سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هاشمی-آمریکا 9

چرا مذاکره با آمریکا نه و رابطه هرگز؟!

محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله روزنامه رسالت با عنوان" چرا مذاکره با آمریکا نه و رابطه هرگز" نوشت:

 موضع قدیمی و تکراری جناب آقای هاشمی‌رفسنجانی در مورد ضرورت مذاکره با آمریکا در دیدار با مسئولان فصلنامه مطالعات بین‌المللی بهانه‌ای است برای بازخوانی این گزاره و موضع اصولی که چرا مذاکره با آمریکا "نه" و رابطه با شیطان بزرگ "هرگز"!

1- آمریکایی‌ها در جریان انقلاب اسلامی ایران علنا از یک دیکتاتوری خشن که پنجه‌های خونین او گلوی ملت ایران را می‌فشرد، حمایت کردند. دست عمال آمریکا در کشتار ملت ایران در سال‌های 56 و 57 به خوبی دیده می‌شود. پیش از این هم در کودتای ننگین 28 مرداد آمریکایی‌ها ستم تاریخی خود را در نهضت ملی شدن نفت به ملت تحمیل کردند.

2- آمریکایی‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی به شرارت خود ادامه دادند و با راه‌اندازی کودتا، جنگ تحمیلی و حمایت از تروریسم بویژه منافقین بر مواضع خصمانه خود علیه ملت تاکید کردند. آنها هیچ‌گاه انقلاب اسلامی را به رسمیت نشناختند و پس از انقلاب شاه خائن و جنایتکار را پناه دادند.

3- آمریکایی‌ها رسما در جریان اشغال لانه جاسوسی خود در تهران، تصمیم به قطع رابطه دیپلماتیک گرفتند و بر به رسمیت نشناختن انقلاب اسلامی ملت ایران تاکید کردند.

4- آمریکایی‌ها اموال ملت ایران را بلوکه کردند و به جنایتکاران فراری که دستشان تا مرفق به خون ملت ایران آلوده بود پناه دادند.

5- آمریکایی‌ها با تحریم اقتصادی و تهدید نظامی که نمونه آن حمله به طبس برای ماجراجویی بود، دست زدند و در رابطه ملت و دولت ایران با کشورهای دنیا و بویژه همسایگان اخلال به وجود آوردند.

6- آمریکایی‌ها وهمپیمانانشان در جنگ تحمیلی از هیچ کوششی برای کشتار ملت ایران و بمباران شهرها و ویرانی اقتصاد ایران فروگذار نکردند.

7- آمریکایی‌ها در روز روشن در برابر چشمان حیرت‌زده جهانیان یک هواپیمای مسافربری ایران را با 320 مسافر بی‌پناه و بی‌گناه در آسمان خلیج‌فارس مورد هدف قرار دادند و به فرمانده ناو وینسنس مستقر در خلیج‌فارس برای این جنایت مدال افتخار دادند.

8- آمریکایی‌ها پس از پایان جنگ بر خصومت خود در دو بعد "سخت" و "نرم" افزودند و مخالفت خود را با پیشرفت‌های علمی و فناوری‌های نوین رسما اعلام کردند. آنها از فناوری صلح آمیز هسته‌ای ایرانیان یک پیراهن عثمان درست کردند که به بهانه آن خصومت‌های خود را افزایش دهند. در این مرحله تا ترور دانشمندان هسته‌ای ایران پیش رفتند.

9- آمریکایی‌ها از رژیم نامشروع صهیونیستی تا سر حد کشتار بی‌گناهان در سرزمین‌های اشغالی و ادامه اشغال و تجاوز اسرائیل به سرزمین‌های اسلامی همچنان دفاع می‌کنند. آمریکایی‌ها از رژیم‌های مستبد و خونخوار که دستشان به کشتار ملت‌های مسلمان آلوده است حمایت می‌کنند.

آقای هاشمی‌رفسنجانی در دیدار با مسئولان فصلنامه مطالعات بین‌المللی می‌گوید؛ "من در سال‌های آخر حیات امام(ره) نامه‌ای را خدمتشان نوشتم و هفت موضوع را مطرح کردم و نوشتم بهتر است در زمان حیاتتان اینها را حل کنید در این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سد راه آینده کشور شود یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم قابل دوام نیست. آمریکا قدرت برتر دنیاست. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی دارد. اگر با آنها مذاکره داریم چرا با آمریکا مذاکره نکنیم  ..."

از این بیان آقای هاشمی معلوم است که وی هم دنبال رابطه و هم دنبال مذاکره با آمریکاست. آقای هاشمی برای رسیدن به این مقصود باید به چند سئوال پاسخ دهد:

1- اولا نداشتن رابطه با آمریکا و یا مذاکره با آمریکا معضل نیست. ملت ما استقلال سیاسی خود و پیشرفت‌های علمی و اقتصادی خود را پس از قطع رابطه با آمریکا به دست آورده است. امام (ره) از قطع رابطه آمریکا با ایران استقبال کردند و فرمودند اگر یک کار صحیح آمریکایی‌ها انجام داده باشند همین کار است. پس مفهوم "معضل" در ذهن آقای هاشمی متکی به چه دلیل و منطقی است؟

ثانیا: اگر موضوعی را با امام مطرح کرده‌اید و پاسخ هم گرفته‌اید چرا الان مطرح می‌کنید؟

اگر امام خیرخواهی شما را در این مورد مسموع می‌دانستند حتما این موضوع را - و یا به قول شما - معضل را حل می‌کردند. دیدگاه امام (ره) در خصوص مذاکره یا رابطه با آمریکا امر پنهانی نبود آخرین آن را در واکنش به ورود مک فارلین به تهران به صراحت اعلام فرمودند. تخطی از آن مواضع چه توجیهی دارد؟ موضع آشتی‌ناپذیر امام در قبال سیاست‌های تجاوزکارانه آمریکا تا آخرین روزهای حیات افتخارآفرینشان هیچ‌گاه تغییری نکرد.

قاعدتا امام پاسخی هم به ایشان داده است، پنهان کردن این پاسخ چه فایده‌ای دارد؟

2- آقای هاشمی یک سال پس از رحلت امام (ره) ظاهرا همین سیاست را دنبال می‌کردند تا اینکه معاون پارلمانی ایشان آقای مهاجرانی موضوع ضرورت مذاکره مستقیم را در روزنامه اطلاعات بی‌پرده مطرح کرد. این مقاله درست زمانی نوشته شد که جیمز بیکر وزیر خارجه وقت آمریکا یک هفته قبل از آن اعلام کرده بود که آمریکا آماده مذاکره مستقیم با ایران است. مردم و نخبگان در ایران با این رویکرد به دلیل مخالفت با دیدگاه‌های امام و رهبری به شدت مخالفت کردند.

مقام معظم رهبری در استقبال از مخالفت‌های مردم و نخبگان سیاسی، موافقان مذاکره و رابطه با آمریکا را مرعوب و ساده لوح خواندند و فرمودند:

"و اما مسئله‌ای که این روزها در سطح جمعی از اهل فکر و اهل نظر در جریان است مذاکره کردن و مذاکره نکردن است... من معتقدم،‌آن کسانی که فکر می‌کنند ما باید با راس استکبار، یعنی آمریکا مذاکره کنیم یا دچار ساده لوحی هستند یا مرعوبند. من بارها این نکته را عرض کرده‌ام که استکبار بیش از اینکه نان قدرت و توانایی خودش را بخورد نان هیبت و تشر خودش را می‌خورد. اصلا استکبار با تشر و ابهت و شکلک درآوردن و ترساندن این و آن زنده است. مذاکره یعنی چه؟ صرف اینکه شما بروید با آمریکا بنشینید حرف بزنید و مذاکره کنید، مشکلات حل می‌شود؟ این طوری که نیست. مذاکره در عرف سیاسی،‌یعنی معامله، مذاکره با آمریکا، یعنی معامله با آمریکا. معامله، یعنی داد و ستد؛ یعنی چیزی بگیر، چیزی بده، تو از انقلاب اسلامی،‌ به آمریکا چه می‌خواهی بدهی تا چیزی از او بگیری؟ آن چیزی که شما می‌خواهید به آمریکا بدهید تا در مقابل از او چیزی بگیرید چیست؟ ما چه می‌توانیم به آمریکا بدهیم؟ او از ما چه می‌خواهد؟ آیا می‌دانید که او چه می‌خواهد؟ "و ما نقموا منهم الا ان یومنوا بالله العزیز الحمید" و الله آمریکا از هیچ چیز ملت ایران، به قدر مسلمان بودن و پایبند بودن به اسلام ناب محمدی (ص) ناراحت نیست. او می‌خواهد شما از این پایبندیتان دست بردارید. او می‌خواهد شما این گردن برافراشته و سرافراز را نداشته باشید؛ حاضرید؟"

وقتی که ما چنین تصریحی از سوی رهبری داریم و بارها هم این موضع تکرار شده است. طرح مذاکره و یا رابطه با آمریکا از سوی آقای هاشمی چه معنی دارد؟!

3- وقتی جنایات آمریکا علیه ملت ایران همچنان ادامه دارد - که به گوشه‌ای از آن اشاره کردم- وقتی اموال ما را به غارت برده‌اند و ما را در حصر اقتصادی قرار داده‌اند ما پشت میز مذاکره بنشینیم چه بگوییم؟ وقتی در سرزمین‌های اشغالی از جنایات صهیونیست‌ها حمایت می‌کنند و قدس قبله اول مسلمین را در اشغال دارند و ذره‌ای هم از مواضع خود کوتاه نمی‌آیند در خصومت‌ورزی علیه ملت ما و ملت‌های مسلمان، آیا در مذاکره جز زور حرف دیگری از آنها خواهیم شنید؟

تکلیف ما با میثاق ملت در قانون اساسی بویژه اصول 152 و 154 چه می‌شود؟

4- اگر جناب آقای هاشمی به استدلال قرآنی مقام معظم رهبری در پاسخ به طرفداران مذاکره و رابطه توجه می‌فرمودند هرگز پیشنهاد مذاکره و رابطه با آمریکا را تکرار نمی‌کردند.

مقام معظم رهبری در پاسخ خود به آیه "و ما نقموا منهم الا ان یومنوا بالله العزیز الحمید" (سوره بروج- آیه 8) اشاره می‌فرمایند اگر آقای هاشمی رفسنجانی در تفسیر این آیه به تفسیر راهنما و برداشت خود از قرآن مجید مراجعه می‌کردند هرگز پیشنهاد رابطه و مذاکره نمی‌دادند. (1)

چند نکته خوب و کلیدی در تفسیر این آیه از جناب آقای هاشمی به یادگار داریم؛

الف- قدرتمندان کافر، به چیزی جز کافر شدن مومنان، رضایت نمی‌دهند.

ب- ایمان،‌ناخوشایندترین وصف مومنان، در دیدگاه دشمن است.

ج- در دیدگاه اصحاب اخدود، ایمان به خداوند جرمی سنگین و غیر قابل گذشت بود.

د- عزت خدا و مغلوب نشدن او و پسندیده بودن تمام کارهای او دلیل ایمان آوردن کسانی بود که به دست اصحاب اخدود سوختند.

امروز آمریکا نقش اصحاب اخدود را علیه مومنین عصر ما بازی می‌کند. آنها می‌خواهند ایمان و عزت ما را زیر پا له کنند. ما باید با منطق مومنان عصر اصحاب اخدود با آمریکایی‌ها برخورد کنیم.

این منطق تاکنون پیروز بوده و در آینده هم پیروز است. چرا از این منطق دست برداریم. آمریکایی‌ها دین و ایمان ما را نشانه گرفتند و در مذاکرات می‌خواهند روی آن با ما معامله کنند.

این فهم مردم ما و فهم رهبری ما از مذاکره و یا رابطه با آمریکاست، چرا آقای هاشمی حتی آن را برخلاف فهم قرآنی خود می‌خواهد تخطئه کند.

5- متاسفانه رگه‌هایی از همین تمایلات در دولت دهم حس می‌شود نامه نوشتن رئیس دولت به اوباما و اتخاذ مواضع نرمتر در سفر اخیر به نیویورک از این دست است. این رویکرد اشتباهی است. نگارنده معتقد است هر سیاستمداری که میل به مذاکره و یا رابطه با آمریکا در ایران پیدا کند با توجه به افکار عمومی در ایران و منطقه وجهان دست به انتحار سیاسی زده است.

امروز آمریکا ضعیف‌تر و نحیف‌تر از دیروز است. آنها به این مذاکرات محتاجتر از ما هستند ما نباید این احتیاج آنها را سخاوتمندانه برآورده کنیم. ما هیچ نیازی به آنها نداریم و تجربه سه دهه زندگی افتخارآمیز بدون آمریکا را تجربه کردیم و می‌توانیم این تجربه را در اختیار سایر ملت‌ها هم بگذاریم.

ما آمریکا را یزید زمان می‌دانیم و با منطق حسینی با او روبه‌رو می‌شویم. این منطق پیروز است. ما به خون شهدا مدیون هستیم آنها با همین منطق به وادی شهادت رفتند.

منطق حسینی منطق آشتی‌ناپذیری در برابر ستم و ستم پیشگان است.

منبع:سایت598 به تاریخ 17/1/91


+نوشته شده در یکشنبه 91/2/3ساعت 10:34 عصرتوسط شاهد | نظر