سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جریان انحرافی و فراماسونری

قسمت آخر ، تاریخ خبر: 11/4/90

تلاش برای جدایی انسان ها از هویت دینی و انسانی

نتیجه گیری : فراماسون‌ها، دور کردن انسان‌ها از دین را با هدف خالی کردن آن‌ها از هویت انسانی خویش پی‌ می‌گیرند. زیرا در صورتی که بتوانند بشر را از دین جدا و به خدای متعال بی اعتقاد کنند، وجه تمایز اصلی بشر از دیگر حیوانات را سلب کرده‌اند و او دیگر نه خدایی دارد که برایش پیامبر و کتاب بفرستد و از نادانی رهایش سازد و نه پیامبر و امامی که به حقیقت رهنمونش نماید؛ در نتیجه همانند گله‌ای بی چوپان، که چند گرگ گرسنه از چند جانب به آن حمله ور‌ شوند، نابود خواهد شد. در این صورت، شیاطین انس و جن به راحتی آموزه‌های شیطانی خود را به او دیکته می‌کنند. به عبارت دیگر بشر را از آسمان، جدا ساخته زمینی می‌کنند و به جای دین الهی، آیین دست ساخت بشر را در وی نهادینه می‌سازند. روشن است که بشر گریخته از آموزه‌های الهی، دیگر به هیچ حقیقتی پایبند نخواهد بود و در نتیجه، با روی آوردن به نسبی گرایی، پیرو هوی و هوس خویش خواهد گردید.

جان کلام فراماسونری درخصوص دین و وحی و جایگاه آن در زندگانی بشر، در نشریه گرانداوریان چنین آمده است: "در محفل محترممان یکی از برادرها چنین پاسخ گفت: خالقی را که از من خواستار انجام وظایفی باشد نمی‌شناسم. دراثنای آزمون او را تحت فشار قرار دادیم، گفت بلی! از نظر من قدرت حاکم بر کائنات با انسان‌ها حرف نمی‌زند، وکلایی از بین جوامع انتخاب نمی‌نماید، به من قوانین نوشته شده و کتاب‌ها نمی‌فرستد، از من ادای وظیفه نمی‌خواهد، از کاری که انجام داده انتظار چیزی ندارد و وظایف و مسؤولیت‌های انسان را در برابر همدیگر خلاصه کرده است. از این حرف‌ها به وجد آمدیم و برای این که برادرمان با این همه افکار عالی قربانی کلیسا نشود، فعالیت زیادی کردیم تا به نور و ضیا رسید.» البته از آن جایی که دین و اعتقاد به خدا در فطرت انسان‌ها به ودیعت نهاده شده، به این راحتی نمی‌توان از او گرفت. تجربه نیز نشان داده است که با فشار و تهدید نمی‌توان کاری از پیش برد. نمونه آن، هجمه سنگین دیکتاتوری آتاتورک و پیروانش به دین و ارزش‌های متعالی در ترکیه و تلاش در جهت تحمیل فرهنگ لاییک بر مردم مسلمان آن کشور بود که بی نتیجه ماند. این کشور سرانجام به جایی رسید که "ماسون اعظم، سلامی ایزینداک" فراماسون و اومانیست معروف ترکی که سال‌ها خود در راستای آن سیاست‌ها تلاش کرده بود، لب به اعتراف گشود و گفت: "....حتی رژیم‌های شدیدا سرکوبگر هم در رسیدن به هدف خود برای تخریب نهادهای دینی موفق نبوده اند. در واقع خشونت بیش از حد روش‌های سیاسی که به منظور نجات جامعه از طریق رهاسازی افراد از عقاید و تعصبات پوچ دینی اعمال شده، نتیجه معکوس داشته است. عبادتگاه‌هایی که آن‌ها قصد بستن آن‌ها را داشتند، امروز پر جمعیت‌تر از همیشه است و عقاید و تعصباتی را که آن‌ها ممنوع اعلام کرده‌اند امروز طرفداران بیش‌تری یافته است. ما در سخنرانی دیگری تأکید کردیم که در چنین مسائلی که با قلب و احساس سر و کار دارد، تحریم و زور اثری ندارد." (فراماهاورن یحیی، سونری جهانی، ص80)

بنابر این فراماسون‌ها معتقدند بهترین راه برای رسیدن به هدف دین‌زدایی، استفاده از فرهنگ و جنگ نرم و بهترین ابزار آن موسیقی، هنر، سینما، فیلم و تئاتر است. هارون یحیی در این باره می‌نویسد: "پس از جنگ جهانی دوم، اومانیست‌ها تبلیغات پرشوری در زمینه‌های علمی، فلسفه، موسیقی، ادبیات، هنر و سینما به راه انداختند. پیام‌های جذاب اما توخالی که توسط نظریه پردازان اومانیست ساخته می‌شد مصرانه بر توده‌های مردم تحمیل می‌گشت. آواز «خیال کن دین وجود ندارد» از خواننده مشهور "جان لتون" تک نواز پر طرفدارترین گروه موسیقی بینلز، مثالی از این مورد است. "خیال کن بهشتی نیست. اگر بکوشی چندان دشوار نیست. زیر پای ما جهنمی وجود ندارد- فراز سرمان تنها آسمان است. خیال کن همه مردم- امروز را زندگی کنند... خیال کن..........." این آواز در چندین نظرسنجی در سال 1999، به‌عنوان آواز قرن انتخاب شده و دلیل جدی بر این ادعا است که اومانیزم بدون داشتن هیچ اساس علمی و عقلانی، با استفاده از احساس‌گرایی، بر توده‌های مردم تحمیل می‌گردد. اومانیزم نمی‌تواند هیچ ایراد عقلانی به دین یا حقائقی که دین می‌آموزد وارد نماید. بنابراین سعی می‌کند از روش‌های تأثیرگذار و القاء کننده مانند این‌ها استفاده کند.( همان، ص61) اومانیست‌ها و فراماسون‌ها که در موضوع محور بودن انسان و نفی دین اشتراک نظر دارند، با شعار برابری و برادری و آزادی در همه عرصه‌ها فعالیت می‌کنند. آن‌ها دین و ارزش‌های دینی را قفل‌هایی بر دست و پای بشر وانمود کرده، با ترویج مکاتب پوچ اومانیسم و لیبرالیسم، مژده رهایی از آن‌ها را به ملت‌ها می‌دهند! آنان معتقدند" روابط جنسی برقرار شده بین برادر و خواهر، پسر و مادر، پدر و دختر که برای دستیابی به اوج لذت انجام می‌شود، جایز است"! (همان، ص 349 به نقل از نشریه نکته) از نظر این مکتب ارتکاب هرگونه کاری که مورد پسند انسان باشد بدون مانع است؛ از این رو، توصیه می‌کنند "بر افراد با اراده‌ای که هر رسوایی و هر رذالتی برای آنان مزه بخصوصی به همراه دارد، خرده مگیرید؛ زیرا مثل استخوان برای سگ و مدفوع و زباله برای خوک است" (نشریه ماسون، ش29، ص20). این روش همان روشی است که امروزه در رسانه‌های ماهواره‌ای رواج دارد و با برنامه‌های متنوع و شاد، در جهت نهادینه کردن آن‌ها بر آمده اند.

عملکرد فرهنگی مدعیان اصلاحات در 8 سال حاکمیتشان، نیز این حقیقت را بیش‌تر نمایان می‌کند که چرا آن‌ها از مدل ترکیه الگو می‌گرفتند و در بخش هنر و فیلم و سینما و تئاتر این قدر فعالیت می‌کردند. آن‌ها می‌دانستند اجرای تفکرات اومانیستی و فراماسونری از طریق هنر به مراتب تأثیرگذارتر است. اجرای تئاتر ایران زمین در اهواز با دعوت از زنان نیمه برهنه ارمنستانی و فیلم‌های نیمه برهنه جشنواره فجر که به مناسبت فجر انقلاب انجام می‌شد! سندی گویا‌ بر این حقیقت تلخ است که آن‌ها درصدد تابو شکنی از ارزش‌های اسلامی بوده اند.

متأسفانه امروز نیز بخش عمده عرصه فرهنگی کشور در دست جریان انحرافی قرار دارد که به اصول و ارزش‌های شبه فراماسونری باور دارد و با بودجه‌های کلان و اهدای جایزه به فیلم سازانی که فرهنگ و ارزش‌ها را تخریب می‌کنند، دانسته یا نادانسته، همان اهداف را پیاده می‌کند. وضعیت جشنواره فیلم فجر به جایی رسیده است که سنخیتی با انقلاب و فرهنگ دینی مردم ندارد و کم و بیش این درخواست در حال شکل گیری است که دهه فجر را به این گونه فیلم‌ها آلوده نکنید. از همه زشت‌تر، اجرای نمایش موهن هدی گابلر در تئاتر شهر بود که با اعتراض گسترده مردم و نمایندگان مجلس متوقف شد. در جدیدترن اقدام هم رئیس کمیسیون فرهنگی دولت -آقای مشایی- با بازیگران و هنرمندان این نمایشنامه موهن ملاقات کرد و پای به اصطلاح درد دل‌های آن‌ها نشست! آن‌ها در این دیدار از سانسور چندین باره بر سر صحنه تمرین و همچنین سانسور در اجرای اول این نمایش، و ورود دستگاهی دیگر غیر از این شورا برای تعطیلی این نمایش گلایه کردند و آن را نمونه‌ای از "در خطر بودن امنیت شغلی خود" دانسته، از رئیس کمیسیون فرهنگی دولت درخواست نمودند در زمینه ایجاد شرایط امنیت شغلی بیش‌تر برای اهالی تئاتر ورود پیدا کند! دیدارهای متعدد رئیس دفتر رئیس جمهور و رئیس کمیسیون فرهنگی دولت با این سری هنرمندان در کنار دیدگاه‌های انسان گرایانه وی، این احتمال را قوت می‌بخشد که این حمایت‌ها تصادفی نیست؛ بلکه ادامه همان جریانی است که برای اجرای اهداف خود بهترین عرصه را فیلم و تئاتر و وادی هنر تشخیص داده‌اند و البته چون افکار عمومی بیدار است باید با شتاب کم‌تری که چندان حساسیت برانگیز نباشد این‌گونه اهداف را دنبال کرد. از سوی دیگر مواضع... درباره حلیت موسیقی و توجیهاتش در این خصوص و حضور وی در مراسم رقص ترکیه و ارتباط‌های باز با هنرپیشه‌ها را می‌توان محصول این نوع تفکر دانست که خود را مکلف به انجام وظایف سیاسی, اجتماعی و... که از جانب خدای بزرگ تکلیف شده است نمی‌داند؛ بلکه ملاک این است که بتوانیم برای جامعه جهانی پاسخی شایسته پیدا کنیم. وی می‌گوید: «اگر به آرژانتین برویم و بگوییم موسیقی حرام است، اگر گفتند چرا؟ می‌توانیم بگوییم چون یک چیزی‌مان می‌شود؟» گویا از نظر او ملاک و معیار حرمت یا حلیت موسیقی قرآن و روایت اهل بیت‌(ع) نیست؛ بلکه معیار، نظر مردم آرژانتین است! البته وی می‌گوید «موسیقی یک بد نامی دارد، از ساحت موسیقی به دور است، ظلم است، ظلم به آفرینش است!» و موسیقی حرام را هم اگر بپذیرد می‌گوید «موسیقی حرام مبتذل یک قطره است در برابر اقیانوس موسیقی.» طبیعی است که چنین شخصی با این نگاه و تفکر، زمینه را برای کار هنری چه کسانی فراهم می‌کند و نتیجه آن هم از پیش معلوم است؛ ادامه همان افسار گسیختگی فرهنگی در کشور که میراث دولت کارگزاران و اصلاحات است و ریخته شدن قبح گناهانی که این روزها در کوچه و بازار رواج یافته و می‌رود که به یک سنت تبدیل شود.

 نویسنده: قاسم روانبخش                                    منبع:/www.partosokhan.ir


+نوشته شده در پنج شنبه 90/10/22ساعت 8:0 عصرتوسط شاهد | نظر