سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشایی و کیهان 3

هویت مخدوش مشایی در یاداشت امروز کیهان

تاریخ خبر:18/5/89

به گزارش خبرگزاری فارس، کیهان در یادداشت امروز خود به قلم محمد ایمانی نوشت: «برخی اظهارات و عملکردهای آقای اسفندیار رحیم مشایی طی 5 سال گذشته و مجموعه بحث‌هایی که برانگیخته، اکنون تبدیل به یک پرونده پرحجم شده است. درباره این پرونده که 3 فصل «ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری»، «معاون اولی رئیس جمهور» و «ریاست دفتر رئیس جمهور» را شامل می شود، چگونه باید قضاوت کرد؟ پرونده «انسانی مؤمن، خودساخته و دلباخته حضرت ولی عصر(عج) با تعهدی عمیق و آگاهانه به خط نورانی ولایت و مبانی جدی جمهوری اسلامی و خدمتگزاری توانمند و صدیق به ملت» یا چشم اسفندیار و پاشنه آشیل دولت چندان که منتقدان می‌گویند؟ درباره ابعاد این موضوع گفتنی‌هایی هست.

1- درباره آقای مشایی تحلیل‌ها و احتمالات گونه‌گونی از جهات مختلف مطرح شده است. اینکه مدیری کارآمد و خدمتگزاری بی‌نظیر است که ناشناخته مانده و در حق او جفا می‌شود. احتمال بالاتر این است که او از شدت دوستی و اخلاص، خود را وقف رئیس‌جمهور کرده است. احتمال سوم اینکه او با حاشیه‌سازی می‌کوشد باری از دوش رئیس جمهور و دولت بردارد و سپر بلا شود! احتمال چهارم نزدیک به احتمال سوم اما اندکی متفاوت است؛ مشایی به عمد می‌کوشد میان رئیس جمهور و جبهه اصولگرایان «تمایز» قائل شود و نشان دهد احمدی‌نژاد تافته جدا بافته است تا شاید به این ترتیب دل دیگرانی به دست آید. وجه خوش‌بینانه ماجرا این است که باید «دیگران» را دریابیم، اصولگرایان که سر جای خود هستند. احتمال پنجم معتقد است مشایی یک سوءتفاهم بزرگ برای رئیس دولت است و مثل یک انسان ناشی، هزینه می‌تراشد. احتمال ششم آقای مشایی را باتوجه به مختصات فکری و شخصیتی وی بخشی از جریان «نفوذ» می داند، صرف نظر از اینکه آگاهانه یا ناآگاهانه و با واسطه باشد. اما فارغ از اینکه کدام احتمال یا مجموعه‌ای از آنها را بپذیریم، یک نکته تقریباً مسلم است و آن اینکه آقای اسفندیار رحیم‌مشایی سر جای خودش نیست. ریاست دفتر رئیس جمهور کار ویژه و شأنیت خاص خود را دارد. ذاتاً یک کار اجرایی و دفتری پرحجم است. رئیس دفتر منطقاً باید از حجم کارهای رئیس جمهور بکاهد و به تنظیم امور بپردازد. دفتر، اندرونی نهاد ریاست جمهوری است و باید بی‌حاشیه‌ترین جاها باشد. اصرار بر گفتن عبارات عجیب و غریب و احتمالا خارق‌العاده و بعضاً ناقض مبانی فکری اسلام و انقلاب اسلامی، نقض غرض تعبیه پست «ریاست دفتر رئیس جمهور» است. حتی اگر بنابر تبیین گفتمان دولت هم باشد، متولی این کار شخص رئیس‌جمهور است. فارغ از اینکه چه قضاوت مثبت و منفی از آقای مشایی داشته باشیم، او نباید مرز کار دفتر را با ایدئولوژی‌پردازی به هم بریزد چه آن که او تئوریسین دولت اصولگرا نیست، همچنان که نه در مسائل فقهی و دینی و نه در مسائل عمیق کارشناسی صاحب‌نظر هم نیست. اما اگر هم او را صاحب نظری فرض کنیم که مصر است بدیع - بدعت‌آلود- و پر‌حاشیه و از سر ابهام و ایهام یا اوهام حرف بزند جای این کار در حوزه و دانشگاه و در محضر صاحب‌نظران است تا آن تصورات و هیجانات فکری نقد و بررسی شود و هرچه هست دفتر رئیس جمهوری پرکار جای این حاشیه و مجادله نیست. 2- آقای مشایی قائل است به این که مورد جفا و ستم منتقدان قرار می‌گیرد و خود را از متدین‌ترین و ولایی‌ترین افراد می‌داند که همواره مثل یک سرباز در دفاع از دین و کشور کوشیده است. اینکه تهمت بد است و در نقد باید جانب انصاف را نگاه داشت شکی نیست اما آنچه به نام اخلاص و ناشناختگی آقای مشایی مورد بی‌اعتنایی قرار می‌گیرد این رهنمود دینی است که «اجتنبوا من مواضع التّهم» یا «اتّقوا من مواقع التّهم». از مواقع و مواضع تهمت بپرهیزید! حتی اگر خوش‌بینانه به برخی رویکردها و اظهارات لجاجت‌آمیز آقای مشایی نگاه کنیم، هیچ جای دین و قرآن و سنت نیامده که برای اخلاص و متمایز شدن یا دفاع از کسی و حقی، خود را مدام در موضع اتهام بیندازید! این تعبیر از امیرمؤمنان است که «هرکس خود را در مواضع تهمت قرار دهد نباید کسی را که به او سوءظن پیدا می‌کند ملامت و سرزنش کند» (حکمت 159 نهج البلاغه) و یا «هرکس که خود را در موضع تهمت قرار دهد نباید جز خود کس دیگری را ملامت و سرزنش کند». اکنون سؤال این است که آیا سنگ اشغالگران فلسطین را تحت عنوان «ملت اسرائیل!؟» به سینه زدن، خود را در موضع تهمت قرار دادن نیست و آیا جنایتکاران و مستکبران عالم با این سخنان، دلشان با ملت ایران و رئیس جمهور ضد‌استکبار صاف می‌شود یا فقط ملت‌های مظلوم و مؤمنان و آزادیخواهان را بدگمان می‌کند؟ آیا مراوده طولانی‌مدت با فلان دلال فرصت‌طلب آمریکانشین- که گاو پیشانی سیاه جاسوسی و خیانت است - خدمت است یا اسباب بدگمانی و تردید؟ سخنان بی‌پایه گفتن درباره حجاب و حرف‌های چند‌پهلو یا غلط درباره احکام اسلامی یا تقابل میان اسلام و ایران، باری از دوش دولت و رئیس‌جمهور محترم برمی دارد یا حاشیه‌های زیانبار درست می‌کند؟ انبوه این مواضع، دل دشمنان و بدخواهان و مغرضان و معاندان را ذره‌ای نسبت به ملت و دولت ایران صاف نمی‌کند- مگر اینکه آنها را به طمع اندازد و جسورتر کند- اما قطعا در این سو و در جبهه خودی باعث اختلاف و دلخوری و سرخوردگی می شود. اگر چنین است که قطعاً چنین است، باید دید رویکرد و عملکرد آقای مشایی در جهت خدمت به دولت است یا جفا به آن، پاکباختگی است یا مین گذاری زیر پای دولت خدمتگزار و زدن ریشه های نشو و نمای دولت در جبهه اصولگرایان. همین جا باید گفت ادعای اخلاص و خلوص- که بعضاً در حد افراط تا مرزبندی و تمایز با دیگر اصولگرایان پیش می رود- دقیقاً در تناقض با بساط ابهام و ایهام و اتهامی است که آقای مشایی درباره مواضع دولت و رئیس جمهور پهن کرده است.

3- صرف نظر از اینکه خاستگاه و انگیزه رویکردهای آقای اسفندیار رحیم مشایی را چه بدانیم و کدام احتمال را به او نسبت دهیم، آنچه با جرئت و قطعیت می توان گفت این است که او به عنوان معتمد رئیس جمهور و نفر دوم کابینه! با بی مبالاتی و بی مسئولیتی مطلق با امانت ملت و سرمایه اجتماعی رئیس جمهور محترم برخورد می کند، روشی که از سوی آقایان دکتر الهام و دکتر شیخ الاسلام در پیش گرفته نشد. چنین رویکردی در صورت استمرار، هم به باور مردم و حامیان اصولگرا خدشه وارد می کند و هم از آن سو موجب اخلال و اختلال در عملکرد وزیران محترم و دستگاه های اجرایی می شود، حال آن که مسئولیت و پاسخگویی هر یک از این وزارتخانه ها در قبال مجلس به عهده وزرای مربوطه است. مسئولیت شناسی و پاسخگویی شرط قدرت و اختیار است و متأسفانه آقای مشایی هرچه اختیار بیشتری- قانوناً یا غیرقانونی- به دست می آورد، از آن سو در سیاه چاله و حفره بی مسئولیتی و عدم پاسخگویی الزام آور بیشتر می غلطد. این، بستر نازپروردگی و لاابالی گری است و رئیس جمهور محترم باید از سر اصولگرایی و قانونگرایی، میان این دو جایگاه متناقض آقای مشایی تعادل و توازن ایجاد کند.

4- نامه 27تیر 88 رهبر فرزانه انقلاب خطاب به رئیس جمهور محترم، متأسفانه خوب فهمیده نشد هرچند که اجابت و اجرا شد. رهبر انقلاب در آن نامه مرقوم فرموده بودند «انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت اولی رئیس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان به شما است. لازم است انتصاب مزبور ملغی و کان لم یکن اعلام گردد.» یک هفته بعد آقای مشایی به عنوان «سرباز نظام ولایی» از معاون اولی استعفا داد و مدتی بعد به ریاست دفتر رئیس جمهور منصوب شد و... ماجراهایی که در این یک سال از ناحیه آقای مشایی عارض شد. با وجود بزرگی اشتباه پدید آمده باید گفت که اصولگرایان ضمن نقد جدی و دلسوزانه به خاطر این عارضه، دور رئیس جمهور خدوم و دولت اصولگرا را خط نمی کشند و خالی نمی کنند تا در میان خود جبهه باز کنند. این عین همان هشداری است که رهبری درباره اختلاف میان علاقمندان به رئیس جمهور داده اند. حقیقت این است که رئیس جمهور فرزند خدمتگزار جبهه اصولگرایی و سرمایه پر ارج جبهه وفاداران به انقلاب است که در روزگار غربت ارزش ها، با شجاعت و قاطعیت و افتخار، پرچم عدالت خواهی، خدمتگزاری، نوکری مردم، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، و دفاع تهاجمی در برابر استکبار را سر دست گرفت و رکورد بزرگ اعتماد ملی را درحد 5/24میلیون رأی به ارزش های اسلام و انقلاب برجای گذاشت، که اگر برخی حاشیه های تردید افکن نظیر ماجراهای آقای مشایی و... نظایر آن نبود قطعاً این رأی از مرز 30میلیون هم می گذشت. این رأی، رأی به استکبارستیزی، مردم داری، خدمتگزاری و بالاتر از همه اسلام خواهی است. این بار اعتماد بر شانه های رئیس جمهور و اصولگرایان سنگینی می کند. چنین اعتمادی را باید با وحدت و همدلی پاس داشت و گرامی شمرد. رویکردها و شعارها و عملکردهای انقلابی دکتر احمدی نژاد که جای خود دارد، مقتدای فرزانه ما در اوج روزگار تیره و خیانت آلود اصلاحات، باورمندانه و مؤمنانه فرمود اگر منظور آقای خاتمی از شعار جامعه مدنی، مدینه النبی(ص) است که می گوید، ما جان خود را پای این شعار می گذاریم. اگر پای شعار خوب خاتمی می توان جان گذاشت، خدمات رئیس جمهور و دولت اصولگرا که جای خود دارد و می دانیم خود را وقف باورهای اسلامی کرده اند و «جزو خدمتگزارترین دولت ها هستند». اصولگرایان، دولت برآمده از میان خود- عصاره و فرزند خود- را اولاً حمایت و ثانیاً نقد ناصحانه می کنند اما هرگز فراموش نمی کنند که یک خانواده بزرگند و خط مقدم مقاومت و پیشرفت را به دولت سپرده اند و نباید پشت او را- ولو به خاطر انتقادها و رنجش های به حق- خالی کنند، که چنین کاری میدان دادن به فرصت طلبان است. از آن سو دولت و رئیس جمهور محترم نیک می دانند که اگر به فضل خدا به برگ و بار رسیده اند، ریشه در اصول و اصولگرایی تراز اسلام و انقلاب دارند و بر شاخه نشستن و بن بریدن برخی افراد، خلاف عقل و نقض مصلحت- عین مفسدت- است با هر انگیزه ای که باشد و البته این خبر قطعی است که جبهه استکبار و هم پیمانان فتنه گر آن در داخل، استراتژی خود را بر زدن رگ و ریشه های حیات و شادابی دولت و فاصله انداختن میان رئیس جمهور و اصولگرایان گذاشته اند و به شدت پیگیر آن هستند. این هم یک احتمال- ولو اندک- است که آنها با واسطه های خاکستری به آقای مشایی نزدیک شوند. به هرحال او رئیس دفتر رئیس جمهور است. 5

- اشخاص محترمند اما حق محترم تر است. این منطق سلمان و ابوذر و مقداد بود در قبال سایر صحابه پیامبر(ص). گفتند صحابه شما محترمید اما حق محترم تر است. تعصب اشخاص و محبت عاشقانه به دوستان، سبب نابینایی و ناشنوایی می شود. حب الشئ یعمی و یصمّ. پیامبر(ص) فرمود هرکس تعصب غیر حق بورزد یا اجازه دهد به او تعصب بورزند، گردن بند ایمان را از گردن خویش گشوده است. رئیس جمهور محترم و همه اصولگرایان باید با فرض خطا پذیری، عرصه را برای «تواصی به حق» و امر به معروف و نهی از منکر باز بگذارند بلکه شنیدن نقد و مشورت را جدی بگیرند که براساس آموزه های دینی و به تعبیر امیرمؤمنان «من استبد برأیه هلک» (حکمت 116 نهج البلاغه). غرور و تکروی از سوی هرکس که باشد می تواند مقدمه فتنه شود «انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع». در ادامه همین فراز از خطبه 05 نهج البلاغه بود که امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود؛ اگر باطل خالص می ماند و با حق آمیخته نمی شد، امر بر پویندگان راه حق پوشیده نمی ماند و «اگر حق خالص می ماند و با باطل آمیخته نمی شد، زبان معاندین از سرزنش حق کوتاه و بریده می شد.» اما بخشی از حق و بخشی از باطل را می گیرند و به هم می آمیزند و آنجاست که شیطان بر اولیای خود مستولی می شود. عارضه عملکردها یا رویکردهای زاویه دار نسبت به ارزشها، هم زبان معاندین دشمن دین را دراز می کند، هم گروهی از مردم را به خطا می اندازد تا سراغ باطل بروند و هم حق را به غربت می اندازد. همه باید در برچیدن چنین بساط های فتنه ای همت کنند، مراقبت از نقش آفرینی در ابهامات و اتهامات فضای فتنه که جای خود دارد. صحابه حق محترمند اما حق محترم تر است و پیش افتادگان یا عقب ماندگان باید به تراز و مدار حق- ولایت و رهبری- برگردند، اگر از فتنه بیزارند و اهل ولایتند. این عین اخلاص و صلاح و مصلحت است. هرگز نباید دشمنی فزاینده مستکبران و معاندین را که ناامیدانه به اختلاف اصولگرایان دل بسته اند، از خاطر برد.»


+نوشته شده در شنبه 90/10/10ساعت 7:28 عصرتوسط شاهد | نظر