سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امام و ریزش ها

حسینعلی منتظری

به جرئت می‌توان گفت مسئلة کنارنهاده شدن آقای منتظری از قائم مقامی، یکی از دردناک‌ترین مسائل زندگی امام بود. امام که به خوبی با روحیة این شاگرد مبارز خود آشنا بود، به این نکته هم آگاهی داشت که توان او کم‌تر از آن است که بتواند کوله بار سنگین رهبری یک جامعه را به سرمنزل مقصود برساند؛ از این رو، قلباً با تصمیم مجلس خبرگان29 در انتخاب وی به عنوان قائم مقام رهبری راضی نبود؛ اما از آن‌جا که امام قانون‌گرا بود و با اِعمال نظر شخصی بر نهاد‌های قانونی مخالف بود، به تصمیم این مجلس رضایت داد، در حالی که با تمام توان تلاش می‌کرد تا با بالا بردن تحمل و رفع موانع رهبری آینده آقای منتظری، او را یاری کند. آنچه امام را بیش از هر چیز دیگری می‌آزرد، ارتباط مهدی هاشمی30 با آقای منتظری و بیت او بود. به همین خاطر، امام در مراسم و مناسبت‌هایی که آقای منتظری هم حضور داشت به صورت غیر مستقیم و تلویحی او را به حساسیت نشان دادن درباره اطرافیان و نظارت وی بر بیت خودش دعوت می‌کرد.

امام در سال 1362 خطاب به مجلس خبرگان فرمود: «باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هر کس چشم طمع به شما دوخته‌اند و با اشخاص منحرف نفوذی در بیوت شما با چهره‌های صددرصد اسلامی و انقلابی ممکن است خدای نخواسته فاجعه به بار آورند و با یک عمل انحرافی، نظام را به انحراف کشانند و با دست شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی زنند. الله الله در انتخاب اصحاب خود! الله الله در تعجیل [در] تصمیم‌گیری!»31

برخورد اخلاقی و تحذیری امام در این مقطع از تاریخ، بیانگر دلسوزی و تلاش وی برای دور نگه داشتن آقای منتظری از بحرانی بود که نظام با آن دست و پنجه نرم می‌کرد. سرانجام صبر و مدارای نظام به پایان رسید و با شناسایی منزلی در یوسف‌آباد تهران و پیدا شدن مهمات، اسناد و وسایل برقراری ارتباط با خارج از کشور توسط مرتبطین این منزل و اثبات وابستگی آنان به مهدی هاشمی، وی دستگیر شد. اعترافات تکان دهنده مهدی هاشمی و دوستانش، پرده از اهداف براندازانه و قتل ده‌ها نفر در داخل و خارج از کشور برداشت. امام به دلیل عدم موضع‌گیری آقای منتظری در برابر عملکردهای مهدی هاشمی و عمل نکردن به توصیه ایشان در اعلام برائت از او، نامه‌ای دلسوزانه می‌نویسد و وی را چنین خطاب می‌کند:

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت حجت الاسلام و المسلمین فقیه عالی‌قدر آقای منتظری، دامت ایام برکاته

پس از اهدای سلام و تحیت، علاقة این جانب به جناب عالی بر خود شما روشن‌تر از دیگران است. به حسب قاعدة طول آشنایی صمیمانه و معاشرت از نزدیک، مقام ارجمند علمی و عملی شما، مجاهدت با ستمگران و قلدران و رنج‌های فراموش نشدنی جناب عالی در سال‌های طولانی برای اهداف اسلامی، قداست و وجاهت و وارستگی کم‌نظیر آن جناب و بالاتر، حیثیت بلند پایه‌ای که دنبالة این امور به خواست خداوند تعالی برای شما فعلاً حاصل است و احتیاج مبرمی که جمهوری اسلامی و اسلام به مثل جناب عالی دارد، انگیزة علاقه مبرم است؛ لهذا این حیثیت مقدس باید از هر جنبه محفوظ و مصون باشد. حفظ این حیثیت به جهات عدیده بر شما و همة ماها واجب و احتمال خدشه‌دار شدن آن نیز منجز است برای اهمیت بسیار آن. با این مقدمه باید عرض کنم این حیثیت واجب المراعات، به احتمال قوی بلکه ظن نزدیک به قطع در معرض خطر است؛ خصوصاً با داشتن مخالفین مؤثر در حوزة قم که ممکن است دنبال بهانه ای باشند. این خطر بسیار مهم از ناحیة انتساب آقای سیدمهدی هاشمی است به شما. من نمی‌خواهم بگویم که ایشان حقیقتاً مرتکب چیزهایی شدند، بلکه می‌خواهم عرض کنم ایشان متهم به جنایات بسیار از قبیل قتلمباشرت یا تسبیباً – و امثال آن می‌باشند و چنین شخصی، ولو مبرّا باشد، ارتباطش موجب شکستن قداست مقام جناب عالی است که بر همه حفظش واجب مؤکد است.»32

امام پس از بیان رهنمودهای لازم برای پرهیز از ورود به این مقوله، حتی با سکوت و تأکید دوباره به گره خوردن حیثیت شخصیتی آقای منتظری به نظام مقدس اسلامی، خواستار کوچک‌ترین کار ممکن از آقای منتظری می‌شود: «من تأکید می‌کنم که شما دامن خود را از ارتباط با سیدمهدی پاک کنید که این راه بهتر است، و الا هیچ عکس العملی در رسیدگی به امر او از خود نشان ندهید که رسیدگی به امر جنایات مورد اتهام، حتمی است. سلامت و توفیق جناب عالی را خواهانم.»33

امام در تمام مراحل پی‌گیری پروندة‌ مهدی هاشمی بر رعایت انصاف و عدل و پرهیز از مچ‌گیری و یا برخورد خطی و جناحی تأکید می‌کرد؛ حتی در موافقت با تبعید سیدهادی هاشمی، برادر مهدی هاشمی که جزو عناصر محوری در این ماجرا به شمار می‌رفت، خواهان رعایت عدالت بود:

بسمه تعالی

با حفظ تمام موازین عدل و انصاف، موافقت می‌شود. ان شاء الله موفق باشید.

«28/10/65
روح الله الموسوی الخمینی»34

با این‌که بسیاری گمان می‌کردند موضع‌گیری‌های آقای منتظری در برابر امام، کار آقای منتظری را در صحنه سیاسی کشور به پایان رسانده است، اما امام با بزرگ‌منشی از بی‌مهری‌های وی گذشت. حدود دو سال از ماجرای غم‌انگیز آقای منتظری و امام و دوران پر التهاب مسئله مهدی هاشمی – که بسیاری از آن به حساس‌ترین دوران نهضت اسلامی و حوزه‌های علمیه یاد کردند – گذشت تا این‌که در تاریخ 22/11/1367 آقای منتظری با زیر سؤال بردن موضع‌گیری نظام در داخل و خارج و پاشیدن بذر یأس و نومیدی، امام را به واکنش در برابر خود واداشت. امام در تاریخ 3/12/1367 در پیامی با عذرخواهی از خانواده‌های شهدا برای ارائه برخی تحلیل‌های غلط، مطالبی را علیه لیبرال‌ها و ساده لوح‌ها بیان کرد و در ضمن آن به مقوله‌ای اشاره کرد که در واقع، تفاوت نگاه او و آقای منتظری را نشان می‌داد؛ مقوله‌ای به نام تکلیف‌مداری و ادای وظیفة الهی در حوزة سیاست. امام با بیان این نکته که «راستی، مگر فراموش کرده‌اید که ما برای ادای تکلیف جنگیده‌ایم و نتیجه، فرع آن بوده است»35 آشکار ساخت که آقای منتظری براساس این نگاه، صلاحیت رهبری یک جامعة تکلیف‌مدار را ندارد. ایشان در سال 1365 از جفاهایی که به خودش شده بود، گذشت؛ اما در بهمن 1367 از جفایی که به انقلاب و نظام، مسئولان، مردم و شهدای جنگ تحمیلی شد، هرگز نگذشت.

آخرین مواضع آقای منتظری و نامه های ایشان به امام خمینی(ره) حاکی از عدم پذیرش نصایح مشفقانة امام بوده است. این واقعیت تلخ را در نامه‌ای که بعداً امام خمینی(ره) خطاب به نمایندگان مجلس و وزرا نوشتند، می‌توان مشاهده نمود: «... شنیدم در جریان امر حضرت آقای منتظری نیستید و نمی‌دانید قضیه از چه قرار است. همین قدر بدانید که پدر پیرتان بیش از دو سال است در اعلامیه‌ها و پیغام‌ها تمام تلاش خود را نموده است تا قضیه بدین جا ختم نگردد، ولی متأسفانه موفق نشد.»36 بالاخره امام خمینی(ره) نظر و تصمیم خویش را طی نامه‌ای عتاب‌آمیز در تاریخ ششم فروردین 1368 به آقای منتظری منعکس نمود.37

منبع: سایت بصیرت ، نوشته حسن ابراهیم زاده


+نوشته شده در پنج شنبه 90/11/20ساعت 11:39 صبحتوسط شاهد | نظر