، سپس اعلام آزادی مذهب درمراسم ماسونی و ترویج تساهل در زمینه اعتقادات مذهبی، و مرحله بعد ترویج نظریه اعتقاد به خداوند بدون اعتقاد به انبیا و ادیان یعنی «دئیسم» است که همزمان با آن آیین مسخ شده یهودیت و مسیحیت نیز در بین افراد به شکل غیر مستقیم و در قالب رمز و برخورد سمبلیک ترویج میشود. برای کسانی که به ساحل عرفان رسیدهاند، دیگر عبارت تولد ادیان مفهومی ندارد، آنها بر ماورای دین مسلط شدهاند. از نظر آنان وابستگی به دین و مذهب خاصی بیمورد است. (تاریخ تحولات سیاسی ایران، موسی فقیه حقانی و موسی نجفی به نقل از فراماسونری و یهود، ص266) دکتر اشینداغ فراماسون ترک نیز با تأیید این روش تدریجی مینویسد: «ماسونی به ایمان و عقائد شخصی هیچ برادری مداخله نمیکند. هر ماسون برابر تمنیان روحی خود دینی را پذیرا میشود. در این خصوص آزادی کامل دارد. در افکار سیاسی نیز وضع به همین منوال است. ما در ماسونی این طرز شروع را قبول داریم ولی در مراحل بعدی و با گذشت زمان و پیشروی درجات ماسونی موافق با تکامل تدریجی و احراز هویت ماسونی در رسیدن به عقائد مشترک هستیم. از نظر ما، ماسونی نمونههای گوناگون انسانی را در بر میگیرد. و با القای اصول و پرنسیبهای اصلی آنان را پرورش داده و بار میآورد، میتراشد و صیقل میدهد، متحول میکند، و آنها را برای رسیدن به حکمت و عرفان یاری میدهد، با این اوصاف، ماسون فعلی جدا از بیگانه اولیه، به صورت شخصیت دیگری درآمده و به عرفان میرسد. ماسونی از طریق علم و حکمت و عقل موجبات تحول افکار و عقاید انسان را فراهم میآورد. میتوان گفت ماسونی یک مؤسسه آدمسازی است. (همان، به نقل تز همان نشریه، همان صفحه)
برخورد فراماسونری با دین موجب عکس العملهای شدیدی در جوامع دینی گردید و فریاد از مجامع دینی برخاست و رؤسای مذهبی، اشاره آندرسن را به «دینی که همه مردم بر آن اتفاق داشته باشند» طرحی برای دور افکندن مسیحیت تلقی کردند و هدف اصلی فراماسونری را نابود ساختن تعلیمات دینی دانستند( کتاب صبح، ص45_ 44) در واقع مسیحیان نیز همانند پیروان سایر ادیان بهخوبی به این واقعیت دست یافتند که پلورالیزم دینی پیش زمینهای برای کنار گذاشتن ادیان از جمله مسیحیت است.
نویسنده: قاسم روانبخش. ادامه دارد...