بهار ولایت فقیه
کیهان نوشت: سالی که سپری شد- 1390 شمسی، 2011 میلادی- «نقطه عطف تاریخ» بود. این واقعیت را سه مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا چند ماه پیش در نشست شورای آتلانتیک شهادت دادند. سال «نقطه عطف» برای ایران چگونه سپری شد؟ و دشمنان در بحبوحه بسیج فشارهای سخت و تحمل ضربات سنگین چه گفتند؟ بی گمان در آینده تصویر دقیق تری به دست خواهد آمد اما آنچه برژینسکی، برنت اسکوکرافت و جیمز جونز (مشاوران امنیت ملی آمریکا در دولت های کارتر، جرالد فورد، بوش پدر و اوباما) 22 آذر گذشته در نشست «شورای آتلانتیک» در واشنگتن گفتند، در نوع خود تصویرگر بخشی از واقعیت است. برژینسکی در آن نشست می گوید «درگیری نظامی با ایران دارای ابعاد فاجعه آمیز برای آمریکا خواهد بود.» و دویچه وله در گزارش خود از این نشست می نویسد: «3 مشاور پیشین کاخ سفید هم عقیده بودند که جهان در یک نقطه عطف تاریخی از هنگام فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفته و جنبش فراگیر در خاورمیانه نشانه این دوره تاریخی است. برژینسکی در این نشست گفت ما نیازمند درک عمیق تر از چالش های بین المللی هستیم که آمریکا در پهنه جهان با آنها روبرو شده است. یکی از دلهره آورترین موضوعات این است که ما در مقایسه با گذشته با چالش های پیچیده تری مواجه هستیم. ما در شرایط بسیار عجیبی به سر می بریم.»
ایران ما در چنین سالی، به دور از اتفاقات مهم نبود. انواع تلاطم های سیاسی و اقتصادی و امنیتی از سوی دشمن مهندسی شد تا از شتاب پیشرفت ایران و الهام بخشی و جنبش آفرینی آن در بهار انقلاب های خاورمیانه بکاهد. برخی غفلت های دوستان نیز می توانست مزید بر علت باشد. اولین انتخابات پس از فتنه سال 88 قرار بود در ماه پایانی سال 90 برگزار شود. بنابراین دشمنان از همان آغاز سال بر این نقطه متمرکز شدند تا شاید با انبوهی از تهدیدها و فشارها و اختلال ها و ضربات سخت و نرم بتوانند از پروژه تحریم انتخابات و ریزش احتمالی پشتوانه های مردمی جمهوری اسلامی نتیجه بگیرند. بنابراین مدیریت چنین صحنه ای بسیار پیچیده می نمود. در برابر طوفان، از جا کنده و به بیراهه پرتاب نشدن یک بحث است و پیش رفتن و به مقصد نزدیک تر شدن و از انجام مسئولیت های جهانی جا نماندن، بحثی مهم تر است. و این دومی در کنار اولی اتفاق افتاد. تداوم برخی اختلاف ها میان اصولگرایان که تا انتخابات هم ادامه پیدا کرد و بروز برخی غفلت ها در دولت نظیر ماجرای وزیر اطلاعات یا تعلل در مقابله با جنگ اقتصادی دشمن و چالش فساد بانکی، از جمله مسائلی بود که امیدواری هایی را در دشمن برانگیخت مبنی بر اینکه سالگرد جشن پیروزی انقلاب (22 بهمن) و جشن مردم سالاری (انتخابات 12 اسفند) دچار رخوت و رکود شود. به اینها علاوه کنید جنگ همه جانبه در زمینه اقدامات تروریستی، ایراد انبوه اتهامات در حوزه های تروریسم، هسته ای و حقوق بشر، و اتخاذ تحریم های نفتی و بانکی را که دشمن را امیدوار می کرد بتواند ترمز ایران را بکشد. اما حتی اغیار نیز شهادت می دهند که با وجود همه «فشارهای دشمنان» و «کم کاری و کوتاهی های دوستان»، سال 1390 سال پیروزی های بزرگ برای ملت ایران شد چرا که محبت جوشان میان امت و امام به جبران بسیاری از خلل ها و ضعف ها آمده بود. و همین محبت، کاری کارستان کرد تا رئیس جمهور متکبر آمریکا که بارها ملت ایران را تهدید به حمله نظامی کرده بود- آن عبارت نخ نمای «همه گزینه ها روی میز است»!- دست کم دو بار اذعان کند ایران چالش کوچکی نیست که به راحتی بشود درباره آن بلوف زد و خالی بست.
اوباما 25 آبان امسال در حاشیه نشست آسیا- پاسیفیک در جمع خبرنگاران تصریح کرد «آیا تصور می کنید موضوع ایران چالش ساده ای است؟! نه هیچ کس چنین ادعایی ندارد. اگر کسانی چنین ادعایی را مطرح می کنند، یا سیاسی کاری است و یا اینکه آنها نمی دانند درباره چه چیزی سخن می گویند». البته از همان زمان، فشارهای تازه علیه ایران آغاز شد. از جنجال در زمینه ادعای طراحی ترور سفیر عربستان در واشنگتن توسط سپاه قدس تا ترور شهید مصطفی احمدی روشن (معاون تأسیسات غنی سازی نطنز) در 21 دی ماه و سپس تحریم بانک مرکزی و فشار بر اروپا برای نخریدن نفت ایران. با این همه اوباما 4 ماه بعد- این بار چند روز پس از انتخابات مجلس ایران- در جمع خبرنگاران حاضر شد و گفت: «جنگ با ایران نه بازی است و نه شوخی بردار است. سخن گفتن در این باره وراجی و پرگویی است. هر وقت نام جنگ به میان می آید، به سرعت هزینه های یک جنگ تازه به ذهنم خطور می کند». بنابراین نتانیاهو در بازگشت از آمریکا حق داشت بگوید «طرفداران رهبر ایران در انتخابات روی کار آمده اند و این باعث تقویت اقتدار این کشور خواهد شد.»
آمریکا و اسرائیل در حالی سیلی سخت را از ملت ایران در انتخابات 12 اسفند خوردند که پیش از آن دو سیلی آبدار دیگر از مردم مصر و تونس در انتخابات خورده بودند. آمریکا همچنین آذرماه- آخر دسامبر 2011- مجبور شد پس از 8 سال اشغالگری پرهزینه، از عراق عقب نشینی کند. 10 سال جنگ در عراق و افغانستان، بالغ بر 5 هزار میلیارد دلار هزینه به دنبال داشت و این یعنی یک سوم بدهی 15 هزار میلیارد دلاری بدهکارترین دولت جهان که همچنان با جنبش 99درصدی تسخیر وال استریت دست و پنجه نرم می کند. در این نقطه عطف تاریخ، استراتژیست ها و مشاوران ارشد امنیت ملی آمریکا به خوبی می دانند که در کدام فرآیند جوشیده یا الهام گرفته از ایران، دو پیروزی بزرگ جنگی به ویژه پیروزی عراق تبدیل به شکست سهمگین برای کاخ سفید شد همچنان که روند تحولات در لبنان، سوریه، مصر، بحرین و یمن و تونس بازگوکننده پاسخ همین پرسش است. تنها روزنامه فرانسوی لوموند نبود که آذرماه گذشته نوشت «ایران هم اکنون پرچم رهبری آمریکا در جهان را به حالت نیمه برافراشته درآورده است. اروپا درگیر بحران هاست و از آن سو، جنبش های اسلامگرا درحال درو کردن نتایج بهار انقلاب ها در خاورمیانه هستند». واشنگتن تایمز از یک سال پیش اعلام کرده بود «انقلاب ایران همچنان درحال تضعیف قدرت آمریکاست و انقلاب های خاورمیانه ادامه همان راهی است که آیت الله خمینی آغاز کرد.»
اگر فرید زکریا سردبیر نیوزویک 17 اردیبهشت ماه امسال تاکید کرد «با سقوط حسنی مبارک، سومین ستون امپراتوری آمریکا پس از ایران و ترکیه در مصر فروریخت»، مجله آمریکایی «نشنال ریویو» 9 تیر 1390 سکه انقلاب ها را به نام ایران زد و نوشت:
«بهار انقلاب های عربی، بهار ایران و بهار آیت الله خامنه ای است».
و اگر چنین مدیریت حکیمانه ای، اوباما را دوبار و نتانیاهو را یک بار وادار کرد با وجود پیش قراولی تهدیدهای نظامی علیه ایران، تهدید به درگیری را پرگویی و وراجی پرهزینه بخوانند، بنابراین روزنامه یواس ای تودی حق داشت 3 ماه پیش تاکید کند «ایران متخصص جنگ های نامتقارن و استاد جنگ فرسایشی است». و نیز، اگر به پشتوانه دلالت های دایمی مقتدای انقلاب و گوشزد کردن مدام ایشان به جهاد علمی و جنبش نرم افزاری، فناوری خوشه در خوشه روئید و نهال پیشرفت شاخه در شاخه قد کشید، بنابراین باید به تحلیلگر واشنگتن تایمز حق داد که پس از شکار «جانور قندهار» (پهپاد فوق مدرن و سرّی RQ-170 ) توسط شبکه جنگ الکترونیک ایران بنویسد :
«تهدید قدرت جنگ الکترونیک ایران به مراتب خطرناک تر از تولید سلاح هسته ای است»!
سال 1390 را به یک معنا باید سال تلألو و تابندگی دوباره ولایت فقیه دانست. صاحبان نظر در دنیا - دشمن و دوست- بار دیگر آثار خیره کننده و معجزه گون دکترین ولایت فقیه را در قاب «امت-امامت» نظاره کردند. کرمانشاه مهرماه 1390 و آن شکوه تاریخی استقبال گرم امت از مقتدای خود، این پرسش را متاع پرجاذبه چهارسوق افکار عمومی دنیا کرد که در روزگار به هم ریختگی حوزه سیاست و تضاد حاکمان و شهروندان در جهان، راز این محبت و پیوند در چیست؟ همین پرسش در ایستگاه 14 بهمن(نمازجمعه تاریخی) و 22بهمن ارج و قرب تازه ای در میان اهل نظر و صاحبان فکر پیدا کرد. اما در بحبوحه این مانور محبت امت- امام در داخل کشور، بیداری اسلامی و قلب مجروح امت (فلسطین) از خاطر ولی امر مسلمین دور نماند. ناظران بیطرف شهادت می دهند که برگزاری دو کنفرانس بین المللی «بیداری اسلامی» و «حمایت از انتفاضه فلسطین» (26شهریور و 9 مهر)، روح تازه ای در کالبد انتفاضه جهانی اسلام دمید و مهمانانی که از این نشست ها به کشور خود بازگشتند، سفیران اتحاد و انقلاب اسلامی شدند. آری جهان در همین تحولات یک ساله- به رغم همه سانسورها- به تحیّر و تحسین در تلاش مجاهدانه فرمانده کلّی نگریست که محور تا محور این جبهه بزرگ را از داخل تا خارج از نظر دور نمی دارد، صلابت را با انعطاف و جبهه آرایی مقاومت را با چابکی درهم می آمیزد و با وجود ضعف ها و کم کاری ها یا تخطی برخی همراهان، چشم از عمق استراتژیک دشمن و خیمه فرماندهی او برنمی دارد. حالا شاید اهل فن و خبر و نظر دورادور فهمیده باشند که:
«انعطاف ولایت مطلقه فقیه» در عین پایبندی بر اصول و سیاستمداری الگو گرفته از سیاست نبوی(ص) و علوی(ع) یعنی چه؟
و اینکه ما در شرایط بدر و خیبریم نه در وضعیت شعب ابیطالب به چه معناست؟
صاحب نظران دیدند که چگونه یک سیاستمدار ممتاز می تواند از حاشیه سازی و جفای گونه گون برخی همراهان نهضت، کریمانه بگذرد اما در برابر ابرقدرت ها سرسوزنی کوتاه نیاید. «... پروردگارا! و از تو می خواهیم با هرکس که با ما دشمنی کرده از در آشتی و مسالمت درآییم مگر آن دشمنی که من به خاطر تو با او دشمنی کردم، پس او آن دشمنی است که هرگز با او از در دوستی و آشتی در نمی آییم» (دعای 44 صحیفه سجادیه- مستند مقتدای انقلاب در بیانات ایشان به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام- 14خرداد 89).
اوایل تیرماه 1389 بود که فرید زکریا در روزنامه واشنگتن پست نوشت «مقایسه جریان سبز با انقلاب های مخملی و انقلاب ایران، اشتباه است. جمهوری اسلامی در میان ملت حامیان بسیاری دارد که اپوزیسیون نمی تواند آن را تغییر دهد... آیت الله خامنه ای همچنان محبوب ترین سیاستمدار در ایران است» و بی بی سی یک سال بعد (17 اردیبهشت 1390) تصریح کرد:
«مدیریت آیت الله خامنه ای جای امیدی برای اپوزیسیون در زمینه چشم بستن به اختلاف های داخلی باقی نمی گذارد».
انتخابات مجلس به عنوان تازه ترین برگ از اوراق حماسه ملت ایران شهادت دیگری است بر اینکه ملت ما به خوبی راه عبور از گردنه های سخت و پرمخاطره را به همراه راهبر و راهنمای حکیم خود آموخته است. ملت ما آموخته که چشم از انگشت اشارت نایب امام زمان(عج) برندارد تا به فضل خداوند به روزگار امامت مهدی موعود نزدیک تر شود؛ هرچند که به تعبیر جناب حافظ «بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند- تا کار خود ز ابروی جانان گشاده ایم/ ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده ای- ما آن شقایقیم که با داغ زاده ایم / پیرمغان ز توبه ما گر ملول شد- گو باده صاف کن که به عذر ایستاده ایم...» و از زبان جناب سعدی ترنم باید کرد:
تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی
دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی
ملامت گوی بی حاصل ترنج از دست نشناسد
در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی
محمد ایمانی(منبع:598)
آمریکا طراحی پیش و پس از 12 اسفند
کیهان: « ما دو روز پیش از این شنیدیم که رئیس جمهور آمریکا- در اجلاس ایپک- گفته است که ما به جنگ با ایران فکر نمی کنیم، خیلی خب، این خوب است، این حرف عاقلانه ای است. این خروج از توهم است. در کنارش گفت ما با تحریم، مردم ایران را به زانو درمی آوریم. این توهم است. آن خروج از توهم در آن بخش اول خوب است. باقی ماندن در توهم در این بخش دوم به آن ها ضربه خواهد زد. وقتی محاسبات انسان بر مبنای توهم بود بر مبنای واقعیت ها نبود، پیداست که در برنامه ریزی که براساس این محاسبات انجام می دهد، شکست خواهد خورد.» منبع:www.598.ir
فرازی از سخنان رهبرمعظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با خبرگان رهبری.
آمریکایی ها و بطور خاص هیات حاکمه این کشور، پیش از انتخابات 12 اسفند ایران روی موضوع انتخابات مجلس نهم ایران تمرکز کردند ولی نه از این حیث که چه گروهی رای می آورد و چه گروهی رای نمی آورد و یا چه گروهی تحریم می کند و چه گروهی تشویق می نماید. بلکه از این زاویه که آمریکایی ها می خواستند انتخابات مجلس را به یک «شاخص کلیدی» برای به چالش کشیدن نظام جمهوری اسلامی تبدیل نمایند. تحلیل آنان این بود که همه عوامل دست به دست هم داده اند و قطعا میزان مشارکت مردم در این انتخابات بسیار پائین خواهد بود آنان در این تحلیل از یک سو به فضای اقتصادی هفته های منتهی به انتخابات و رشد بی رویه قیمت ها استناد می کردند و در همان حال به غیبت جریانی که در سال 88، فتنه ای بزرگ را به وجود آورده بود و نیز آخرین علامت های قهرگونه چهره های شاخص اشاره داشتند از نظر آنان کاهش شدید مشارکت موضوعی قطعی است!
آمریکایی ها معتقد بودند در این فضا، انتخابات مجلس ایران به صحنه جدال دو گفتمان موافق روند مناقشه آمیز ایران و غرب- به زعم آنها اقلیتی!- و مخالف روند مناقشه آمیز ایران و غرب- به زعم آنان اکثریتی!- تبدیل می شود و در نهایت انتخابات در غیاب و قهر گفتمان اکثریتی برگزار شده و گفتمان اقلیتی برنده یک انتخابات حداقلی خواهد بود و در نهایت این گفتمان فتنه 88 را به نوعی بازسازی کرده و فعال می نماید با این تفاوت که حالا بخشی از جریان پیروز در آن زمان به منتقد انتخابات تبدیل شده اند. از نظر آنان می توان انتخابات را به نقطه اختلاف چند بعدی تبدیل کرد و رهبری نظام را وادار به عقب نشینی نمود از این رو آمریکایی ها حتما تا ظهر روز 12 اسفند تاکید می کردند که این انتخابات به رهبری و جناح هوادار او تعلق دارد و تا ظهر تنها تصویری که از تلویزیونهای خود پخش کردند تصویر رهبری هنگام دادن رأی بود.
در این فضا آمریکایی ها معتقد بودند غرب باید همه توان خود را برای تقویت جبهه ای که آن را به دروغ اکثریت معرفی می کردند، پای کار بیاورد از این رو در هفته های منتهی به انتخابات شاهد طرح موضوعات و مواضع حاد از سوی غرب علیه ایران بودیم. غرب معتقد بود انتخابات ایران مشروعیت داخلی نظام سیاسی ایران را در معرض ابهام قرار می دهد و این موضوع می تواند به اقدام یکپارچه بین المللی علیه ایران منجر شود و موضع هواداران بین المللی ایران را تضعیف کرده و حتی آنها را وادار به همراهی نماید. براین اساس غرب از ایران پس از انتخابات یک تصویر ضعیف شده و آماده همکاری جدی با غرب تهیه کرده بود و بنا داشت در روز 13 بهمن آن را به همه جهان نشان دهد.
انتخابات 12 اسفند یک ضربه اساسی به این برداشت و راهبرد غرب وارد کرد و این اثرگذاری فوری بود اگر به تصاویر انتخابات ایران در فاصله صبح تا حدود ساعت 4 بعدازظهر و تصاویر 7 شب به بعد روز انتخابات نگاه بیاندازیم تفاوت فاحش این دو را به وضوح می بینیم. دوربین رسانه های غربی تا پیش از ظهر روی تصویر حضور رهبری در انتخابات زوم بود و در آن از حضور مردم در انتخابات کمترین خبری نبود. اما تصاویر 7 شب به بعد آنان بیانگر حضور انبوه توده ها در انتخابات بود و در روز 13 اسفند چندان خبری از «انتخابات حداقلی» و «جناحی» در رسانه های غرب منعکس نشد. اما در این میان چند روز بعد و در حین سخنرانی اوباما در اجلاس یهودیان آیپک مشخص شد که این انتخابات جمع بندی آنان را دگرگون کرده است. اما نه به این معنا که از شیطنت و توطئه دست برداشته اند اما اینکه اوباما گفت «ما و اسرائیل به جنگ با ایران فکر نمی کنیم» در واقع خط بطلان بر موضوعی بود که پیش از انتخابات از آن بعنوان عامل کمک به موضع مخالفان رهبری در ایران یاد می کردند. در عین حال در اظهارات فردای اوباما در آیپک نشانه های بیشتری ظهور کرد او این بار در موضع فردی که گویا به شکل سپر امنیتی ایران عمل می کند! در پاسخ به اظهارات مقامات حزب جمهوری خواه بر لزوم برخورد امنیتی دولت آمریکا با ایران در نطق های انتخاباتی تأکید می کردند- و در واقع می خواستند دولت اوباما را وادار به اقدام نظامی و یا وادار به اظهارنظرهای تند علیه ایران نمایند- گفت این ها متوجه خطرات اقدام نظامی علیه ایران نیستند و نمی دانند که مردم آمریکا از چنین روشی استقبال نمی کنند. در واقع اظهارات اوباما نشان داد که اساساً مواجهه نظامی با ایران هیچ زمینه ای ندارد و آنانکه از این موضوع حرف می زنند خود اعتقادی به عملی شدن آن ندارند. این فقط ارتباط روشنی با مشارکت انبوه مردم ایران در انتخابات دارد.
اما بنظر می آید به موازات شکست غرب در ایده «انتخابات حداقلی»، طرح جدیدی روی میز قرار گرفته است. این برگ «مذاکرات» است. طی روزهای اخیر این خط در رسانه های آمریکایی دنبال شد «ایران با این انتخابات برای مذاکره با آمریکا پیرامون مسایل تاریخی خود اعتماد به نفس پیدا کرده است». در واقع غرب گمان می کند که می تواند «مذاکره» را جایگزین «انتخابات» نماید یعنی همان نقش اختلافی که قرار بود انتخابات بازی کند حالا پس از شکست به «مذاکره» منتقل کرده اند. آمریکا و اروپا از چند روز پیش این نکته را مطرح کرده اند که ما باید به مردم ایران بگوئیم هیچ مشکلی با برنامه هسته ای صلح آمیز شما نداریم و مسئله ما اطمینان پیدا کردن از عدم انحراف هسته ای ایران به سمت بمب است شما هم که در بالاترین سطح می گوئید ما دنبال بمب نبوده و دستیابی به آن را حرام می دانیم پس بیائید و به یک مذاکره جدی که تضمین کننده عدم انحراف و فعالیت صلح آمیز ایران است، رضایت بدهید. اما واقعیت این است که آمریکایی ها و اروپایی ها برای این هدف مذاکره نمی کنند این موضوعی است که بیش از مذاکره به یک بیانیه رسمی از سوی غرب که همراه با آن باید همه تحریم ها لغو شوند، احتیاج دارد. غرب همین امروز همراه با بحث ظاهری موافقت با برنامه صلح آمیز هسته ای ایران بر لزوم تن دادن ایران به طرح روسیه تأکید می کنند و حال آنکه طرح روسیه توقف پلکانی برنامه هسته ای ایران است. بنابراین کاملاً واضح است که غرب گمان می کند اگر کارها به کانال مذاکره سپرده شود، می توان در پای میز مذاکره انواع روش ها و نتایج را به ایران تحمیل کرد که یکی از آن ها زمان دار شدن و تطویل مذاکرات بی نتیجه است.
غرب گمان می کند که می تواند مذاکره را به یک مسئله اختلافی در درون ایران تبدیل کند به این معنا که غرب در حال وانمود کردن این مسئله است که ایران باید میان تحریم های فزاینده و «مذاکره مسئولانه» یکی را انتخاب کند. آنکه به مذاکره تن نمی دهد و یا مذاکره را جدی نمی گیرد در واقع هوادار تحریم فزاینده است. این موضوعی است که - به گمان غرب- مردم را در کنار هواداران مذاکره قرار می دهد چرا که مردم از تحریم استقبال نمی کنند. از سوی دیگر از منظر غرب سران فتنه و انحراف روی موضوع مذاکره تأکید دارند. در سطح نخبگان هم هواداران مذاکره اکثریت دارند بنابراین- از منظر غرب- به میان کشیدن بحث مذاکره یک اکثریت توده ای، نخبه ای، اپوزیسیونی را در مقابل اقلیت مخالف مذاکره قرار می دهد. غرب می گوید این دو دستگی هواداران مذاکره و مخالفان مذاکره برای غرب مطلوب است و باید آن را دنبال کرد. بنابراین کاملاً واضح است که غرب از مذاکره به مثابه یک سلاح برای هدف قرار دادن انسجام ایران استفاده می کنند و به چیزی جز دست کشیدن ایران از منافع ملی خود رضایت نمی دهد.
از منظر غرب، مذاکره، رهبری ایران که در انتخابات 12 اسفند اقتدار آن تثبیت گردید را در موضع ضعف قرار می دهد و در نهایت او را وادار به پذیرش مذاکره می کند! مذاکره ای که اولین نتیجه آن عقب نشینی ایران از مواضع هسته ای خود خواهد بود بر این اساس غربی ها از هر جمله ای برای القاء منظور خود استفاده می نمایند. مثلاً پس از آنکه رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با اعضای محترم مجلس خبرگان فرمودند: «اینکه رئیس جمهور آمریکا گفته است مابه جنگ فکر نمی کنیم این خوب است و حرف عاقلانه ای است و خروج از توهم می باشد» آمریکایی ها دوره افتادند که بله ایران یک علامت مثبت برای مذاکره با آمریکا بروز داد. یونایتدپرس آن را فتح بابی برای مذاکره نامید، CNN آن را خوب و در عین حال فاقد پیوست دیپلماتیک لقب داد و کریستین ساینس مانیتور آن را «تجلیل ایران از شیطان بزرگ» نامید و خبرنگاران مختلف رسانه های آمریکایی با ماموریت خاص از ناحیه سردبیران خود مامور شدند تا این نکته که ایران در حال ارسال نشانه های مذاکراتی است را- با توسل به دروغ های شاخدار- به زبان ها و اذهان منعکس نمایند و حال آنکه به هیچ شکلی نمی توان از عبارت حضرت امام خامنه ای- دامت برکاته- چنین استفاده ای کرد. در واقع جدای از این که اوباما در فضای انتخاباتی آمریکا می خواهد از کارت ایران استفاده کند و تصویری از رو به حل بودن یک پرونده سخت 33 ساله برای پیروزی در انتخابات ارائه کند، اینگونه تبلیغات از استفاده ابزاری حزب دمکرات از موضوع مذاکره خبر می دهد.
اما البته باید گفت همانگونه که تحلیل آمریکا از انتخابات ایران در فاصله مهر تا اسفند 90 سراسر اشتباه بود و به یک افتضاح سیاسی برای آمریکا تبدیل گردید، تحلیل آمریکا از موضوع مذاکره نیز از چنین وضعی پیروی می کند. مذاکره با آمریکا به هیچ وجه یک مطالبه اجتماعی در ایران نیست خود این انتخابات نشان داد که چنین چیزی واقعیت ندارد بلکه اکثریت رای دهندگان همراه با برگه رای تنفر خود را از آمریکا و بی اعتمادی شان به سیاست های غرب را ابراز کرده اند. از سوی دیگر انتخابات 12 اسفند اصولا موضع سران فتنه، سران انحراف و سران غرب و سازش طلبان را بشدت تضعیف کرد و موضع رهبری و توده های مومن و انقلابی را تثبیت کرد بنابراین اگر کسی از مذاکره با آمریکا- خارج از چارچوب جاری 1+5- حرف بزند، حرف اقلیتی کوچک را زده است و طبعا راه به جایی نمی برد. مذاکره با آمریکا یک ندای بیرونی است و از نیاز غرب به مذاکره خبر می دهد طبعا در اینجا مذاکره از منظر ایرانیان تامین کننده منافع ملی ایران نیست بلکه درصدد تحقق حداکثری زیاده خواهی غرب از ایران است مگر نه این است که همین مذاکره هسته ای هم با سمت و سوی توقف برنامه صلح آمیز هسته ای ایران بنا شده و از سوی غرب پیگیری می شود؟ کاملا واضح است که ایران خود را در بهترین شرایط تاریخی می بیند و در منسجم ترین وضعیت قرار دارد با این وصف چه نیازی دارد که به زیاده خواهی غرب ولو آن که با روکشی فریبنده ارائه گردد تن دهد.
سعدالله زارعی
تکنیک های القایی BBC در انتخابات مجلس نهم ایران
انتخابات مجلس شورای اسلامی بی تردید از چنان اهمیتی برخوردار بود که رسانه هایی همچون بی بی سی نیز نتوانستند میل و رغبت خود را برای تاثیرگذاری بر این انتخابات پنهان نگاه دارند. شبکه بی بی سی فارسی که تجربه فعالیت در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را نیز در کوله بار داشت و در آن انتخابات و فتنه پس از آن ، نقش تریبون مخالفان و براندازان نظام را ایفا می کرد این بار و در نقشی دیگر به دنبال سرد کردن فضای انتخاباتی در ایران بود. راه اندازی صفحه ویژه نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی همراه با اختصاص برنامه هایی با موضوع انتخابات ایران در بخش هایی همچون برنامه نوبت شما و پرگار نشان داد که این رسانه انگلیسی انتخابات ایران را به عنوان مهمترین عامل وشاخص بیانگر حمایت های مردمی ، نشانه رفته و تلاش دارد اعتماد مردم به حاکمیت را طی عملیات های رسانه ای- روانی خود مورد هجمه قرار دهد. مروری بر شیوه اطلاع رسانی و برنامه های این شبکه گویای آن است که بی بی سی در راستای بدست گیری«میدان داری» رسانه ای تلاش کرد تا پیام های هدف گذاری شده ای را با دوزهای مختلف برای مخاطبان خودتدارک ببیند. در این زمینه بطور اجمال می توان گفت که بی بی سی فارسی برای رسیدن به هدف خود یعنی کاهش مشارکت مردم درانتخابات از شیوه های زیر بهره برداری می کرد: - تکنیک پارازیت روانشناختی:هدف از این تکنیک به چالش کشاندن شانیت نظام بوده و حتی تلاش شد تا مجموعه اهداف، پیامها و اقدامات آن به نوعی دستکاری و تحتالشعاع قرار گیرد. - تکنیک ماساژپیام:در این شیوه انواع بی شماری از فریب در انبوه داده ها و اطلاعات برای انطباق رویدادها با خواست های هدف گذاری شده خلق شدند. - تکنیک تحریف:شاخ و برگ دادن،سانسور و حذف پاره ای از عناصر حقیقی هدف نهایی از بهره گیری از این روش است. - تکنیک جنجال آفرینی:در این روش به برخی از پایگاه های خبری مخالف که از پایگاه اجتماعی اندکی برخوردار هستند رجوع شده تا بتوانند ضمن مستند سازی عملیات روانی خود به القای مطالب خود بپردازند. - تکنیک موزائیکی:این روش که بسیارمورد علاقه بی بی سی است برگرفته از تز مک لوهان می باشد.مک لوهان در کتاب آئینه های جیبی خود می گوید:«برخورد سیاه و سفید که در یک برنامه ویژه کنار هم قرار می گیرد یک ترکیب موزائیکی را ایجاد کرده و بیشترین تاثیر را در ذهن مخاطب ایجاد می کند و بی طرفی را القاء می کند.زوایای این انگاره کلی که در حاشیه این فضا ایجاد می شود و در نهایت بسیار اندک تصویر کلی آن را سیاه و سفید می کند برای تاثیرگذاری در ذهن مخاطب کافی است.» آنچه بدان اشاره شد تنها بخشی از تکنیک های بی بی سی بوده که طی قریب به 2ماه گذشته قالب عمده اطلاع رسانی های این شبکه انگلیسی را به خود اختصاص داده است. اما این همه ماجرا نیست.شبکه بی بی سی فارسی قبل و بعد از انتخابات نیز محورهای زیر را در برنامه های خود دنبال کرده و عملیات رسانه ای خود را عملیاتی ساخته است. محورهای مورد تاکید بی بی سی قبل از انتخابات: - سردرگمی جریان های سیاسی برای حضور در انتخابات (گزارشی تحت عنوان: مجلس آینده ایران در ایستگاه چه کنم) - کاهش مشارکت مردم در انتخابات(گزارشی تحت عنوان :چالش مشارکت در انتخابات مجلس ایران) - القای دخالت نظامیان در انتخابات( گزارشی تحت عنوان:نظامیان و انتخابات: حراست یا تخلف؟ و پاسداران، چالشگران میدان جنگ "انتخابات") - القای نزاع اصولگرایان برای قدرت(گزارشی تحت عنوان:تغییر نقشه سیاسی اصولگرایان در آستانه انتخابات) - القای عدم حضور اصلاحطلبان در انتخابات(گزارشی تحت عنوان:نخستین انتخابات در غیاب اصلاح طلبان) - تردید در انتخابات و خیانت در امانتداری(گزارشی تحت عنوان وزارت کشور،رد صلاحیت ها و شورای نگهبان) - القای مهندسی انتخابات توسط رهبری( گزارشی تحت عنوان:اشارات "سرنوشت ساز" رهبر ایران) - دعوت به تحریم انتخابات(گزارشی تحت عنوان:تحریم انتخابات؛ اسمی ممنوع برای اقدامی ناگزیر؟ و تحریم انتخابات، هم دموکراتیک هم مشروع) - القای سیاه نمایی از اوضاع اقتصادی کشور - القای جدایی میان ملت و حاکمیت در این دور از انتخابات(گزارشی تحت عنوان:انتخابات یا آزمون هویت و بقا؟) محورهای مورد تاکید بی بی سی پس از انتخابات: - القای عدم شفافیت در انتخابات - زیرسوال بردن آمار انتخاباتی - بهره گیری از تبلیغات سیاه(منبع دروغین) - بهره گیری از تبلیغات خاکستری(منبع ناشناخته) - القای عدم شرکت مراجع و نخبگان در انتخابات - القای محدودیت برای خبرنگاران خارجی برای پوشش انتخابات - انتشار اخباری مبنی بر فشارهای بین المللی در خصوص مسائل هسته ای ایران شبکه بی بی سی فارسی کوشید در قالب آن ها محورهای مورد اشاره را عملیاتی ساخته و به معارضه خود با نظام جمهوری اسلامی ادامه دهد. بی شک رویکردهای مورداشاره که توسط بی بی سی طی چند هفته اخیر دنبال شده نشان می دهد که این رسانه انگلیسی از هیچ اقدامی برای مقابله با ایران فروگذاری نکرده است. دراین میان آنچه که بی بی سی را آزار داده و می دهد حضور و مشارکت گسترده مردمی بود. منبع:فارس نیوز
امام خامنه ای و حماسه 12 اسفند
بصیرت، بزرگی و عظمت حماسه حضور مردم در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، همه تحلیلگران سیاسی و کارشناسان مسائل ایران در گوشه و کنار جهان را بر آن داشته تا به مطالعه و بررسی چگونگی شکل گیری این حماسه و رویداد مهم روی آورند.انتخابات در ایران و شرکت گسترده مردم در آن، امر جدیدی نبوده و طی 33 سال گذشته مردم ایران در بیش از 30 انتخابات شرکت کردند. آنچه انتخابات مجلس نهم در دوازدهم اسفندماه را از انتخابات گذشته و به احتمال بسیار قوی از انتخابات آینده متمایز می کند، برگزاری این انتخابات در شرایط خاص و به عنوان اولین انتخابات، بعد از فتنه 88 است. گزاره های زیر تا حدودی این شرایط را ترسیم می کند.
1- جریان فتنه با ادعای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال 1388، به طور دائم برای القای این شبهه تلاش می کرد که نظام پشتوانه مردمی خود را از دست داده و با بحران مشروعیت مواجه است.
2- جریان فتنه و حامیان آن با این ادعا که شرایط برای برگزاری یک انتخابات آزاد در 12 اسفند فراهم نیست، به تحریم انتخابات روی آورده و بخش اصلی جریان اصلاحات نیز با همین استدلال اعلام کردند، هر چند انتخابات را تحریم نمی کنند، لکن در انتخابات لیست نمی دهند!
3- در کنار راهبردهای قهر و تحریم بخش افراطی جریان فتنه از یک طرف و لیست ندادن بخش اصلی اصلاحات (مجمع روحانیون مبارز) از طرف دیگر، راهبردهای تهدید و تشدید تحریم ها در آستانه انتخابات از سوی دشمنان خارجی و به ویژه مثلث آمریکا، اسرائیل غاصب و انگلیس، فضایی را ایجاد کرده بود که هدف اصلی این فضا تأثیر بر رفتار سیاسی و انتخاباتی مردم ایران بود.
در چنین فضایی، دشمنان خارجی، جریان های گوناگون ضدانقلابی و فتنه گران سال های اخیر، به طور دائم این تحلیل را در جامعه ترویج می دادند که اگر نظام به اصلاح اوضاع نپردازد و شرایط را تغییر ندهد، برای اولین بار مردم ایران پس از 33 سال از انقلاب با صندوق های رأی قهر کرده و با یک مشارکت حداقلی و زیر 40 درصد، جمهوری اسلامی را در بن بست بحران مشروعیت قرار خواهند داد. دشمنان خارجی، ضدانقلابیون و مخالفان داخلی با این نوع تحلیل از شرایط و رفتار انتخاباتی مردم، دو هدف عمده را دنبال می کردند.
الف- نگران ساختن مسئولان از مواجهه با چالش مشروعیت سیاسی در پی انتخابات مجلس نهم و وادار ساختن آنان به عقب نشینی از اصول با امتیازدهی به جبهه مقابل انقلاب به این امید که گرفتار بحران مشروعیت نشوند.
ب- تأثیر بر افکار و رفتار مردم ایران برای فاصله گرفتن از نظام، به گونه ای که شکاف ملت- دولت با مشارکت حداقلی (زیر 40 درصد) در انتخابات مجلس نهم به نمایش گذاشته شود. تصور جبهه مقابل انقلاب و نظام اسلامی بر این بود که در این صورت، نظام با از دست دادن پشتوانه مردمی دچار ضعف شده و دو راه بیشتر پیش روی ندارد و نتیجه حرکت در هر یک از این دو مسیر نصیب آنان می شود.
1- نظام برای تقویت پشتوانه مردمی خود، در حالی که ضعیف شده، به سمت آشتی ملی روی آورده و مخالفانش را به رسمیت می شناسد و از طریق مذاکره و امتیاز دادن، آنها را در قدرت سهیم می کند. در واقع در این فرض، نظام اسلامی تسلیم قدرت های خارجی از یک سو و مخالفان داخلی از سوی دیگر می شود تا موجودیت خودش را به صورت حداقلی حفظ کند.
2- نظام با پافشاری بر اصول خود در برابر جبهه مقابل به ایستادگی اش ادامه خواهد داد و با توجه به اینکه از درون با چالش مشروعیت مواجه شده، به مرور زمان نارضایتی های داخلی، شرایط آرام کشور را بر هم زده و نظام چاره ای جز سرکوب و برخورد با مردم ندارد. استمرار این رویارویی ها با مردم از یک طرف و تشدید فشارهای خارجی و مخالفان سیاسی نظام از طرف دیگر، در نهایت باعث فروپاشی نظام از درون خواهد شد و در این شرایط، مخالفان داخلی با پشتوانه خارجی قدرت را به دست می گیرند.
بر این اساس، انتخابات مجلس نهم را باید یک انتخابات مهم و سرنوشت ساز برای نظام تلقی کرد. اهمیت و حساسیت انتخابات مجلس نهم از سال 88 و بعد از فتنه عمیق شکل گرفته در کشور با حوادث پس از انتخابات، برای دوست و دشمن قابل فهم بود. امام خامنه ای(مدظله العالی) روز دهم اسفندماه سال جاری بر همین نکته تأکید کرده و با اشاره به انتخابات مجلس فرمودند:
«حساسیت این دوره از انتخابات به این علت است که جبهه استکبار همه تیرهای خود را بر ضد ملت ایران، خرج کرده و به تیرهای آخر رسیده است. بنابراین مردم باید بایستند و عزم و اراده خود را به رخ دشمن بکشند تا جبهه استکبار بداند که در مقابل این ملت نمی تواند مقاومت کند.»
انتخابات برگزار شد و در شرایطی که در روز 12 اسفند تمامی چشم ها به ایران دوخته شده بود تا رفتار انتخاباتی مردم ایران را مشاهده کنند، مردم ایران بر خلاف بسیاری از تحلیل ها، حماسه ای بزرگ خلق کرده و ایستادگی خود در جبهه انقلاب، نظام، ولایت و رهبری را به نمایش گذاشتند. در تحلیل این حماسه بزرگ و علل شکل گیری آن به عوامل زیادی می توان اشاره کرد که در رأس آنها سه عامل برجستگی بیشتری دارد؛1- تفضل و عنایت الهی 2- هدایت های رهبری 3- بصیرت و هوشمندی مردم.
هر یک از این عوامل نیاز به بررسی و تبیین دارد که در این نوشتار کوتاه مجال آن نیست. اما به لحاظ اهمیت موضوع به طور مختصر عامل دوم، یعنی نقش رهبری در خلق این حماسه بزرگ مورد کنکاش قرار می گیرد.
تحلیل حوادث 33 سال گذشته نشان می دهد که ولایت فقیه در عبور دادن کشور از تنگه ها و گذرگاه های مهم و سرنوشت ساز دارای نقش اصلی بوده است. یکی از مقاطع حساس در سه دهه گذشته را می توان مقطع فتنه سال 88 دانست که بعد از عنایات الهی، نقش اصلی در عبور امت از این فتنه بزرگ را امام امت یعنی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای برعهده داشتند. اگر نبود بصیرت، هوشمندی، صلابت و ایستادگی همراه با تدبیر معظم له در برابر فتنه گران از یک طرف و تلاش گسترده برای بصیرت افزایی به امت از طرف دیگر، انقلاب و نظام اسلامی در این مقطع شاید دچار خسارت جبران ناپذیری می شد. در انتخابات مجلس نهم نیز، در حالی که دشمنان بر این تصور بودند که با مجموعه ای از اقدامات خود می توانند از طریق این انتخابات نظام اسلامی را با مشکلات جدی مواجه سازند، این مقام عظمای ولایت بود که از همان سال 88 مسیر خلق یک حماسه در سال 90 را برای خاک کردن دشمن فراهم ساختند. در واقع می توان گفت، صحنه انتخابات مجلس نهم از سال 88 به عنوان یک صحنه رویارویی با نظام تعریف شد و دشمنان برای زمین زدن نظام اسلامی و رهبری آن در این صحنه بسیار امیدوارانه از همان سال 88 ، هم کار کرده و هم برای رسیدن زمان لحظه شماری می کردند. در حالی که دشمنان چنین نگاهی به صحنه انتخابات مجلس نهم داشتند و دوستان انقلاب در یک حالت خوف و رجا به سر می بردند، حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) دارای رویکردی متفاوت از همگان بوده و نگاهی درخور تأمل داشتند. معظم له در همان سال 1388 و حتی قبل از حماسه نهم دی ماه که آبی بود بر شعله های فتنه، با یک آینده نگری خاص، انتخابات مجلس نهم را انتخاباتی پیش بینی کردند که در آن مردم ایران با حضوری چشمگیر وفاداری خود به نظام اسلامی را در آن به نمایش می گذارند. امام خامنه ای در شهریور 1388 با اشاره به فتنه و تحلیل های دشمنان و رجزخوانی ضدانقلابیون و فتنه گران و القای این نکته از سوی آنان که نظام پشتوانه مردمی خود را از دست داده، تصریح می فرمایند که در انتخاباتی که دو سه سال آینده (اشاره به انتخابات مجلس نهم) برگزار خواهد شد، خواهید دید که مردم چگونه با حضوری گسترده در صحنه انتخابات، وفاداری خود به نظام را نشان خواهند داد. معظم له با همین نوع نگاه به رفتار مردم در صحنه انتخابات مجلس نهم، تا روز انتخابات در چندین سخنرانی عباراتی را با قاطعیت و صراحت هر چه تمام بیان داشته تا جایی که برخی از دوستان و علاقه مندان ایشان نگران عدم تحقق این پیش بینی ها و مخدوش شدن جایگاه ولایت در جامعه شدند! در شرایطی که دشمنان خوشحال از قهر مردم در 12 اسفند با صندوق های رأی بودند و با قدرت رسانه ای خود مردم را به تحریم انتخابات فرا می خواندند، امام خامنه ای در 19 دی ماه یعنی حدود سه ماه قبل از انتخابات، تصریح فرمودند: «با اعتمادی که به عنایت الهی دارم و با شناختی که از مردم دارم، در انتخابات حضور مردم دشمن شکن خواهد بود.» همچنین معظم له در روز دهم اسفند یعنی دو روز قبل از این رخداد حماسی و تاریخی فرمودند: «آن چیزی که از لطف الهی احساس می کنم و احتمال قوی می دهم، این است که ملت ایران در انتخابات روز جمعه، سیلی سخت تری به چهره استکبار خواهد زد!» روز جمعه فرا رسید و مردم ایران کاری کردند کارستان که همگان گفتند:
1- سیلی سخت تر نواخته شد.
2- دشمن در زمین انتخابات خاک شد.
3- موقعیت نظام اسلامی و رهبری آن در انتخابات ارتقا پیدا کرد.
و نکته مهم در عرصه انتخابات این بود که بسیاری از کسانی که خبرنگاران از انگیزه های شان برای شرکت در انتخابات سوال می کردند در پاسخ می گفتند برای پاسخ به دعوت رهبری و برای دفاع از ولایت به صحنه آمده ایم تا دشمن را شکست دهیم.
منبع:www.598.ir
خط پایان تردید آفرینیهای هاشمی کجاست؟
"انشاء الله نتیجه انتخابات همانی که مردم میخواهند و رأیی که مردم به صندوق می اندازند باشد و اگر همان باشد، ان شاء الله مجلس خوبی خواهیم داشت." این بخشی از سخنان هاشمی رفسنجانی پس از شرکت در نهمین دوره انتخابات مجلس است که طی آن تلویحا "تردید" در نتیجه انتخابات را مطرح ساخت.
در رابطه با موضوع سلامت انتخابات، پیش از این وی در 26 تیرماه 88 و در آخرین نماز جمعه خود در دانشگاه تهران، ضمن انتقاد از ایجاد فضای "تردید" در جامعه، خواستار بهبود اوضاع شده بود. هاشمی در آن روز در بخشی از اظهارات دشمن پسندانه اش گفته بود:
آنچه من میفهمم و راهحل از آن بیرون میآورم، این است که اواخر دوران تبلیغات دچار تردید شدیم، یعنی افرادی پیدا شدند که تردید کردند و باعث شد بذر تردید در ذهن مردم پیش بیاید و ما تردید را بدترین مصیبت میدانیم. تردید مثل خوره به جان ما افتاد و برای رفع تردید باید کاری کنیم.
اما حقیقت آن بود که هاشمی خود جزو اصلیترین افرادی بود که بذر تردید را پاشیده بود، بهطوری که جدای از سابقه تاریخی تردید افکنی وی در مورد سلامت انتخابات قبل از انتخابات دوم خرداد 76 در نماز جمعه تهران که به نوعی توجه افکار عمومی را به سمت رقیب اصلی ناطق نوری سوق داد، ماه ها قبل از برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری نیز هاشمی ترجیح داد با توسل به همین حربه، توجه افکار عمومی را به سمت نامزدی غیر از محمود احمدی نژاد جلب کند؛ وی در 12 آذر ماه سال 87 در همایش پرحاشیه 30 سال قانونگذاری در مجلس اعلام داشت:
اگر مردم احساس کنند رأیشان در سرنوشتشان بیاثر است و متولیانی پیدا شوند که رأی آنها را هر جوری که میخواهند بخوانند، آنگاه دلسرد میشوند
اما این تنها "آغازی" بر روند تردید افکنی های هاشمی برای انتخابات دهم ریاست جمهوری بود، چرا که وی چند ماه بعد در 7 فروردین 88 بار دیگر در نمازجمعه تهران حاضر شد و با تکرار صحبت های قبلی خود گفت:
مردم باید اطمینان داشته باشند که همان رأیی که میدهند اثر خود را میگذارد. برگزاری انتخابات سالم خواسته همه مردم ایران است و رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تاکید بسیار دارند
اما برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری و فاصله زیاد آرای رییس جمهور منتخب ملت با کاندیدای مورد حمایت هاشمی رفسنجانی موجب نشد تا وی بعد از انتخابات، مشی خود را تغییر دهد، بلکه با ادامه همان روند و تاکید بر مواضع غیر شفاف، تاکتیک همیشگی خود را ادامه داد، بهگونهای که با اظهارات دو پهلو در نماز جمعه تیرماه 88، در 14 آذرماه همان سال در جمع دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد سخنان قبلی خود را تکرار کرد:
من در آن نمازجمعه نگفتم که انتخابات درست است یا باطل؛ فقط گفتم تردید در جامعه حاکم است؛ اما برخی آمدند و به من گفتند چرا گفتی تردید؟ در صورتی که آن روز میلیونها! نفر در خیابانها ریخته بودند و قاطعانه میگفتند که در انتخابات تقلب شده است و انتخابات باطل است. اما من قاطعانه نگفتم که تقلب شده است ولی گفتم تردید دارم و چطور میشود میلیونها نفر به خیابانها بریزند و تردید نکرد!
هاشمی حتی پس از پایان فتنه 88 و اتمام حجت ملت در 9 دی با خواص مردود، بازهم مشی غلط خود را تغییر نداد و در 26 مهرماه 90 در دیدار اعضای هیئت مدیره مجمع استانداران جمهوری اسلامی گفت:
میتوانیم ظرف دو سال و با برگزاری انتخابات مجلس، ریاست جمهوری و شوراها به صورت آزاد و شفاف و همراه با نظارت و اجرای صحیح، مردم را همانند ابتدای انقلاب پشتیبان و همراه نظام و آرمانهای آن نگهداریم. مردم میخواهند رأیشان تأثیرگذار باشد و تزئینی نباشد و میتوان با فراهم آوردن زمینه یک انتخابات شفاف و سالم، با حضور ناظران و مجریان صالح، اراده مردم را از طریق انتخاب نمایندگان مستقل و قوی توسط خودشان تحقق بخشید.
تردید آفرینی و مخدوش نشان دادن مکانیسم و سلامت انتخابات، در حالی بود که رهبر معظم انقلاب در 9 اردیبهشت سال 88 با انتقاد از اینگونه اظهارات غیرواقع بینانه اعلام کرده بودند:
از دشمن انتظارى هم جز دشمنى نیست؛ چه انتظارى هست؟ توقع از دوستان است. توقع از کسانى است که جزو این ملتند؛ واقعیات را دارند مى بینند؛ مى بینند که این انتخابات چگونه سالم و متقن انجام میگیرد، در عین حال، همان حرفى را که دشمن میزند، اینها هم میزنند! من انتظارم این است کسانى که با ملت ایرانند، جزو ملت ایرانند، توقع دارند ملت ایران به آنها توجه کنند، اینها دیگر علیه ملت ایران حرف نزنند و انتخابات ملت ایران را زیر سؤال نبرند. مرتب تکرار نکنند که آقا این انتخابات سالم نیست؛ انتخابات، انتخابات نیست. چرا دروغ میگویند؟ چرا بى انصافى میکنند؟
منبع:رجانیوز
بازخوانی نظرات امام خامنه ای درباره یک عالم با بصیرت
از لحاظ معارف عقلانی و فلسفی اسلامی، ما امروز چه کسی را داریم؟ مثلاً آقای مصباح و آقای جوادی آملی را در قم داریم آنچه شما ارایه می دهید، باید از سطح اینها کمتر نباشد. ... شما باید یک گروه مشاوره ی محتوایی از مناسب ترین شخصیت هایی که امروز می توانید پیدا کنید، داشته باشید مثلاً از آقای مصباح دعوت کنید و اصرار هم بکنید یا مثلاً از شاگردان آقای مصباح دعوت کنید خوشبختانه یکی از موفقیت های آقای مصباح یزدی در قم، این است که ایشان برخلاف خیلی از فضلای ما که فضلشان در خودشان منحصر مانده، فضلش در شاگردان خوب سرریز شده. (رهبر معظّم انقلاب اسلامی، دیدار با اعضای گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی- 13/12/1370)
مقام معظم رهبری در اوج حملاتی که در محافل و نشریات مختلف به آیت الله مصباح وارد می شد، فرمودند: بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحبنظر در مسائل اساسی اسلام ارادت قلبی دارم اگر خداوند متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر می کند. (14/6/1378)
مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان شرکت کننده در طرح ولایت در سال 1379 فرمودند: این هجوم های تبلیغاتی را که به شخصیت های برجسته، به انسان های والا و با اخلاق برجسته می کنند، اینها همه اش نشان دهنده ی اهداف و نیات دشمن است. یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتاً این شخصیت عزیز، جزو شخصیت هایی است که همه ی دلسوزان اسلام و معارف اسلامی از اعماق دل بایستی قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرند ... حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هر جایی که باشد، آنجا را دشمن زود تشخیص می دهد، چون حسابگر است دشمن آنجا را خوب می شناسد و به مقابله اش می آید با مرحوم شهید مطهری هم همین جوری برخورد کردند امروز شهید مطهری در دنیا نیست البته امروز هم بعضی ها هم شهید مطهری را رها نمی کنند حتی امروز هم به او تهاجم می کنند لکن آن روزی که زنده بود، آن کسانی که بودند و دیده اند، می دانند که با آن شهید عزیز چه کردند. (2/9/1379)
حضرت امام خامنه ای به منزل آیت الله مصباح یزدی در قم رفته و دقایقی را در جمع ایشان و خانواده مکرمشان حضور یافتند. مقام معظم رهبری خطاب به ایشان فرمودند: ... ما از خدا بسیار سپاسگزاریم به خاطر توفیقاتی که به شما داده، بسیار متشکریم از خدای متعال به خاطر شما. ... این پرداخت منطقی که شما دارید، مبارک است رنگ کاربردی، تحقیقات کاربردی، رنگ روز، رنگ نیاز زمان، اینکه انسان هم دچار تکرار و حرف های گفته شده و سست نشود، حرف منطقی و قوی بزند و هم مته ای از آن نیازهای روز و مسائل رایج سیاسی و غیرسیاسی و فرهنگی - سیاسی در آن وجود داشته باشد، این خیلی خوب است.
مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از نونهالان و نوجوانان حافظ و قاری قرآن کریم فرمودند: من خواهش می کنم ایشان (حجت الاسلام طباطبایی) و مجموعه دست اندرکار به این نکته توجه کنند که پابه پای پیشرفت معلومات قرآنی و دینی اینها (حافظان و قاریان خردسال) آگاهی های استدلالی و عمق بخشیدن استدلالی به اعتقادات اینها را هم حتماً در برنامه قرار بدهید... به نظر من، یکی از چیزهایی که می تواند خیلی کمک کند به این قضیه، این است که از کتابهای شهید مطهری، از معارفی که امروز بزرگانی از قبیل آقای مصباح و دیگران که واقعاً مبانی فکری اسلام دست اینهاست؛ از اینها استفاده کنند حتی می شود اینها را ساده کرد، شما می تواند این کار را بکنید.» (5/4/1380)
مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان و دانش آموزان طرح ولایت فرمودند: لازم است تشکر کنم از معلمان و استادان و دست اندرکاران و مدیران این تلاش فرهنگی که بسیار باارزش است و مخصوصاً از شخص جناب آقای مصباح که حقیقتاً یکی از وجود های مبارک و مغتنم در دوره ی ما هستند و منبع فکر و اندیشه ی بی غل و غش معارف اسلامی.ان شاءالله خداوند به ایشان و دیگر دست اندرکاران توفیق ادامه این خدمت بسیار باارزش را عنایت کند و وسیله بهره مندی هر چه بیشتر، گسترده تر و عمیق تر جوانان را از این سرچشمه های معرفت فراهم کند. (4/4/1381)
رهبر معظم انقلاب اسلامی در یکی از آخرین سفرهای غیررسمی خود به شهر مقدس قم، با حضور در منزل آیت الله مصباح یزدی، نزدیک به سی دقیقه با ایشان و خانواده و فرزندان وی به گفتگو پرداختند. رهبر فرزانه انقلاب اظهار داشتند: بنده هم به سهم خودم قدر آقای مصباح را میدانم. واقعا میدانم که ایشان در کشور و برای اسلام چه وزنهای هستند و حقا و انصافا ما امروز نظیر ایشان را - حالا به این تعبیر بگوییم- خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است وجود داشته باشد با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و صفا.»
رهبر معظم انقلاب تصریح کردند: «این سه جهت در ایشان جمع است؛ هم علم، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا. این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است. خداوند متعال انشاء ا... وجود ایشان را برای ما و انقلاب محفوظ بدارد و وجود ایشان را سالم بدارد تا همه بتوانند از برکات ایشان استفاده نمایند. » (اسفند 1389)
منبع:www.9day.ir
جبهه پایداری را بر سایر گروههای سیاسی ترجیح میدهم و نسب به لیست جبهه هم انتقادی نداشتهام
در پی انتشار برخی از شایعات بهویژه اظهارات روز گذشته آقای کازرونی که مدعی شده بود "آیتالله مصباح در حال تهیه بیانیهای برای اعلام عدم حمایت از همه کاندیداهای پایداری بودند که اعضای جبهه پایداری رفتند و التماس کردند و جلوی این کار را گرفتند"، از علامه مصباح در این زمینه مجدداً سؤال شد که ایشان تأکید کردند: "اینجانب جبهه پایداری را بر سایر گروههای سیاسی ترجیح میدهم و نسبت به لیست جبهه هم انتقادی نداشتهام"
در حالیکه برخی از اعضای جبهه پایداری تاکنون بارها سابقه شکلگیری جبهه پایداری و تشویق علمای بزرگی مانند آیتالله مصباح و آیتالله خوشوقت برای آغاز این حرکت گفتمانی و در ادامه نظارت عالیهی علما بر این حرکت را بیان کردهاند و آیتالله مصباح نیز در همایش اعلام موجودیت این جبهه بهعنوان سخنران ویژه حاضر شد و بهصراحت تأکید کرد که جبهه پایداری شناخت و دلبستگی بیشتری به ارزشهای اسلامی و انقلابی نسبت به سایر اصولگرایان دارد و به همین جهت، ایشان خود را عضوی از این جبهه میداند، اما برخی از شخصیتهای اصولگرا که گویا این بیانات و تأییدات صریح را نشانهی فقر گفتمانی و حرکت سیاسی خود احساس میکنند، در طول ماههای گذشته اقدام به پمپاژ شایعاتی مانند بیارتباط بودن آیتالله مصباح با جبهه پایداری کرده و در روزهای گذشته نیز بر حجم ادعاهای خود افزودند.
دیدارهای مستمر اعضای شورای مرکزی جبهه پایداری با آیتالله مصباح و همچنین دیدارها و گزارشهای هفتگی حجتالاسلام والمسلمین دکتر آقاتهرانی با این عالم فرزانه نیز موجب نشد که شایعهسازان به این روند خاتمه دهند.
در این شرایط، حجتالاسلام آقاتهرانی در سخنرانی خود در مسجد حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام تهران به صراحت نقل قولی از آیتالله مصباح را مطرح کرد، مبنی بر اینکه ایشان پس از ملاحظه لیست جبهه پایداری فرمودند که "رعایت ضوابط شرعی و اصول انقلاب در انتخاب کاندیداهای جبهه پایداری ستودنی است".
اما گویا این نقل قول صریح نیز ماشین شایعهسازی را متوقف نکرد، بهطوری که حجتالاسلام کازرونی از کاندیداهای روحانی لیست جبهه متحد که انتظار میرود بهدلیل حضور در منصب امامت جمعه کرج و شرکت در برنامههای تلویزیونی بهعنوان کارشناس مذهبی و اخلاقی، باید الگوی اخلاق و تقوای سیاسی باشد، متأسفانه در گفتوگو با خبرگزاری مهر ادعای نادرستی را مطرح کرد مبنی بر اینکه "آیتالله مصباح در حال تهیه بیانیهای برای اعلام عدم حمایت از همه کاندیداهای پایداری بودند که اعضای جبهه پایداری رفتند و التماس کردند و جلوی این کار را گرفتند."
پس از انتشار این شایعه، حجتالاسلام والمسلمین آقاتهرانی مجدداً از آیتالله مصباح استعلام کردند که "نقل شده که شما نسبت به جبهه پایداری انتقاد داشتید و در صدد تهیه لیست دیگری بودهاید. مستدعی است نظر خود را در اینباره بیان فرمایید" که ایشان در پاسخ تأکید کردند "اینجانب جبهه پایداری را بر سایر گروههای سیاسی ترجیح میدهم و نسبت به لیست جبهه هم انتقادی نداشتهام"
رهبر معظم انقلاب اسلامی در نمازجمعه روز 14 بهمن تهران تأکید فرمودند که مردم چنانچه خود شناختی از کاندیداها ندارند، در گزینشهای انتخاباتی از افراد بصیر و متدین استفاده کنند. ایشان اسفند ماه سال گذشته با حضور در منزل آیتالله مصباح یزدی تصریح کرده بودند که بحمدلله این سه صفت "علم"، "بصیرت به معنای حقیقی کلمه" و "صفا" در آیتالله مصباح جمع است.
به نظر میرسد معیار روشنی که رهبر معظم انقلاب مطرح کردند و در عین حال، توصیف قبلی ایشان از آیتالله مصباح و همچنین تأیید صریح علامه مصباح در مورد لیست جبهه پایداری، دلیل اصلی سرعت گرفتن شایعهسازیهای کذب به منظور ایجاد سردرگمی برای رأی دهندگان در فاصله مانده به انتخابات است.
لیست جبهه پایداری چگونه تنظیم شد؟/ شناخت و تعلق جبهه پایداری به اسلام و ارزشهای اسلامی و انقلابی بیش از سایر اصولگرایان
آیتالله مصباح یزدی ششم مرداد ماه سال جاری در همایش اعلام موجودیت جبهه پایداری بهعنوان سخنران اصلی حضور یافت و ضمن تبیین مفهوم و اقسام وحدت، توضیح داد که چرا در میان اصولگرایان، به جبهه پایداری تعلق خاطر دارد .
کلیپ تصویری بیانات این عالم فرزانه که به تصریح رهبر معظم انقلاب "علم"، "بصیرت به معنای حقیقی کلمه" و "صفا " در ایشان جمع است،در ادامه آمده است :
برای دانلود کلیپ اینجا کلیک کنید.
علامه مصباح: چرا جبهه پایداری؟
وجود گروهی درون جامعه اصولگرایان به نام "جبهه پایداری" به معنای انشقاق، انشعاب، تباین، تعارض و تضاد نیست، بلکه مشخص شدن گروهی است که برحسب تشخیصِ آن کسانی که در دایره اصولگرایی مشارکت دارند، تعلقاتشان به ارزشهای اسلامی، پایبندیشان به احکام اسلامی و فداکاریشان در راه تحقق اهداف اسلامی بیش از دیگران است، و این امر نباید جای هیچگونه توهم خطا و انحراف باشد.
در واقع، این اعلام موجودیت، بیان واقعیتی بوده که عملاً وجود داشته است و فقط در حال حاضر در ذیل یکعنوان قرار گرفته است؛ وگرنه به طور طبیعی حمایت و ارتباط ما نسبت به کسانی بیشتر است که با آنها اشتراک بیشتری داشته باشیم.
ما به همه کسانی که واقعاً به اصول و ارزشهای اسلامی و انقلاب پایبند باشند علاقه داریم و هر خدمتی هم بتوانیم برایشان انجام خواهیم داد، اما این به این معنا نیست که همه آنها یکسانند. ما بعضی از اصولگراها را بیشتر دوست داریم و با آنها ارتباط و همکاری بیشتری داریم، زیرا کسانی را میشناسیم که دلبستگی و شناختشان نسبت به اسلام و ارزشهای اسلامی و انقلابی بیش از سایر اصولگرایان است. اینجاست که به طور طبیعی علاقه ما به آنها بیشتر خواهد بود و وظیفه ما حکم میکند که برای اینکه بتوانیم از آنان بهرهمند شویم، با آنان ارتباط و همکاری بیشتری داشته باشیم.
این امر، نه به معنای نفی دیگران است و نه به معنای تضاد و تباین با دیگران، و نه به معنای باز کردن یک دکان دیگر! چراکه تجربه سیساله انقلاب حکایت از این دارد که هر دکانی که باز کردیم.
در اینباره نیز ممکن است بگویند: انشقاق و اختلاف کردند، وحدت را به هم زدند و ممکن است هزاران فحش هم نثار ما شود، اما والله علیم بذات الصدور؛ خدا به عمق دلها و خلوص نیتها آگاه است. امیدواریم که نیتهای ما خالص برای خدا باشد و خدا بر اخلاص ما بیفزاید.
پروردگارا! تو را به مقام انبیا و اولیا و به مقام شهدا و صالحین و به مقام امام عزیزمان قسم میدهیم که بر علو درجات او روز به روز و ساعت به ساعت بیفزا.
سایه مقام معظم رهبری را بر سر ما مستدام بدار.
آقاتهرانی: دقت کردیم که یک کاندیدا چهقدر ولایتمدار است و به چه میزان پای کار مردم میایستد
دبیر کل جبهه پایداری انقلاب اسلامی گفت: آیت الله مصباح یزدی رعایت مبانی دینی و اصول انقلاب اسلامی و ملاک قرار دادن حجت شرعی در انتخاب و تهیه لیست نامزدهای جبهه پایداری انقلاب اسلامی را ستود.
برای دانلود کلیپ اینجا کلیک کنید.
سلام دوستان.
سخنرانی پناهیان در همایش جوانان حامی جبهه پایداری در شهرری را میتوانید از لینک زیر دانلود فرمائید.
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=118234
با سلام خدمت دوستان عزیز. یادداشت زیر ، مقاله ای است که در شماره 42 هفته نامه 9دی چاپ گردید و منجر به بازداشت سعید ذاکری سردبیر سیاسی این هفته نامه شد.
لاریجانی از چه میهراسد؟
رابطه افت محبوبیت و هزینه کردن از نام رهبری؛
«مراجع تقلید، چنین رفتارهایی را نمیپسندند»، « به عقیده مراجع باید در مباحث اقتصادی...»،«با توصیه رهبر انقلاب و مراجع تقلید وارد صحنه انتخابات شدم» اینها تنها گزیدهای از خروارهاست که از سوی علی لاریجانی بارها بر سر زبان آورده شده و البته ظاهراً هدفی جز خرج کردن از محبوبیت رهبری و مراجع عظام برای جبران کاهش شدید محبوبیت در نزد افکار عمومی ندارد.
در این زمینه اما نکاتی قابل ذکر است:
1- ورود علی لاریجانی به انتخابات سال جاری برخلاف انتخابات 4 سال گذشته مجلس با اما و اگرهای فراوانی همراه بود. همین اما و اگرها بود که منجر به آن شد تا لاریجانی گزینههای دیگری نظیر اصفهان، تهران، لاریجان، آمل و... را مورد بررسی قرار دهد تا این بار به جای قم، از این حوزهها کاندیدای مجلس شود. اما او به درستی دریافت که تغییر حوزه خود به ویژه تغییر دادن «قم» به عنوان یک شکست عمیق سیاسی برای او محسوب شده و از این رو، وی گزینه بدتر را فرو نهاد و گزینه بد را برگزید. بد بودن این گزینه برای لاریجانی از آن رو بود که عمده نیروهای متدین و حزباللهی قم، بدنه حوزه علمیه و... به دلیل مواضع نامناسب علی لاریجانی در ماجرای فتنه سال 88، مواضع ضد و نقیض او در تبعیت محض از رهبری معظم انقلاب اسلامی، عملکرد هیئت رئیسه مجلس در ماجرای یکشنبه سیاه مجلس، برخی کارشکنیها در روند مواجهه با دولت و... از وی گلایههای فراوانی به دل داشته و مقبولیت او در استان قم به شدت رو به ضعف نهاده بود. از سوی دیگر مراجع عظام تقلید و نیز جامعه مدرسین حوزه علمیه قم 4 سال پیش، خود از او دعوت به حضور و کاندیداتوری از قم نموده بودند اما مواضع لاریجانی باعث شده بود تا تشتّتی در میان این بزرگان در اعلام حمایت از وی پدید آمده و منتقدین جدی نسبت به رفتار او وارد صحنه شوند.
اینچنین بود که بر اساس اخبار رسیده لاریجانی دست به دامان برخی از مراجع شد، به آنان فشار آورد تا جامعه مدرسین را مجاب نمایند که جلسهای تشکیل داده و علیرغم اجماع قبلی در عدم معرفی نامزد، وی را به عنوان نامزد جامعه مدرسین به مردم قم معرفی نمایند. گو آنکه او امروز در فضای علنی- دقیقاً در سخنانی متضاد با سخنان مخفیاش- هرگونه اعمال فشار به جامعه مدرسین را تکذیب مینماید و حتی با بیاحترامی به این نهاد با سابقه حوزوی- سیاسی، اعلام میکند که نیازی به حمایت جامعه مدرسین نمیدیده است اما واقعیت آن است که عملکرد نامناسب او باعث شده تا در میان مردم و بزرگان قم، تزلزل جدی نسبت به وی پدید آمده و او برای جبران این تزلزل، از محبوبیت مراجع عظام تقلید خرج کند.
2- سابقه خرج کردن از جیب رهبری معظم انقلاب از سوی افراد، احزاب و جناحهای سیاسی ورشکسته، معالاسف سابقه روشن و تابندهای نیست. این رفتار، بارها باعث شده تا حتی رهبری فرزانه انقلاب در بیاناتی علنی و صریح، هرگونه حمایت خود از افراد و احزاب را تکذیب نموده و حتی اعلام کنند که از رأی ایشان حتی اعضای خانواده خودشان نیز مطلع نیستند؛ اما معالاسف این رفتار نامناسب، همچنان از سوی احزاب و اشخاص تکرار میشود. حکایت ناطق نوری در سال 76، محمدباقر قالیباف در سال 84 و علی لاریجانی اکنون، از همین دست است. اتفاقاً این نوع خرج کردنها از رهبری، همواره هم از سوی کسانی دنبال شده که زاویه مشخص و روشنی با عملکرد، فرامین و براهین رهبری و البته عدم محبوبیتی در میان مردم داشته و بدین شیوه سعی میکنند تا این خلاء و فاصله را جبران نمایند. و حال آنکه دقیقاً این رفتار، بارها و بارها مورد نهی جدی، علنی و آشکار رهبری واقع شده و ایشان نسبت به چنین انتساباتی همه را بر حذر داشتهاند.
3- رابطه رهبری معظم انقلاب با افراد، احزاب و جریانات سیاسی -همانگونه که از میان بیانات خود ایشان و نیز سیره عملی رفتاری ایشان مشهود است - همواره تابع میزان پایبندی آنان به موازین و مبانی انقلابی - اسلامی است. چنانچه از آیات شریفه قرآن نیز برمیآید که خداوند از قول رسول اکرم(ص) میفرماید: «من اتّبعنی فانّه منّی؛ هرکس از من تبعیت کند او از من است.» و بر این اساس آنانکه در عمل و رفتار خود، تبعیتی از امام حق ندارند یا در تبعیت آنان شک و تردید و اما و اگر وجود دارد، به همان میزان هم، در «منّا» بودن شان اما و اگر وجود دارد. نقش رهبری انقلاب اسلامی اما هدایت و حمایت از همه افراد معتقد به انقلاب و پدری کردن برای همه و البته حمایت بیشتر از کسانی است که بیشترین تبعیت را از آرمانها و ارزشها دارند و از اینرو نقل قولهای اینچنینی که اساس آن، زمان و مکان آن و دایره آن نامشخص است، نمیتواند مبنا و مرجعی برای قضاوت نسبت به افراد قرار گیرد.
4- در مظلومیت رهبری فرزانه انقلاب همین بس که علیرغم تذکرات صریح حضرت شان مبنی بر عدم حمایت از اشخاص و افراد، نسبتهای ناروایی از سوی بعضی از مسئولین به معظمله صادر میشود. اینکه بر اساس اخبار منتشره، علی لاریجانی در اولین سالگرد جنگ 22 روزه غزه علیرغم بیانات و سیاستهای نظام و رهبری، به دیدار حسنی نامبارک مصری در قاهره میرود و حامیان وی، این دیدار و سفر را هماهنگ شده با رهبری معظم انقلاب اسلامی و در چارچوب دستورات ایشان تفسیر میکنند اما خود ایشان در بیاناتی در سفر اخیر به کرمانشاه اعلام میفرمایند که از انجام این سفر نهی کرده بودند و البته برخی اعضای دفتر در اعلام آن کوتاهی می کنند، نمونه علنی دیگری است که دوستان نزدیک جناب لاریجانی بدون سند و مدرک متقن و با وقاحت تمام به خیمه اصلی انقلاب اسلامی نسبت داده و به ایشان ایراد اتهام میکنند. و بر این اساس آیا نمیتوان نسبت به صحت نقل قول علی لاریجانی از مقتدای فرزانه انقلاب ابراز تردید نمود و راوی آن را غیر ثقه دانست؟
5- برخی از سیاسیون، افراد و احزاب سیاسی منتسب به اصولگرایی و رسانههای وابسته بدیشان معالاسف خود را صاحب و مالک دو نبش مغازه کاسب کاری از آبروی رهبری میدانند. اینان همواره در محافل و مجالس سیاسی خود، به نقل قولهایی غیر مستند از معظم له اقدام کرده و اعلام میدارند که «آقا» در فلان دیدار و بهمان گفتوگو، فلان جملاتی را بیان داشتهاند. این رویه غلط، حتی بعضا تا بدانجا به پیش میرود که به دروغ سخنان متناقض یا متضادی با سخنان آشکار معظم له نیز بدیشان منتسب میسازند. این در حالی است که خود معظمله بارها اعلام کردهاند هیچ حرف درگوشی و مخفی با کسی نداشته و اگر بخواهند سخنی را اعلام فرمایند بدون آنکه سخنگویی داشته باشند، خود آن را در اجتماعات عمومی بیان میکنند. آیا این رفتار و سخنان کذب، مصداقی از افتراء به اولیای الهی و در امتداد نهی خدای متعال در قرآن مبنی بر «ان الذین یفترون علی الله الکذب لا یفلحون» نیست؟ و در این بین این سؤال مطرح است که کسانیکه خود را مالک مطلق بیانات در گوشی رهبری انقلاب میدانند، بلافاصله افراد را زاویهدار با فلان بیان در گوشی رهبری ارزیابی میکنند و... آیا نباید نسبت به سخنان اینچنینی لاریجانی و ادعای وی مبنی بر توصیه درگوشی رهبری فرزانه انقلاب به وی مبنی بر کاندیداتوری در انتخابات آتی مجلس واکنشی نشان دهند؟
6- حتی به فرض صحت نقل قول لاریجانی، آیا نگاه ابزارگرایانه او از این بیان رهبری برای جبران خلاء محبوبیت وی در قم، قابل خدشه نیست؟ اینکه مقام معظم رهبری همه واجدین شرایط را نیز به حضور و پرشورسازی فضای انتخابات دعوت فرمودند آیا میتواند اعلام حمایت و توصیه ویژه ایشان به حضور یک فرد در انتخابات و البته لاپوشانی عملکرد نامناسب وی تلقی شود؟